eitaa logo
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
14.9هزار ویدیو
118 فایل
بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَحْمٰنِ‌الرَحیمْ @soada_ir @rahe_enqelab @khamenei_ir @ansomarg1402 @taammogh @hosin159 کپی‌حلال😍 تندخوانی سی جز قرآن👇 @qooran30 ارتباط با مدیر👇 @Shahr_e_yar ناشناس بگو https://harfeto.timefriend.net/17050879870754
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5863760120122446119.mp3
43.17M
رمضان ١٤٤٤ فرازهای‌ دعای‌ مناجات‌حاج‌مهدی‌ 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
بچه که بودم مادرم می‌گفت: «سر سفره که دستت به چیزی نرسید، از کسی بخواه که دستش می‌رسد.» حالا من یک ماه با شما که مهمان ویژه هستید سر سفره‌ی خدا مهمانیم، دستم به چیزی نمی‌رسد، مگر دامان پر مهرت!😭❤️ شما برایمان از سر این سفره، نور و رحمت بردارید....🤲🤲 که تو سفره‌دار ماه خدایی! 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
زخم سرش حریف دل زخمی اش نشد آه ای طبیب!؟ او به چه دردی دچار بود؟
🍃🌺🌼داستان شب🌼🌺🍃 سلام و تحیت شبتون بخیر امیدوارم در لیالی مبارک قدر به مرتبه تعالی و رضا رسیده و خواسته و آرزوهاتون با حکمت الهی همراه و مقرر و مصوب و امضاء شده باشد... الهی آمین ........................................ داستان امشب را تقدیم میکنم. ۱۴۰۲/۰۱/۲۵ دریای سخاوت؛ امام علی"ع" راویان کلام و ادب آورده اند: روزی مردی خسته و گرسنه وارد مسجد النبی شد و اظهار گرسنگی کرد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) کسی را به منزل خود فرستاد تا ببیند آیا امکان پذیرایی یک شب از او وجود دارد یا نه؟ فرد به خانه پیامبر"ص" رفت و خبر آورد که در خانه ایشان جز آب هیچ چیز برای پذیرایی وجود ندارد. پیامبر"ص" رو به اصحاب خود کرد و فرمود: کیست که امشب این پیرمرد را نزد خود مهمان کند؟ صدایی آشنا بلند شد که: ای رسول خدا"ص" !!! من امشب او را مهمان خود، می کنم. او امیر المؤمنین علی علیه السلام بود که مثل همیشه در کار نیک پیش گام شده بود. پیرمرد به همراه امیر المؤمنین (علیه السلام) به راه افتاد و به خانه امام"ع" رفت. امام،"ع" پس از راهنمایی مهمان به اتاق خودش ، بعد نزد همسرش حضرت فاطمه (علیهاالسلام) رفت و پرسید: آیا در خانه غذایی هست؟ فاطمه"س" با شرمندگی گفت: ای اباالحسن "ع" وعده ای غذا به اندازه یک نفر وجود دارد ولی ما مهمان را بر خود و فرزندان مقدم می داریم. امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: پس بچه ها را بخوابان و غذا را بیاور. فاطمه (علیهاالسلام) فرزندان را خواباند. امام علیه السلام سفره گسترد و چراغ ها را خاموش کرد و غذا را جلوی مهمان گذاشت. ایشان در تاریکی دهان خود را تکان می داد و چنان وانمود می کرد که او نیز مشغول خوردن غذا است تا مهمان خجالت نکشد و هر چه می خواهد از غذا بخورد. پیرمرد که بسیار گرسنه بود، در هنگام خوردن غذا، متوجه نشد که امام"ع" چیزی نمی خورد. او به خوردن ادامه داد تا غذای کاسه تمام شد. سپس امام"ع" بستر خواب برای او گسترد و سفره را جمع کرد. پیرمرد به بستر رفت و خوابید. سحرگاه امام"ع" برای نماز برخاست