#معلم
🌸حرفهايت را شنيدم
💫در کلاس مهرباني
🌸زنگ اول با تو خواندم
💫يک سرود آسماني
🌸با تو قلب کوچک من
💫شادمان و پر غرور است
🌸در نگاه کيف و دفتر
💫شوق فرداهاي دور است
🌸اي معلم از صدايت
💫مي رسد آهنگ شادي
🌸مثل باران روي گلها
💫مي نشاني رنگ شادي
🌸گاه سبزي، گاه آبي
💫مثل جنگل مثل دريا
🌸در ميان هر کتابم
💫نام خوبت هست پيدا
🌸مي نويسم خوب و خوانا
💫مشقهاي هر شبم را
🌸تا ببينم در نگاهت
💫باز يک لبخند زيبا.
🌸💫💞🌸💫💞🌸💫💞
•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•
لبیک یا مهدی:
#معلم دلسوز
#شهید #ابراهیم_هادی کار کم دردسر را رها کرد و به سراغ کار معلمی که کاری پر دردسر بود رفت، با حقوقی کمتر!
امــا به تنها چيــزی که فکر نمی کرد ماديات بود. می گفــت: روزی را خدا می رساند. برکت پول مهم است.
کاری هم که برای خدا باشد برکت دارد.
به هر حال برای تدريس در دو مدرســه مشــغول به کار شــد. دبير ورزش دبيرســتان ابوريحان (منطقه۱۴) و معلــم عربی در يکی از مــدارس راهنمایی محروم (منطقه ۱۵) تهران شد.
تدريس عربی ابراهيم زياد طولانی نشد. از اواسط همان سال ديگر به مدرسه راهنمایی نرفت! حتی نمی گفت که چرا به آن مدرسه نمی رود!
يک روز مدير مدرسهی راهنمایی پيش من آمد. با من صحبت کرد و گفت: تو رو خدا، شما که برادرآقای هادی هستيد با ايشان صحبت کنيد که برگردد مدرسه! گفتم: مگه چی شده؟!
کمی مکث کرد و گفت: حقيقتش، آقا ابراهيم از جيب خودش پول می داد به یکی از شاگردها تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنير بگيرد!
آقاي هادی نظرش اين بود که اينها بچههای منطقهی محروم هســتند. اکثراً سر کلاس گرسنه هستند. بچهی گرسنه هم درس را نمی فهمد.
مدير ادامه داد: من با آقای هادی برخورد کردم. گفتم: نظم مدرسهی ما را به هم ريختی، در صورتی که هيچ مشکلی برای نظم مدرسه پيش نيامده بود. بعد هم سر ايشان داد زدم و گفتم: ديگه حق نداری اينجا از اين کارها بکنی. آقای هادی از پيش ما رفت و بقيهی ساعتهايش را در مدرسهی ديگری پرکرد.
حالا همهی بچهها و اوليا از من خواستهاند که ايشان را برگردانم.
همه از اخلاق و تدريس ايشان تعريف ميکنند. ايشان در همين مدت كم، برای بسياری از دانش آموزان بی بضاعت و يتيم مدرسه، وسائل تهيه کرده بود که حتی من هم خبر نداشتم.
با ابراهيم صحبت کردم. حرفهای مدير مدرسه را به او گفتم. اما فايدهای نداشت. وقتش را جای ديگری پر کرده بود.
ابراهيم در دبيرستان ابوريحان، نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمی برای اخلاق و رفتار بچهها بود.
دانش آموزان هم که از پهلوانيها و قهرمانی های معلم خودشان شنيده بودند شيفتهی او بودند.
درآن زمان كه اكثر بچه های انقلابی به ظاهرشان اهميت نمی دادند، ابراهيم با ظاهری آراسته وكت وشلوار به مدرسه ميآمد.
چهرهی زيبا و نورانی، کلامی گيرا و رفتاری صحيح، از او معلمی کامل ساخته بود.
در کلاســداری بســيار قوی بود، به موقع می خنديد. به موقع جَذبه داشت.
زنگهای تفريح را به حياط مدرسه میآمد. اکثر بچهها در كنارآقای هادی جمع میشدند. اولين نفر به مدرسه میآمد و آخرين نفر خارج می شد و هميشه در اطرافش پر از دانشآموز بود.
