°
°
"هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ بِعِدَهٍ فَنَحْظى؟
آیا امروز به فردایى مى رسد که به دیدار
جمالت بهره مند شویم؟
#صاحبنا🌱!
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
اَللّهُمَّ اَشغَلْنَا بِذِكرِكَ
خدایا !
سرگرم عرش کن
دلِ پا در گلِ مرا...🍂
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 وقتی انگیزهام برای حرکت به سمت خدا کم میشه، چیکار کنم؟
➕یک راه حل جالب!
#تصویری
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️ تفریح زیبای امیرالمؤمنین(ع)
🎧 این مکالمه سطح بالا را بشنوید.
#تصویری
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
يَدَاكَ سحابتانِ ربيعيّتانْ
لولاهُمَ لمات العالمُ عَطَشاً
دستانت ابر بهاریند
اگر نباشند جهان
از تشنگی خواهد مُرد ...🌱•.
#امامزمانـم💙
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
༻﷽༺
دلم تنگـه براش
برای شبای ڪربـلاش
آفریـدهخدا منو
برای حســـین و بچـههاش
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
#استورۍ🍃
زشت یا زیبا، اگر خوبیم یا اینڪہ بدیم،
دست بر دامانِ لطف ضامنِ آهو زدیم...!
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
╚» 💚 «╝
آقاجان!
دلــم
هــۆاے ٺـۅ کرده :)
بگو چہ چاࢪه کنم؟ "^^"
#امامزمانم🌻
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥
🥀
♡﷽♡
رمان #شُعله🔥
#part193
_پاشو عزیزم
با اشاره دکتر از جا بلند شدم و لباسم رو مرتب کردم
چادرم رو سر کردم و پرسیدم:
چقدر طول میکشه تا جوابو بدید؟
_شما برو کنار همسرت بشین خیلی طول نمیکشه...
رنگت پریده
نگرانی؟
راه افتادم سمت در: نه... خیلی ممنون
کنار امیر نشستم و بلافاصله به سمتم برگشت:
خب چی شد؟
ناخودآگاه لبخند زدم: هیچی بابا طول میکشه تا جوابش حاضر بشه...
چند ثانیه به لبخندم خیره شد و بعد سر برگردوند: خیلی خب...
پس پاشو بریم یه ناهاری بخوریم و بعد بیایم جوابشو بگیریم
قبل از اینکه فرصت اظهار نظر پیدا کنم بلند شد و من هم دنبالش راه افتادم
بد هم نبود یه چیزی میخوردم
دلشوره و حالت تهوع امونم رو بریده بود
خواست دزدگیر ماشین رو بزنه که گفتم:
ولش کن پیاده بریم یه چیزی بخوریم
من اومدنی یه فلافلی دیدم سر این خیابون
راهی نیست... دلم فلافل میخواد
با حالت غریبی خیره م شد و تازه فهمیدم چه گافی دادم
هرچند دیگه چندان مهم نبود
تا چند دقیقه دیگه خودش میفهمید...
چیزی نگفت و راه افتاد
منم دنبالش
امروز حالتش خیلی فرق کرده بود
احساس میکردم یکم ازم دور شده و برگشته به دو هفته پیش
شایدم زیادی حساس شده بودم و عوارض وضعم بود
هرچی که بود اضطرابم رو بیشتر کرد...
اضطراب از اینکه شنیدن خبر پدر شدنش دلخورش کنه
از من دورش کنه
طاقت دوری و دلخوریش رو نداشتم
اونهم بابت بچه ای که قرار نبود بمونه و تو آغوش من و پدرش بزرگ بشه
چه غم نامه عجیبی
چه سرگردانی عمیق و غیرقابل تحملی...
پرش به قسمت اول رمان👇🏻♥️🍂
https://eitaa.com/nonvalghalam/28941
❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