و پیرمرد را بیدار کرد و به اتفاق، برای خواندن نماز صبح به مسجد رفتند. وقتی به مسجد رسیدند، پیامبر مهربانی ها"ص" با چشمانی اشکبار، در آستانه درب مسجد به انتظار آمدن امیر المؤمنین"ع" ایستاده بود. وقتی امام"ع" به مسجد رسید، پیامبر "ص" او را در آغوش کشید و فرمودند: یا اباالحسن"ع:! دیشب عرشیان شگفت زده از رفتار و ایثار تو گشتند و این آیه بر من نازل شد: «و یُؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة»؛ (حشر: ۹) «و هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم] باشد، آن ها را بر خودشان مقدم می دارند.» .......................................... بله دوستان عزیزم؛ داستان این خانواده مکرم ؛ داستان عجیبی است... کریم اندر کریم......... رئوف اندر رئوف...... سخی اندر سخی....... و هرگز تکرار و مشابهی نخواهند داشت. خداوند ما را در دنیا و عقبی در ظل توجه و لطف و سخاوت و شفاعت این خانواده نگهدارد و در آخرت سایه نشین رحم و کرم و شفاعتشون باشیم. آن شاءالله شبتون خوش 🍃🌺🌼🌸❤️❤️🌸🌼🌺🍃 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
4_293413254921716472.mp3
4.09M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌📻 تحدیر (تندخوانی قرآن کریم) 🎙 استاد معتز آقایی 📖جزء خوانی قرآن کریم 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«دعاى روز بیست و چهارم مـ🌙ـاه مبارک رمضان» بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِيهِ مَا يُرْضِيكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا يُؤْذِيكَ وَ أَسْأَلُكَ التَّوْفِيقَ فِيهِ لِأَنْ أُطِيعَكَ وَ لا أَعْصِيَكَ يَا جَوَادَ السَّائِلِينَ؛ خدايا در اين ماه آنچه تو را خشنود مى كند از تو درخواست می كنم، و از آنچه تو را ناخشنود می كند به تو پناه مى آورم، و از تو در اين ماه توفيق اطاعت و ترك نافرمانى ات را خواستارم، اى بخشنده به نيازمندان. 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لااله‌الاالله ۲۴.mp3
13.81M
مجموعه‌ صوتی ۲۴ از میان انتخابها و ارتباطهای گوناگون زندگی‌مان، که ممکن است همه نورانی و خیر باشند، کدام را انتخاب کنم، که بیشتر محبتِ این یگانه اله را جذب کنم؟ 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 هفته خود را معطر به عطر صلوات کنید امام رضا علیه السلام من لَم يقدِر عَلى‏ ما يُكَفِّرُ بِهِ ذُنوبَهُ ، فَليُكثِر مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ؛ فإِنَّها تَهدِمُ الذُّنوبَ هَدماً کسی که نمی تواند کاری کند که با آن گناهانش زدوده شود پس زیاد بر محمد و خاندانش صلوات بفرستد که آن گناهان را به خوبی از بین می برد. عيون الأخبار ج۱ ص۲۹۴ 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
🔺 توصیه ای مهم برای ایام پایانی ماه رمضان استاد فاطمی نيا: از اولياء الهی، سينه به سينه، يک يادگاری دارم كه عمل به آن بركات فراوانی دارد. ماه مبارک رمضان، اين ضيافت الهی را با يک زيارت ی به آخر برسانيد. در اثر اين عمل اين ضيافت چنان رنگين خواهد شد كه آثارش از عقول ما خارج است و روزی به كار خواهد آمد كه آن روز هيچ چيز ديگری به كار نخواهد آمد. 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
