eitaa logo
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
15.2هزار ویدیو
118 فایل
بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَحْمٰنِ‌الرَحیمْ @soada_ir @rahe_enqelab @khamenei_ir @ansomarg1402 @taammogh @hosin159 کپی‌حلال😍 تندخوانی سی جز قرآن👇 @qooran30 ارتباط با مدیر👇 @Shahr_e_yar ناشناس بگو https://harfeto.timefriend.net/17050879870754
مشاهده در ایتا
دانلود
. . میگـن‌یڪۍ‌از‌حـسـرت‌هـاۍ‌ روز‌قـ ـیامت‌اینهـ‌ڪہ‌نشـونت‌ میـدن‌‌میتـونسـتۍتـوزنـدگۍ ‌بهـ‌ڪـجا‌هابرسـۍ. . .🙂🚶🏽‍♂ نرسیدۍ!ジ . .‌‌ ^^‌| ↝ [🌿🌊 🔗] ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـــــــــ'' <‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭─••❈✿ ‌‌♡ ♡ ✿❈••─╮ @estoory_mazhabi ╰─••❈✿♡ ♡ ✿❈••─╯
🌺🌿می دانی دیشب چند نفر خوابیدند ، اما صبح را ندیدند ! و اجازه حیات دوباره به آن ها داده نشد ؟! 🦋اما خدای مهربان به من و شما اجازه داد که باز هم باشیم ، در دنیا بمانیم و نفس بکشیم ...
... ....: دست و پا داده باز با روحیه پر میگشاید برای دیدار محبوب. اثباتیه به عالم روح است اینها که سمت روح الله پر گشوده اند . دست و پایشان گشوده شده از تنهایشان جایش برگ روح روییده ازساقه ی سبز آستین لباس سپاه . ما بی دست و پاها چه میفهمیم روح اینها در چه عالمی است غرب بی روحیه از اینها خبر ندارد و منکر بقای روحیه شده اند . وروح را کسالتشان انکار کرده است . امام به اینها فرموده بود من دست و پای شما را میبوسم . آن دست و پای پوسیده که اکنون تبدیل به خاک صحرا شده اند . بوسه ی روح الله به بال های روح مثل بوسه ی زینب بود . وقتی خدا را بوسید . زیرا خنجر رگ گردن امام عشق را پاره کرده و راهی به نزدیک تر از رگ گردن به امام حسین ع باز کرده بود . و وحضرت زینب سلام الله نزدیکتر از رگ گردن را بوسیده بودانگار نور خدا را بوسیده بود... 🎞⃟🍇 کپی حلال ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─ @estoory_mazhabi ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🔸 #یا_رفیق_من_لا_رفیق_له 🔸 📓رمان امنیتی #رفیق 📓 🖋 به قلم: #فاطمه_شکیبا قسمت10 *** نماز که تمام شد
🔸 🔸 📓رمان امنیتی 📓 🖋 به قلم: قسمت11 ‼️سوم: باغ مخفی... ‼️ عباس دستمال یزدی را چنددور در هوا تاب داد و پشت گردنش انداخت. به آینه ماشین نگاه کرد و دستی بین موهای همیشه مرتبش کشید تا کمی ژولیده به نظر بیایند. لبخند زد و زمزمه کرد: - آخ مامان کجایی ببینی گل پسرت چه تیپی زده! لعنت به هرچی جاسوسه! ببین آدم به چه کارایی وادار می‌شه! از پژوی زردرنگ پیاده شد و به درش تکیه زد. چشم دوخت به در فرودگاه و رفت روی خط کمیل: - هنوز نیومده؟ - همین الان پروازش نشست. آماده‌ای؟ عباس خنده‌اش را کنترل کرد: - آره، چه جورم! کمیل خنده کوتاهی کرد و جواب نداد. حانان را برای چندمین بار از نظر گذراند. عباس به آسمان خیره شد و با خودش حساب کرد چقدر طول می‌کشد حانان تشریفات ورود به ایران را بگذراند و چمدان‌هایش را تحویل بگیرد و از فرودگاه خارج شود. تخمینش درست بود. صدای کمیل را شنید که: - داره می‌آد بیرون. حواست باشه! کت سرمه‌ای پوشیده. یکم تپله و قدش نسبتاً بلنده. یه چمدون چرخدار سیاه هم همراهشه. - باشه. فهمیدم. کمیل حانان را زیر نگاهش نگه داشت تا از در فرودگاه خارج شود؛ اما چهره حانان در ذهنش ماند. اگر لاغرتر و جوان‌تر می‌شد و ریش هم داشت، درست می‌شد مثل پسرش ارمیا. با خودش فکر کرد این پدر و پسر چقدر ظاهرشان شبیه هم است و باطنشان متفاوت. دلش برای ارمیا تنگ شد. یکبار بیشتر هم را ندیده بودند؛ چندین ماه پیش. وقتی برای یک پرونده به آلمان رفته بود؛ چون رسیده بودند به حانان و بهائی‌های دور و برش. عباس نزدیک‌ترین تاکسی به در فرودگاه بود. چند قدم به حانان که جلوی در ایستاده بود و با چشم دنبال تاکسی می‌گشت نزدیک شد و گفت: - آقا بفرما. کجا برسونمت؟ حانان فقط کمی به خودش زحمت داد تا گردن کلفتش را بچرخاند وعباس را ببیند. دستی به صورت تازه اصلاح شده‌اش کشید و پرسید: - تا دروازه شیراز چقدر می‌گیری؟ عباس در صندوق عقبش را باز کرد و برای گرفتن چمدان حانان دست دراز کرد: - قابل شما رو نداره. بیست تومن. حانان لبش را کج کرد. انقدر عجله داشت که نخواهد بیشتر از این معطل شود. چمدان نه چندان بزرگش را به عباس سپرد. عباس در عقب را برای حانان باز کرد و چمدان را در صندوق عقب جا داد. ⚠️ ⚠️ 🖋 💞 🎞⃟🍇 کپی حلال ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─ @estoory_mazhabi ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•|دهان هر شخص ویترین شخصیت اوست🌿:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهرم سرخی خونم را ❤️ به سیاهی چادرت امانت دادم 🌒 🎞⃟🍇 کپی حلال ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─ @estoory_mazhabi ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
دشمن شهید را کشت . ولی هریک از ما شهید را در دل کاشت . مثل یک گل . غنچه قلب شهدا مثل شقایق شکفت . مهم این است حسین ع با تو قرار بگذارد و تو را سر قرار بکارد همانجا که مین کاشته اند همانجا که گلوله در قلب او کاشته اند او رانکشته اند همانجا که آنقدر میمانی که الف قامتت چون علفی زیر پای امام حسین ع سبز شود . همانجا که شهدا گل کاشته اند . 🎞⃟🍇 کپی حلال ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─ @estoory_mazhabi ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
دست‌هایِ خدا باش. اگر دیدی کسی گرھ‌ایی دارد و تو راهش را می‌دانی، سکوت نکن ! معجزھ زندگیِ دیگران باش :)🧡' معجزھ دیگران کھ باشی، بی‌ شک انسانِ دیگری هم معجزھ‌ زندگیِ تو خواهد بود !🚌✨ 🎞⃟🍇 کپی حلال ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─ @estoory_mazhabi ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
‌•|انسانهای باهوش معنوی بالا هرگز دروغ نمی‌گویند :)🌿!
اگه‌میخوای‌پاک‌بمونے اول‌سعے‌کن‌از‌شرایط‌گناه‌دوری‌کنے فلان‌گروه‌،فلان‌کانال،فلان‌مهمونے، فلان‌دوست‌،فلان‌فیلم‌و... خلاصه‌ازهرچیزی‌که‌گناه‌رو‌بهت‌ یاد‌آوری‌مے‌کنه‌فاصله‌بگیر...💔 ♡         ♡ ❤ 🎞⃟🍇 کپی حلال ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─ @estoory_mazhabi ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
صبور باش؛ خدا در زمانِ مناسب آنچھ متعلق بھ توعه رو بهت میرسونه. بھ قدرتش اعتماد کن تا در خوشبختی و آرامش غرق شوی !🚌✨