eitaa logo
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
15.4هزار ویدیو
118 فایل
بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَحْمٰنِ‌الرَحیمْ @soada_ir @rahe_enqelab @khamenei_ir @ansomarg1402 @taammogh @hosin159 کپی‌حلال😍 تندخوانی سی جز قرآن👇 @qooran30 ارتباط با مدیر👇 @Shahr_e_yar ناشناس بگو https://harfeto.timefriend.net/17050879870754
مشاهده در ایتا
دانلود
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ مداحی بسیار دلنشین (شرح وقایع این روز ها ) جنگ با کسانی که می توانند شعارها را بر هدف های خودشان منطبق کنند بسیار بسیار دشوار است؛ باید هوشیار بود. 🚨رزمنـدگانِ بدر،در فتنه سقیفه مـردود شـدنـد ، این درسی بود که در فتنه ها باید بگیریم .... جنگ جمل نتیجه دخالت نابجای زن شتر سوار در سیاست بود ... و این فتنه هم کذا ...! 🖇🌸⃟🕊🎞჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎊آغاز امامت حضرت صاحب العصر و الزمان مهدی موعود بر پیروان و عاشقان آن حضرت مبارک باد.💫🌸✨🌸✨🌸 💖 💖 🖇🌸⃟🕊🎞჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود زیبای ای ایران ای مهدعاشقان به مناسبت سالروز آغاز امامت حضرت ولی عصر (عج) 🖇🌸⃟🕊🎞჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پاسخ به یک سوال پر تکرار بعضی اوقات افکار باطل و شیطانی به ذهن ما میرسه که اصلا با اعتقادات ما هماهنگ نیست.‼️ 👈 دلیل این امر چیه و در این مواقع باید چه کار کنیم⁉️ ‌‌‌‌ 🖇🌸⃟🕊🎞჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
⭕️اهمیت 💠پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلم» فرمودند: 🍃🍁🌸🍃🍁🌸🍃🍁🌸 دو رکعت نمازی که بنده ی خدا در دل شب به جا می آورد، برای او از دنیا و آنچه در آن است نیکوتر و سودمندتر است. 👈و اگر سخت گیر بودم، همانا نماز شب را بر امتم واجب می کردم. 📚منبع: مجمع البیان، ‌‌‌‌ 🖇🌸⃟🕊🎞჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - آغاز امامتت مبارک - مهدی رسولی.mp3
5.54M
🌸 (عج) 💐آغاز امامتت مبارک 💐آقای زمین و آسمونا 🎤 👏 🖇🌸⃟🕊🎞჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁 🍁•🍁•🍁•🍁•🍁 🍁•🍁•🍁 •🍁• #هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_بیست_سوم سوار 206 ن
🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁 🍁•🍁•🍁•🍁•🍁 🍁•🍁•🍁 •🍁• هوالعشق اون آقا_ اونجا چه خبره؟ یه ابهتی داشت که قشنگ ترس رو تو چهره پسرا و صاحب قهوه خونه میشد به وضوح حس کرد ولی بلاخره... یکی از پسرا_ دنبال فضول میگردیم. اون آقا_ عه؟ الان.بچه های گشت که بیان کمک همراهیتون میکنن که راحت فضول رو پیدا کنید. با گفتن این حرف قیافه هاشون خنده دار شده بود شدید. همون پسری که اول ازهمه تیکه انداخته بود _ داداش غلط کردیم به خدا دیگه تکرار نمیشه اصلا شکر خوردیم . مگه نه بچه ها؟ دوستاش سرشونو به نشانه مثبت با ترس تکون دادن. بعد همون پسر خطاب به من گفت _ خواهر ما از شما عذر میخوایم. و بعد خطاب به دوستاش _ بچه ها بدویید. با شنیدن کلمه خواهر داشتم میترکیدم از خنده ولی ترسیدم بخندم . تو تمام مدت حرفای اون پسره اون آقایی که الان تازه فرصت کردم تیپ و قیافش رو ببینم داشت با پوزخند نگاشون میکرد. کاملا مشخص بود که از اون بچه مذهبیاس ؛ ریش که به نظرم چهرشو جذاب تر کرده بود ، فقط از ریشاش و تسبیحی که بسته بود دور دستش میشد فهمید مذهبیه وگرنه مثله امیرعلی خیلی خوشتیپ بود چیزی که من تا حالا تو کمتر مرد مذهبی دیده بودم. بعد از رفتن پسرا صاحب قهوه خونه هم با ترس دویید و رفت تو مغازه. پسره داشت از محوطه اونجا میرفت بیرون که ناخداگاه با عجز گفتم _ به خدا من نمیخواستم..... برگشت طرفم ، ولی تو چشمام نگاه کرد همون طور که سرش پایین بود گفت _ اگه نمیخواستید اینجوری نمیومدید.... با صدای مردی که گفت ( امیرحسین کجایی ) حرفش نیمه تموم موند و جواب داد_ اومدم. و بعد بدون خداحافظی رفت. برگشتم سمت بچه ها. حسابی ترسیده بودن. یاسمین داشت گریه میکرد و شقایق و نجمه هم دست همو گرفته بودن و داشتن میلرزیدن. با حرص نگاشون کردم _چتونه؟ شقایق_ تانی میدونی اگه گشت میومد مارو میبرد مامان اینا میکشتنمون یا اگه پسرا بلایی سرمون میاوردن. _ حالا که چیزی نشده. پاشین بریم. و به دنبال این حرف کولم رو برداشتم و به سمت پایین راه افتادم بچه ها هم بدون هیچ حرفی دنبالم. اعصابم حسابی خورد بود یعنی چی ؟ این پسره در مورد من چه فکری کرده بود؟ شاید حجابم درست نبود ولی دلم نمیخواست پسرای اطرافم بهم تیکه بندازن و هروقت هم که این اتفاق میوفتاد اعصابم خورد میشد و به همین خاطر کمتر پیش میومد تنها برم بیرون و بیشتر با عمو میرفتم که کسی کاری بهم نداشته باشه . ولی هعی الان که دیگه عمو نبود . کاش به حرف امیرعلی گوش داده بودم و نیمده بودم. دوباره یاد حرف پسره افتادم. یعنی ظاهر من انقدر غلط اندازه؟ شایدم واقعا همینطور باشه..... 🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