4_5893240573778726772.mp3
19M
🎙 مصاحبه استاد با واحد سیاسی مؤسسه مصاف(نجوا) موضوع: تحلیل اتفاقات اخیر رژیم صهیونیستی 🗓 ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞🔰نفرت از دین را در وجودشان ریختیم 🎙 عین‌صاد(استاد علی صفایی حائری ره) 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🌺داستان زیبای حضرت موسی (ع) خدایا هر "گره ای" که به دست تو باز شد من به شانس نسبت دادم! هر "گره ای" که به دستم کور شد، مقصر تو را دانستم. خدای من، کمکم کن؛ تابفهمم تو کنارمی، نه روبروی من.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌ 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آنچه درباره عاقبت عجیب عطار نیشابوری نمی‌دانید! 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
🍃🌺🌼داستان شب🌼🌺🍃 سلام و هزاران درود؛ طاعات و عباداتتون قبول...؛ وجودتان بسلامت . الهی خیر باشید و خیر برسونید و خیر ببینید...؛ الهی آمین داستان امشب را تقدیم میکنم. ۱۴۰۲/۰۱/۲۶ "رزق بهشتی پاداش صبر" راویان کلام و سخن آورده اند: روزى حضرت على (ع ) به جناب فاطمه زهرا - س - فرمودند: آيا چيزى در خانه هست تا بخوريم ؟ حضرت فاطمه"س" گفتند : نه ، چيزى در خانه نيست ، دو روز است كه خوراكى زيادى نداشته ايم و در اين دو روز شما را بر خود و حسن و حسين"ع" مقدم داشته ام و آنچه بوده براى شما آورده ام...!!! حضرت على (ع ) فرمودند: چرا مرا از اين مساءله مطلع نكردى تا آذوقه اى تهيه كنم ؟ حضرت فاطمه - س - فرمودند: من از خداى خود خجالت كشيدم كه شما را به امرى كه از عهده آن بر نمى آيى وادار كنم (چون مى دانستم چيزى نداشتى ، هيچ نگفتم )...!!! حضرت على (ع ) با شنيدن اين سخن بلند شد و از خانه بيرون رفت ، توكل بر خدا كرد و راه افتاد. داشت مى رفت كه با يكى از يارانش برخورد كرد، يك دينار از او قرض گرفت تا براى زن و بچه اش غذايى تهيه كند. آن روز هوا بسيار گرم بود، گويى از زمين و آسمان آتش مى باريد و حضرت على (ع ) همچنان مى رفت كه ناگاه به جناب مقداد بن اسود برخورد كرد، از او پرسيدند: اى مقداد! براى چه در اين هواى گرم و سوزان از خانه بيرون آمده اى ؟ مقداد گفت : يا على"ع" ؛ از اين سؤال صرف نظر كن و بگذار و بروم...!!! حضرت على (ع ) فرمودند: تا از حال و روز تو با خبر نشوم از اينجا نمى روم ! هر چه مقداد اصرار كرد كه حضرت از دانستن اين سؤ ال و مشكل صرف نظر كند، آن بزرگوار قبول نكرد و بالاءخره مقداد گفت : در اين هواى گرم براى اين از خانه بيرون آمده ام تا براى زن و بچه ام كه از گرسنگى در خانه گريه و زارى مى كنند مقدارى خوراكى فراهم كنم ! وقتى گريه آنها را ديدم از زندگى سير شده و با غم و غصه از خانه خارج شدم ! اين حال و وضع من بود كه اصرار داشتى آن را بدانى . در اين هنگام چشمان حضرت على (ع ) پر از اشك شد و قطرات اشك برگونه هايش ‍ غلطيد و فرمودند: به خدا قسم حال و وضع من هم مثل تو است و من هم براى اين كار از خانه بيرون آمده ام و يك دينار قرض كرده ام ، ولى آن را به تو مى دهم و تو را بر خود مقدم مى دارم . اين را بگفت و پول را به او داد و خودش به سوى مسجد رفت و نماز ظهر و عصر و سپس