eitaa logo
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
27هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1هزار ویدیو
87 فایل
﷽ ✅ آموزشگاه تخصصی استخدام 100 کانال اصلی استخدام ۱۰۰👇👇 @estekhdam_100 ✅ ادمین ثبتنام👈👈 @admin_es100 💫 رضایت داوطلبین استخدامی: 🔗 @rezayat_es100 لینک گروه ذخیره کنید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2347630962C2eed45eb2d ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
مشاهده در ایتا
دانلود
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 اگر دلسوز ایران هستی، بسم الله ... ✊🏻 باید با یک کار مجاهدانه یأس و ناامیدی که دولت در بین مردم ایجاد کرده را از بین ببریم. ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟! که جاودانه‌ترین لحظه‌ی تماشایی ...🌱 💛 ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
••♥️•• " اللهم اَخرِج حُبَّ الدُّنیا مِن قُلُوبِنا " _خدایا محبت دنیا را از دل ما بیرون کن... 🍃 ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌∞♥∞ | خُـوشـا‌بـه‌حالُ‌هوای‌کبوتران‌حَرَم، دِلتنگیم ... | ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه سوال کسی هست اینجا که نخواد جمعه رای بده؟! اگر هست بیاد پی وی دلیلشو بگه🌸 @shin_alef
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part165 فورا برای پس زدن این حس عجیب و غریب به کلام
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان 🔥 کلید رو توی قفل چرخوند و وارد خونه شد همه جا تاریک و سکوت مطلق این وقت شب هم اگر مجبور نبود به خونه برنمیگشت... بیگانگی و اضطراب دست از سرش برنمیداشت طبق معمول روی کاناپه ولو شد تا استراحتی بکنه که... بوی عطر مردونه جدیدی رو از مبل استشمام کرد... مطمئن بود که عطر ادکلن خودش نیست! ممکن بود که مال هنگامه باشه چون بعضی از خانمها ادکلن مردونه استفاده میکنن ولی تابحال این بو رو ازش نشنیده بود اصلا اون روی کاناپه چکار داشت؟! صاف نشست و عمیقتر بو کشید به نظر ادکلن گرون قیمتی هم می اومد هم قوی بود و هم خوشبو اما عطری که هنگامه همیشه میزد این نبود... کتجکاو شده بود یعنی کسی اینجا بوده؟! خواست دوباره دراز بکشه و بخوابه اما نتونست دوباره نشست یکم فکر کرد و بعد تیز بلند شد پاورچین تا دم اتاق هنگامه رفت و سرکی کشید خواب بود... عمیق نفس کشید چنین رایحه ای حس نمیکرد برعکس همون عطر همیشگی توی اتاق پیچیده بود دیگه مطمئن شد کسی اینجا بوده چند بار خواست برگرده و برای پرسیدن سوال تا صبح صبر کنه اما هر بار متوقف شد شک مثل خوره به جونش افتاده بود اونکه کسی رو نداشت... وارد اتاق شد و زیر نور آواژور چند ثانیه به چهره آروم و خواب رفته ی هنگامه خیره شد لبش رو به دندون گرفت قلبش به شدت میزد حتی تصور چیزی که از ذهنش میگذشت هم عصبیش کرده بود! روی تخت نشست و کلافه صدا زد: هنگامه... هنگامه اصلا خواب نبود اما خودش رو به نشنیدن زد هنوز رل دلخوری از اتفاق دیشب رو بازی میکرد و خبر نداشت چه غوغایی به پا شده ولی وقتی صدای امیرعباس با شدت بیشتری بیخ گوشش تکرار شد ناچار چشم باز کرد: با تو ام بیدار شو... پرش به قسمت اول رمان👇🏻♥️🍂 https://eitaa.com/nonvalghalam/28941 ❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌ ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7 ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ 🥀 🔥🥀🔥 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قلیلٌ منك یکفیني ولکن قلیلُك لایقالُ له قلیل! اندکی از تو مرا کفایت می‌کند اما اندڪ تو را نمی‌توان اندڪ خواند...!♥️ 🍁 ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سر خوش آن دل که در او، شوقِ تو باشد هر صبح.... 🍃 ‌༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7