eitaa logo
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
27هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1هزار ویدیو
87 فایل
﷽ ✅ آموزشگاه تخصصی استخدام 100 کانال اصلی استخدام ۱۰۰👇👇 @estekhdam_100 ✅ ادمین ثبتنام👈👈 @admin_es100 💫 رضایت داوطلبین استخدامی: 🔗 @rezayat_es100 لینک گروه ذخیره کنید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2347630962C2eed45eb2d ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
مشاهده در ایتا
دانلود
° ° "هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ بِعِدَهٍ فَنَحْظى؟ آیا امروز به فردایى مى رسد که به دیدار جمالت بهره مند شویم؟ 🌱! ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
اَللّهُمَّ اَشغَلْنَا بِذِكرِكَ خدایا ! سرگرم عرش کن دلِ پا در گلِ مرا...🍂 ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 وقتی انگیزه‌ام برای حرکت به سمت خدا کم میشه، چیکار کنم؟ ➕یک راه حل جالب! ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️ تفریح زیبای امیرالمؤمنین(ع) 🎧 این مکالمه سطح بالا را بشنوید. ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يَدَاكَ سحابتانِ ربيعيّتانْ لولاهُمَ لمات العالمُ عَطَشاً دستانت ابر بهاری‌‌ند اگر نباشند جهان از تشنگی خواهد مُرد ...🌱•. 💙 ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
༻﷽༺ دلم تنگـه براش برای شبای ڪربـلاش آفریـده‌خدا منو برای حســـین‌ و بچـه‌هاش ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
🍃 زشت یا زیبا، اگر خوبیم یا اینڪہ بدیم، دست بر دامانِ لطف ضامنِ آهو زدیم...! ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╚» 💚 «╝ آقاجان! دلــم هــۆاے ٺـۅ کرده :) بگو چہ چاࢪه کنم؟ "^^" 🌻 ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان 🔥 _پاشو عزیزم با اشاره دکتر از جا بلند شدم و لباسم رو مرتب کردم چادرم رو سر کردم و پرسیدم: چقدر طول میکشه تا جوابو بدید؟ _شما برو کنار همسرت بشین خیلی طول نمیکشه... رنگت پریده نگرانی؟ راه افتادم سمت در: نه... خیلی ممنون کنار امیر نشستم و بلافاصله به سمتم برگشت: خب چی شد؟ ناخودآگاه لبخند زدم: هیچی بابا طول میکشه تا جوابش حاضر بشه... چند ثانیه به لبخندم خیره شد و بعد سر برگردوند: خیلی خب... پس پاشو بریم یه ناهاری بخوریم و بعد بیایم جوابشو بگیریم قبل از اینکه فرصت اظهار نظر پیدا کنم بلند شد و من هم دنبالش راه افتادم بد هم نبود یه چیزی میخوردم دلشوره و حالت تهوع امونم رو بریده بود خواست دزدگیر ماشین رو بزنه که گفتم: ولش کن پیاده بریم یه چیزی بخوریم من اومدنی یه فلافلی دیدم سر این خیابون راهی نیست... دلم فلافل میخواد با حالت غریبی خیره م شد و تازه فهمیدم چه گافی دادم هرچند دیگه چندان مهم نبود تا چند دقیقه دیگه خودش میفهمید... چیزی نگفت و راه افتاد منم دنبالش امروز حالتش خیلی فرق کرده بود احساس میکردم یکم ازم دور شده و برگشته به دو هفته پیش شایدم زیادی حساس شده بودم و عوارض وضعم بود هرچی که بود اضطرابم رو بیشتر کرد... اضطراب از اینکه شنیدن خبر پدر شدنش دلخورش کنه از من دورش کنه طاقت دوری و دلخوریش رو نداشتم اونهم بابت بچه ای که قرار نبود بمونه و تو آغوش من و پدرش بزرگ بشه چه غم نامه عجیبی چه سرگردانی عمیق و غیرقابل تحملی... پرش به قسمت اول رمان👇🏻♥️🍂 https://eitaa.com/nonvalghalam/28941 ❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌ ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7 ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ 🥀 🔥🥀🔥 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