ســال تحصيلي ۵۹- ۵۸ آقــای هادی به عنوان دبير نمونه انتخاب شــد. هر چندکه سال اول و آخر تدريس او بود.
اول مهر ۵۹ حكم اســتخدامی ابراهيم برای منطقــه ۱۲ آموزش و پرورش تهران صادر شد، اما به خاطر شرايط جنگ ديگر نتوانست به سر كلاس برود.
#صلواتی جهت شادی روح شهید_ابراهیم_هادی و همهی معلمهایی که الان دیگر در بین ما نیستند.
منبع: کتاب سلام بر ابراهیم
اکبرزاده- کانون پژوهشی روایت ۲۷ حفظ آثار محمد رسول الله.
#معلم دلسوز
#شهید #ابراهیم_هادی کار کم دردسر را رها کرد و به سراغ کار معلمی که کاری پر دردسر بود رفت، با حقوقی کمتر!
امــا به تنها چيــزی که فکر نمی کرد ماديات بود. می گفــت: روزی را خدا می رساند. برکت پول مهم است.
کاری هم که برای خدا باشد برکت دارد.
به هر حال برای تدريس در دو مدرســه مشــغول به کار شــد. دبير ورزش دبيرســتان ابوريحان (منطقه۱۴) و معلــم عربی در يکی از مــدارس راهنمایی محروم (منطقه ۱۵) تهران شد.
تدريس عربی ابراهيم زياد طولانی نشد. از اواسط همان سال ديگر به مدرسه راهنمایی نرفت! حتی نمی گفت که چرا به آن مدرسه نمی رود!
يک روز مدير مدرسهی راهنمایی پيش من آمد. با من صحبت کرد و گفت: تو رو خدا، شما که برادرآقای هادی هستيد با ايشان صحبت کنيد که برگردد مدرسه! گفتم: مگه چی شده؟!
کمی مکث کرد و گفت: حقيقتش، آقا ابراهيم از جيب خودش پول می داد به یکی از شاگردها تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنير بگيرد!
آقاي هادی نظرش اين بود که اينها بچههای منطقهی محروم هســتند. اکثراً سر کلاس گرسنه هستند. بچهی گرسنه هم درس را نمی فهمد.
مدير ادامه داد: من با آقای هادی برخورد کردم. گفتم: نظم مدرسهی ما را به هم ريختی، در صورتی که هيچ مشکلی برای نظم مدرسه پيش نيامده بود. بعد هم سر ايشان داد زدم و گفتم: ديگه حق نداری اينجا از اين کارها بکنی. آقای هادی از پيش ما رفت و بقيهی ساعتهايش را در مدرسهی ديگری پرکرد.
حالا همهی بچهها و اوليا از من خواستهاند که ايشان را برگردانم.
همه از اخلاق و تدريس ايشان تعريف ميکنند. ايشان در همين مدت كم، برای بسياری از دانش آموزان بی بضاعت و يتيم مدرسه، وسائل تهيه کرده بود که حتی من هم خبر نداشتم.
با ابراهيم صحبت کردم. حرفهای مدير مدرسه را به او گفتم. اما فايدهای نداشت. وقتش را جای ديگری پر کرده بود.
ابراهيم در دبيرستان ابوريحان، نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمی برای اخلاق و رفتار بچهها بود.
دانش آموزان هم که از پهلوانيها و قهرمانی های معلم خودشان شنيده بودند شيفتهی او بودند.
درآن زمان كه اكثر بچه های انقلابی به ظاهرشان اهميت نمی دادند، ابراهيم با ظاهری آراسته وكت وشلوار به مدرسه ميآمد.
چهرهی زيبا و نورانی، کلامی گيرا و رفتاری صحيح، از او معلمی کامل ساخته بود.
در کلاســداری بســيار قوی بود، به موقع می خنديد. به موقع جَذبه داشت.
زنگهای تفريح را به حياط مدرسه میآمد. اکثر بچهها در كنارآقای هادی جمع میشدند. اولين نفر به مدرسه میآمد و آخرين نفر خارج می شد و هميشه در اطرافش پر از دانشآموز بود.
