eitaa logo
استخاره
276.5هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
8.5هزار ویدیو
15 فایل
سلام مسؤل تبلیغات فقط آیدی زیر می باشد و هزینه تبلیغ فقط به این آیدی پرداخت شود وبه هیچ آیدی دیگری واریز نزنید چون قصد کلاهبرداری از شما را دارن @smk6268 پذیرش تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3301245358C67179f80e8
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا ... آدم‌های خوب سر راهم بگذار ... حس بسیار خوبیست هنگامی که در لحظه‌ هجوم غم؛ نا امیدی یا پریشانی؛ بی هوا کسی سر راه آدم سبز بشود ... کلامش، نگاهش، حتی نوشته‌اش آرامش و شادی و امید بپاشد به زندگی ... فقط از دستِ خودِ خدا بر می‌آید که آن آدم را، یا کلام و نگاه و نوشته‌اش را برای آن لحظه‌ خاص‌ سرِ راه زندگی ما بگذارد ... شاید یکی دیگر از دعاهای روزانه هم بتواند این باشد: خدایا؛ من را هم از واسطه‌ها‌ی خوب ‌کردنِ حالِ بنده‌هایت قرار بده ... @estekhaare
🍁 بعضی ها از مرگ می ترسند، بعضی ها از نابینایی می ترسند، بعضی ها از سرطان و ایدز می ترسند و بعضی ها از فقر و نداری می ترسند. و بعضی ها از ..... اما ای کاش از؛ غرور و تکبر و پنهان‌کاری بترسیم! ای کاش از؛ نامهربانی و دل شکستن بترسیم! ای کاش از؛ از دروغ‌ و تخریب‌ بترسیم! ای کاش از؛ جهل و نادانی بترسیم ای کاش از؛ بخل و حسد و کینه بترسیم! ای کاش از؛ غیبت و تهمت و افترا بترسیم! و ای کاش از؛ نفاق و دورویی و تملق بترسیم! @estekhaare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍👌 جمله ی دکتر هلاکویی واقعا جای فکر داره که میگه: «هرگز برای داشتن کسی سماجت نکن پرنده ای که سهم تو نباشد برایش قفس هم بسازی می رود. پس برای آدمایی که حاضر نیستن برای تو از یه گودال بپرن، از یه اقیانوس عبور نکن!» ‌‎‌‎ @estekhaare
زندگی عالیست پس عاشق زندگیت باش💖 هر پادشاهی ابتدا یک نوزاد بوده هر ساختمانی ابتدا فقط یک طرح روی کاغذ بوده... مهم نیست امروز کجایی...!؟ مهم اینه که فردا کجا خواهی بود...!؟ هر کس در زندگی خود یک کوه اورست دارد که سرانجام یک روز باید به آن صعود کند...!!! زمین خوردی!؟عیبی ندارد...برخیز...!!! نگذار زمین به جاذبه اش ببالد... سر به دو زانوی غم فرو مبر،سرت را بالا بگیر... قدرت دستانی که به سویت دراز شده از یاد برده ای!!؟؟ کوله بارت ریخت!؟عیبی ندارد... سبک باشی راحتتر اوج میگیری... زندگی عالیست پس عاشق زندگیت باش @estekhaare
🍁 🌼«حاکم و کشاورز بیچاره» ✍روزی حاکمی برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید. حاکم پس از دیدن آن مرد بی‌مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی‌نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. حاکم دستور داد لباس گران‌بهایی بر او پوشاندند و یک قاطر به همراه افسار و پالان خوب هم به او دادند. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم می‌زد به مرد کشاورز گفت: می‌توانی بر سر کارت برگردی، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده‌ای محکم پس گردن او نواخت. همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند. حاکم از کشاورز پرسید: مرا می‌شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا می‌شناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم این شهر کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سال‌هاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزی‌ام می‌خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت این شهر را می‌خواهی؟ یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می‌خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده‌ای که به من زدی. فقط می‌خواستم بدانی که برای خدا حکومت این شهر یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا فقط بخواه، خدا بی‌نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی‌انتهاست ولی به خواسته‌ات و لطف و تقدیر خداوند ایمان داشته باش @estekhaare
