#گپ_سپیده_دم
✦ قشنگ تر از این نمیشود!
که من شرم کنم از آنکه، پیشِ چشمانت، کج بروم!
و تو برای این شرم ؛
هزار بار مرا در آغوش بگیری
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
♥️🌱••
میگفت:
حاجی وقتی عاشق خدا بشی
دیگه هیچ گناھی بھت حال نمیده
خیلی راست میگفت :)
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️دولت مردم را به خودش بدهکار میداند!
😒 باید اعانه جمع کنیم برای تشکر از رئیس جمهور و معاونش که نگذاشتند ما قحطی زده بشیم!
#انتخابات
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part163 صدای برخورد پاشنه های نه چندان بلندش با کف حی
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥
🥀
♡﷽♡
رمان #شُعله🔥
#part164
صدای تلفن مجبورم کرد دست از خوردن بردارم
خیلی گرسنه بودم
نگاه به گوشی بیشتر حوصله مو سر برد
اما ناچار بودم جواب بدم: الو؟!
شراره حسابی سر کیف بود:
الو... موقعیت حرف زدن داری؟!
پوزخندی زدم و سر تکون دادم:
آره بابا... ول کرده رفته... تنهام...
_خیلی خب چه بهتر... باید ببینمت
راست نشستم و صورتم از تعجب جمع شد:
گفتم رفته بیرون نگفتم دیگه بر نمی گرده!
منم که نمیدونم کی برمیگرده...
الان بیرون رفتنم خیلی شک برانگیز و عجیبه!
_لازم نیست تو بیای بیرون من میام پیشت...
منتظر باش
اگرم زودتر از من رسید پیام بده
چشمهام گرد شد:
اونوقت اگر وقتی تو اینجا بودی رسید چکار کنیم؟!
_مثل اینکه من قبلا اون خونه رو دیدما!
طبقه اوله با بالکن بدون حفاظ!
نگران من نباش...
الان میام
کلافه قطع کردم
حوصله هیچ کس رو نداشتم
البته دروغ چرا...
بدم نمی اومد امیرعباس خونه باشه!
خودم هم نمیدونستم چرا اما وجودش بهم آرامش میداد
ولی یه حس انزجاری رو هم توی وجودم زنده میکرد که دوستش نداشتم!
حس انزجار از خودم
از اینکه از تصور اون چقدر فاصله داشتم
دوباره بعد از مدتها دلتنگ پاکی و نجابتی بودم که مدتها قبل به یغما رفته بود
غرق خیال اینکه چی میشد من هم مثل یک دختر عادی ازدواج می کردم
با کسی مثل امیر عباس...
اونوقت...
حرصی از خودم با تکان سر افکار دست نیافتنی و حسرت آمیزمرو پس زدم و بلند شدم تا در پذیرایی از این مهمان ناخونده یکم خونه رو مرتب کنم...
کاش امیرعباس ناگهان سر نرسه تا شراره شرش رو کم کنه!
با بی حالی مشغول شستن ظرفها بودم که زنگ در به صدا در اومد...
میدونستم امیرعباس کلید داره و توی این اوضاع قطعا در نمیزنه
اما باز از چشمی چک کردم و بعد در رو باز کردم
شراره با نگاه تحسین آمیزی وارد شد و با لبخند شیطنت باری به دستکش توی دستم اشاره کرد:
ای بابا تو دیگه باید استراحت کنی مامان خانوم!
با شنیدن این کلمه حال عجیبی از دلم گذشت
مامان خانوم؟!
پرش به قسمت اول رمان👇🏻♥️🍂
https://eitaa.com/nonvalghalam/28941
❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
یه روز از همین کُنج
بهت خیره میشم :)
بابا حیدر...
#نیازمندی
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part164 صدای تلفن مجبورم کرد دست از خوردن بردارم خیل
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥
🥀
♡﷽♡
رمان #شُعله🔥
#part165
فورا برای پس زدن این حس عجیب و غریب به کلام پناه بردم:
حالا از کجا معلوم بچه ای در کار باشه نه به داره نه به بار چه خوشحالی تو ام!
شراره با قهقهه مستانه ای خودش رو روی نزدیک ترین مبل ولو کرد:
تو کارتو بلدی...
شک ندارم چند هفته دیگه با جواب آزمایش مثبت میای و یه شیرینی خوب از شیلا میگیری!
نگاهم به دستهای ناخن کاری شده ش بود که با فندک طلا بازی میکرد
قبل از اینکه نخ سیگار رو از قوطی بیرون بکشه یادآوری کردم:
اینجا که جای سیگار کشیدن نیست بوش کار دستمون میده!
بی قید سر تکون داد و خندید:
ببخشید از روی عادته
میدونی که من برعکسم
وقتی خوشحالم سیگارم بیشتر میشه...
حالا بیا بشین گوش کن ببین چی میگم
روبروش نشستم
نمیدونم چرا اما ناخودآگاه از اینکه شراره روی کاناپه ای که امیرعباس روش استراحت میکرد نشسته بود حس خوبی نداشتم!
بابت سر رسیدن امیر هم نگران بودم
کلافه گفتم:
خب بگو میشنوم باید زودتر بری ممکنه سر برسه!
حسابی سرخوش بود و ریشخندم میکرد:
_هول نکن بابا واسه بچه ت خوب نیست!
یکی رو اون پایین کاشتم اگه سر برسه خبر میده...
حالا گوشتو بده به من ببین چی میگم
تحت هیچ شرایطی این بابا نفهمه بچه مچه تو کاره
دو سه هفته دیگه تحملش کن و واسه محکم کاری در خدمتش باش
به محض اینکه جواب آزمایشت مثبت شد سرشو میکوبی به طاق و گم و گور میشی
البته از اون نه از ما
باید تحت مراقبت باشی تا نی نی به دنیا بیاد
بعدش چند هفته میتونی تشریف ببری اروپا سیر و سیاحت
به خرج ما...
وقتی ام برگردی هم ماشینت حاضره هم کارای جدید
کم دردسر تر و پر درآمد تر...
بهت قول میدم تا چند سال دیگه یه پنت هاوس هم به مایملکت اضافه میشه...
با هر جمله ش چیزی توی دلم تکون میخورد اما خودم رو سفت نگه داشته بودم که واکنشی نشون ندم
چرا تا امروز به اینجاش فکر نکرده بودم؟!
به اینکه تا سه هفته دیگه باید برای همیشه از زندگی امیرعباس بیرون برم و چند ماه بعد هم بچه ای که بچه ی من و امیرعباس بود رو مثل چند کیلو گوشت تحویل اینها بدم و برم!!
بدون اینکه مهم باشه چی به سر اون بچه میاد
چرا تا امروز به این اتفاق عجیب فکر نکرده بودم؟!
پرش به قسمت اول رمان👇🏻♥️🍂
https://eitaa.com/nonvalghalam/28941
❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 اگر دلسوز ایران هستی، بسم الله ...
✊🏻 باید با یک کار مجاهدانه یأس و ناامیدی که دولت در بین مردم ایجاد کرده را از بین ببریم.
#انتخابات
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟!
که جاودانهترین لحظهی تماشایی ...🌱
#امامرضاجانم💛
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
••♥️••
" اللهم اَخرِج حُبَّ الدُّنیا مِن قُلُوبِنا "
_خدایا محبت دنیا را از دل ما بیرون کن...
#صحیفهسجادیهمناجاتالزاهدین 🍃
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
∞♥∞
| خُـوشـابـهحالُهوایکبوترانحَرَم،
دِلتنگیم #امامرضاجانم... |
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7