ســال تحصيلي ۵۹- ۵۸ آقــای هادی به عنوان دبير نمونه انتخاب شــد. هر چندکه سال اول و آخر تدريس او بود.
اول مهر ۵۹ حكم اســتخدامی ابراهيم برای منطقــه ۱۲ آموزش و پرورش تهران صادر شد، اما به خاطر شرايط جنگ ديگر نتوانست به سر كلاس برود.
#صلواتی جهت شادی روح شهید_ابراهیم_هادی و همهی معلمهایی که الان دیگر در بین ما نیستند.
منبع: کتاب سلام بر ابراهیم
اکبرزاده- کانون پژوهشی روایت ۲۷ حفظ آثار محمد رسول الله.
استیکرهای بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیتاللهالعظمی، #امام_خامنه_ای مد ظله العالی در دیدار با معلمان
🌹 #معلم
معلم ای فروغ جاودانی | باکلام - www.mplib.ir.mp3
2.63M
درس دوستی | باکلام - www.mplib.ir.mp3
9.06M
ÈÇÛÈÇä | ÈÇáÇã - www.mplib.ir.mp3
2.78M
ãÚáã | ÈÇáÇã - www.mplib.ir.mp3
2.64M
ÓÇÓ ãÚáã | ÈÇ áÇã - www.mplib.ir.mp3
3.04M
میم عین لام میم - باکلام - www.mplib.ir.mp3
11.09M
#شعر_شُعاری😍✊
معلم عزیزم چه با صفایی...هی
بیاتو کنارم که با وفایی..هی
درسهای معلم چقدر تمیز..هی
نام او برایم خیلی عزیز..هی
معلم عزیزم تو بهترینی...هی
الههی معلم بلا نبینی...هی
خنده معلم چه دلنواز..هی
دعای معلم برام نیاز...هی
معلم کلاسم چه مهربونه...هی
معلم کلاسم شیرین زبونه...هی
یاد تو از دلمهرگز نمیره..هی
ای خدا معلم بلا نبینه...هی
حالا بچه ها همه باهم بگن..
معلم نمونه مثل طلا می مونه
ماهی میگفت تو دریا معلمم مرحبا
نون و پنیر نارنگی...معلمم زرنگی
#معلم عزیزم
روزت مبارک 💝
برا تو گل می ریزم
روزت مبارک 💝
برام چقد عزیزی
روزت مبارک💝
دائم به جست و خیزی
روزت مبارک💝
یا اینکه پشت میزی
روزت مبارک💝
مرتب و تمیزی
روزت مبارک💝
همیشه سحرخیزی
روزت مبارک💝
زرنگ و تند و تیزی
روزت مبارک💝
بلدی همه چیزی
روزت مبارک💝
خیلی شگفت انگیزی
روزت مبارک💝
با دشمن در ستیزی
روزت مبارک💝
از خوبی ها لبریزی
روزت مبارک💝
چه خوب و دل انگیزی
روزت مبارک💝
#روزمعلم
Moalem Etude 01 Cm 96 Ins.mp3
9.7M
🔹سرود #معلم
🎼 نسخه بی کلام
شاعر و آهنگساز و تکخوان
سیدصادق آتشی
تنظیم استودیو روشنا
اجرا گروه سرود شمیم آسمان اردکان
Moalem Mix 1 Feat Sadegh.cpr.mp3
9.75M
🔹سرود #معلم
🎼 به مناسبت بزرگداشت روز معلم
نسخه با کلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 روز معلم مبارک 🕊
🌻🍃 #روز_معلم 🌻🍃
تقدیم به وجود پر مهر شما
استوری ویژه روز #معلم
🌿🦋🌿🦋🌿🦋🌿🦋🌿🦋
🦋مربی امچه خوب و مهربونه
🌿وقتی میخنده مثل گل میمونه
🦋وقتی میاد توی کلاس میشینه
🌿فکر میکنم فقط منو میبینه
🦋قصه میگه برای ما میخونه
🌿صدای گرمش تو گوشم میمونه
🦋مهر ومحبتش تموم نمیشه
🌿ما بچه ها دوستش داریم همیشه
🦋🌿🦋🌿🦋🌿🦋🌿🦋🌿
#معلم
#محتوای_ویژه_مدرسه