🍁 زبون‌باز تر از حضرت سعدی نداشتیم. آدم دوس داره با پای خودش بره بغلش,میگه: لعل است یا لبانت؟ قند است یا دهانت؟ تا در برت نگیرم، نیکم یقین نباشد @estekhaare
‌🍁 آدم باید جوری دوستت دارم بگوید که گره ی ماندنش با دندان هیچ رفتنی باز نشود... @estekhaare
🐯☕️ فال قهوه 🐯☕️ ➕تاريخ : سه شنبه8 آذر ۱۴۰۱ : پرچم : ممکن است مشکلاتی در راه باشد. از صحنه خارج نشوید تا به نتیجه برسید. 🍃 : سه پایه : حیله و نیرنگ – دسیسه – توسل به زور 🍃 : مار : سمبل دشمنی است - دشمنی زیرک است که از پشت به انسان حمله می کند - امانت – افترا – خدعه - حسادت – ریای زن یا مرد 🍃 : جام : ریخت و پاش - ریخت و پاش کردن از اموال خود در راه دوستان - جمع شدن دوستان قدیمی 🍃 : آب فشان : موفقیت و شادی - در آینده نزدیک موفقیت و شادی نصیب شما خواهد شد. 🍃 : گردن بند : عشق و نامزدی و شروع آن - خبرهای خوش 🍃 : اردک : سود فراوان بدست آوردن از راه تلاش و کوشش در مدت زمانی کوتاه. 🍃 : خرس : دشمن بدطینت، احمق و تند خو - از این خصلتها دوری کنید - تکیه گاه - یاور- متکی به کسی یا چیزی 🍃 : چنگال : در کسب معاش موفق و نیرومند هستید و بر دشمنان غلبه می کنید مخصوصا بر دوستان ناباب. 🍃 : گربه : نیرنگ و فریب از سوی دوستان - برای شما دوستان خوبی نمیباشند - ریاکار و خائن - طنازی - ظرافت در رفتار - جستن با دقت ، یك شخص دمدمی مزاج 🍃 : پنجه : خطر در کمین است ، با دشمنان مدارا کنید و خود را به خطر نیاندازید 🍃 : قارچ : مسافرت به دیار غربت یا به کشورهای دوردست. 🍃 @estekhaare
گذر زمان بر آنها که منتظر می‌مانند بسیار کُند بر آنها که می‌هراسند بسیار تُند بر آنها که غمگینند طولانی و بر آنها که به سرخوشی می‌گذرانند بسیار کوتاه است اما بر آنها که عشق می‌وزند زمان را آغاز و پایانی نیست! @estekhaare
هنگامی که برادران یوسف می خواستند او را به چاه بیفکنند، وی خندید. برادرانش تعجب کردند و گفتند: برای چه می خندی؟ یوسف گفت: فراموش نمی کنم روزی را که به شما برادران نیرومندم نظر افکندم و خوشحال شدم و گفتم: کسی که این همه یار و یاور نیرومند دارد از حوادث سخت چه غمی خواهد داشت. روزی به بازوان شما دل بستم، اما اکنون در چنگال شما گرفتارم و به شما پناه می برم... خدا شما را بر من مسلط ساخت تا بیاموزم که به غیر او حتی بر برادرانم تکیه نکنم.... 📒هزار و یک حکایت اخلاقی @estekhaare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از شیخ بهایی پرسیدند: "سخت می گذرد" چه باید کرد؟ گفت: خودت که می گویی سخت "می گذرد" سخت که "نمی ماند" پس خدارا شکر که "می گذرد" و "نمی ماند". امروزت خوب یا بد "گذشت" و فردا روز دیگری است... قدری شادی با خود به خانه ببر... راه خانه ات را که یاد گرفت، فردا با پای خودش می آید.... @estekhaare
💟 داستان کوتاه "نان ومیوه دل" دو برادر به نام اسماعیل و ابراهیم در یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند. اسماعیل همیشه زمینش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد. ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و یا دچار آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند. ابراهیم گفت: بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. اسماعیل عوض کرد، ولی ابراهیم باز محصولش همان شد. زمان گندم پاشی زمین در آذرماه، ابراهیم کنار اسماعیل بود و دید که اسماعیل کار خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید. در راز این کار حیرت ماند. اسماعیل گفت: من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما، برای پرندگان گرسنه ای که چیزی نیست بخورند، هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که از این گندم ها بخورند ولی تو دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود. دوم این که تو آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود. پس بدان؛ انسان ها "نان و میوه دل خود را می خورند. نه نان بازو و قدرت فکرشان را." برو قلب و نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت، همه هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا امورات و کارهای تو را درست کنند.