نماز مغرب و عشا را بجاى آورد. پس از اتمام نماز مغرب و عشا، حضرت پيامبر اكرم - ص - برخاست تا به منزل برود و از كنار حضرت على (ع ) كه در صف او نشسته بود عبور كرد، با ضربه آهسته اى با پاى خود به او زد. حضرت على (ع ) برخاست و به دنبال آن حضرت والامقام"ص"رفت و كنار در مسجد به حضرت پيامبر - ص - رسيد، و سلام عرض كرد، حضرت محمد"ص"جواب سلام او را داد و فرمودند: آيا در منزل شام داريد تا من هم بيايم پيش شما شام بخورم ؟ اين در حالى بود كه حضرت پيامبر"ص" از جريان قرض گرفتن حضرت على (ع ) و انفاق آن ، توسط جبرائيل باخبر شده بود و ماءمور شده بود كه شام را در خانه حضرت على"ع" ميل كنند. حضرت على"ع" مكثى كرد و جواب نداد، حضرت پيامبر"ص" فرمودند: اى على "ع" ! چرا جواب نمى دهى ؟ يا بگو نه تا به خانه ام بروم و يا بگو آرى تا به خانه ات بيايم . على از روى حيا و احترام به پيامبر - ص - عرض كرد: تشريف بياوريد. پيامبر رحمت و مهربانی ها"ص" دست حضرت على "ع" را گرفت و باهم رفتند تا به خانه ایشان رسيدند. وقتى داخل خانه شدند، ديدند حضرت فاطمه"س" در محراب عبادت به نماز ايستاده و پشت سر او ظرف بزرگى است كه بخار از آن بلند مى شود. تا حضرت فاطمه"س" صداى پدر مکرمشان"ص" را شنيد از محراب خارج شد و بر پدر سلام كرد. حضرت پيامبر "ص" جواب سلام او را داد و دستش را بر سر او كشيد و گفت : دخترم ! امروز را چگونه شب كردى ؟ حضرت فاطمه "ص"گفتند : الحمدالله. به خير و خوبى . آنگاه حضرت فاطمه "س" آن ظرف غذا را برداشت و نزد پيامبر"ص" و على"ع" آورد. حضرت على"ع" چشمش كه به آن غذا افتاد و بوى خوشش كه به مشامش رسيد با چشم اشاره اى به حضرت فاطمه"س" كردند! حضرت فاطمه"س" گفت : طورى اشاره مى كنى گويا من خطايى مرتكب شده ام ...!!! حضرت على گفتند : چه خطايى بالاتر از اين كه امروز قسم خوردى كه دو روز است غذايى در منزل نداريم . حضرت فاطمه"س" سرش ‍ رابه طرف آسمان بلند كرد و گفت : خداى من مى داند كه جز حقيقت چيزى نگفته ام . حضرت على "ع:پرسيدند: اين غذايى كه تا به حال به خوش رنگى و خوشبويى و خوش طعمى آن نديده ام از كجا آمده است ؟ در اين وقت حضرت پيامبر "ص"كف دستش ‍ را بين دو شانه هاى على گذاشت و اشاره اى كرد و گفتند: اى على"ع" ! اين غذا در مقابل آن دينارى مى باشد كه تو در راه خدا انفاق كردى و خدا اين گونه روزى مى دهد. 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 حمله وحوش حداقلی به سلف دختران دانشگاه شریف را دیدید، این صحنه عظیم افطاری جوانان مومن مسلمان را هم ببینید 🔹‌ آن‌جماعت حداقلی را به پای جماعت کثیر نجیب دانشجویان شریف نگذاریم. 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی ماجرای جالب و زیبای آیت‌الله جهانگیرخان قشقایی هیچ‌‌وقت برای شروع دیر نیست...! شخصی که تا چهل سالگی اهل دیانت نبوده... اما از چهل سالگی تصمیم می‌گیره بندگی خدا کنه و تبدیل می‌شه به یک عارف و کلی از بزرگان شاگردش می‌شن... 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حکایت مهندس و سنگ‌ریزه‌های زندگی ما! 🌱 یک دقیقه با قرآن در 💠 مجموعه دیدنی به روایت حجت‌الاسلام راجی 🔹 🔹 🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi