یا محمدُ یا علیُ یا فاطمةُ یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی!
عزیز فاطمه! نیاید روزی که تو را از یاد برده باااشیم!
بُزرگواران!
این حکومت مملکت صاحب زمان است بُزرگواران! آنقدر ارزش دارد که برای ایجاد و زمینهسازی ظهور افراد بسیار ارزشمندی در این میدان جان خود را از دست داده اند! نظیر حضرت صدّیقه طاهره فاطمهزهرا سلاماللهعلیها.
رو به غروب میرود جمعه ی انتظارمن
رحم نمیکند خدا به صبرِ بیقرارِ من
ندبه به ندبه بیاثر سمت سمات میرود
کی به سمات میرسد ندبهی انتظار من!
#التماسدعایفرج🤲🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیبای بی چون و چرا
سردار دلها❤️
این کلیپ زیبا را از دست ندهید🌺
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما اینو ببینید حتما
🔹آیت الله #حائری شیرازی🔹
🔸لجنزار🔸
اردک را دیدهاید که توی لجن میچرد و کیف میکند؟
مردم، شیرینی را به آن خوشمزگی نمیخورند که اردک لجن را با آن حرص و ولع میبلعد. هرچه آب، لجنتر، اردک خوشحالتر.
کجاست یک نفر که ما را بگیرد و از این لجنزار دنیا بیرون بیاورد و ببردمان در آب زلال
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
6669432_527.mp3
958.7K
⭕️مناجات با امام زمان
🌷 تو دلم یه دنیا حرفه 🌷
🔸با نوای سید مهدی میر داماد
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
.. إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ
پروردگار من حافظ و نگاهبان هر چيز است.
هود/۵٧
_________
خدایم!!!
مهم نیست من در ڪجای جهانم
مهم این است من تو را دااارررم...
مهم نیست حال من چگونه است
مهم این است ڪه تو همیشه ڪنارمی....
چون مدار زندگی
روی چرخش دستانت میچرخد
هوای جهان
از نفسهای تو سرچشمه میگیرد
پادشاه تمام
ابرها
گرما
سبزهها
تویی
یڪ قطره از نگاهت
بر مرز دنیایم ، چهها میڪند!؟
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
دیـدن روی شمـا کاش میسـر میشد
شام هجران شما کاش که آخرمیشد
بین ما "فاصله ها" فاصله انداختهاند
کاش این فاصله با آمدنت سر میشد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🍃٢٢ بهمن سال ۶۱ بود که در شهرستان ورامین پسری به زمینیان اضافه شد.مهدی صدایش زدند و مادرش هرگز فکر نمی کرد ٣٣سال بعد در ٢٢ بهمن و روز تولدش چشم از جهان بر کشد.
🍃شاگردان زرنگ به وقت#آزمون تند تند سوالات را جواب می دهند وجلسه را ترک می کنند. شهدای جوان هم از آن دسته هستند.از ساعتشان به وقت#زندگی، نهایت استفاده را می برند و هر کدام در#تربیت_نفس وخصوصیات اخلاقی شان کوشا هستند.
🍃شهید ثامنی سال 85 لباس مقدس #سپاه را بر تن کرد و راهش را در دنیا انتخاب کرد.همسر شهید مهدی ثامنی در باره اش می گوید:" زندگیاش در#اردوی_جهادی، سفر زیارتی برای #ایتام و کمکرسانی خلاصه میشد
🍃 بارها افرادی را برای اولین بار به سفرهای زیارتی برده بود. هر شب ۲ رکعت نماز میخواند، وقتی جواب #خواستگاری مثبت شد از من هم خواست این ۲ رکعت نماز را بخوانم. مهدی می گفت این#نماز به نیابت از حضرت زهرا (س) برای سلامتی حضرت صاحب الزمان (عج) است که اگر این را بخوانی شبت را با آرامش به صبح میرسانی"
🍃همین خصوصیات اخلاقی و وصل بودنش به بالا باعث شد تا#دختر هفت ماهه اش به نام «فاطمه سلما» رابه دستان مادر و همسرش بسپارد وبه امید رهایی زنان و دختران سوری لباس رزم بپوشد.
🍃۲۲ بهمن سال ۹۴ در منطقه تل هور سوریه به شهادت رسید . اعلام کردند #جاوید_الاثر است اما بالاخره در 4 تیر 98 مورد استقبال هموطنانش قرار گرفت تا با عزت و شکوه بسیار در خاک وطن آرام گیرد.
روحش شاد و یادش همواره گرامی باد
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
♥️ #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گناهان کبیره
تارک نماز
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
شب_های_قدر__پرودگار__امید__روشن.mp3
14.02M
#صوت_مهدوی 🎦
درددلباخدا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#جمعه
💥 پیشنهاد دانلود 💥
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
4_5872799746380270028.mp3
4.18M
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
چرا من اینطوریاَم ❗️
تا مشکلی بوجود میاد، خودمو میبازم!
آروم و قرارم رو از دست میدم!
نه میتونم خوب فکر کنم .. نه حتی دعا کنم!
💥 چرا من اینجوریاَم ؟
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
🗓🔰🗓🔰🗓🔰🗓🔰🗓
به ياد داشته باشيد كه هر گاه از دست كسي خشمگين و يا برآشفته شديد،
اين، قوانين فردي شما است كه ناآرام تان كرده است، نه رفتار طرف مقابل.
⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ترسبهار استکه خنجر زنداز پشت
دستانِ خزانی که گل سرخ مرا چید
* فــخـرایـران *
🎥 نماهنگی متفاوت از رشادت های سرداران سرافراز اسلام، شهید مقاومت #حاج_قاسم سلیمانی و شهید هسته ای #شهید_محسن_فخري_زاده
🔺با ما همراه باشید.
#مرد_میدان
#انتقام_سخت
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸
📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ...
به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطباء گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ...
🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند
🔹یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ...
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.
🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»
🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!»
گفت: «وجوهات نیست، نذر است».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!»
پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» (هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر آن پاداش دارد) ...
نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
#استوری_مذهبی ❇️
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。
@Story_maazhabi
。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。