eitaa logo
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
15.2هزار ویدیو
118 فایل
بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَحْمٰنِ‌الرَحیمْ @soada_ir @rahe_enqelab @khamenei_ir @ansomarg1402 @taammogh @hosin159 کپی‌حلال😍 تندخوانی سی جز قرآن👇 @qooran30 ارتباط با مدیر👇 @Shahr_e_yar ناشناس بگو https://harfeto.timefriend.net/17050879870754
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام خدمت اعضای محترم با توجه به نزدیک شدن به سالروز شهادت حضرت زهرا (س) و سالگرد در ۲۸ دی ماه هستیم ، آن دسته از دوستانی که می توانند، مطالبی نظیر ، ، ، ، ، ، ،، یا هر مطلبی دیگر،، که جهت سالگرد شهادت درست کنند میتوانند به آیدی @AHJM313و @eshagh_tak ارسال نمایند
🔴 «غیبت» 🔸یاد دارم که ایام طفولیت، بسیار عبادت می‌کردم و شب را با عبادت به سر مى‌آوردم. در زهد و پرهیز جدیت داشتم. 🔹یک شب در محضر پدرم نشسته بودم و همه شب را بیدار بوده و قرآن مى‌خواندم اما گروهى در کنار ما خوابیده بودند حتى بامداد براى نماز صبح برنخاستند. 🔹 به پدرم گفتم: از این خفتگان یک نفر برخاست تا دور رکعت نماز به‌جاى آورد، به گونه‌اى در خواب غفلت فرو رفته‌اند که گویى نخوابیده‌اند بلکه مرده‌اند. 🔸پدرم به من گفت: عزیزم! تو نیز اگر خواب باشى بهتر از آن است که به نکوهش مردم زبان گشایى و به غیبت و ذکر عیب آنها بپردازی. حاج قاسم از زبان دختر سردار ❇️ 。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。   @Story_maazhabi 。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。  
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱 سلام رفقا با آرزوی قبولی طاعات و عبادات خالصانه شما🤲 از امروز قراره یه بخش جدید به مطالب ک
۱ ✔️ نمازخون شدن! به همین سادگی، به همین خوشمزگی...😋 🏢 گوشه دانشکده‌مون یه نمازخونه‌ی نقلی وجود داره من رو تا تو دانشکده ول می‌کردی، می‌رفتم اون تو. یا می‌نشستم یا می‌خوابیدم😴 یا تکلیف هام رو انجام می‌دادم📝 یا خدایی نکرده نمازی چیزی می‌خوندم... 💟 با دو سه تا از رفقا همیشه با هم بودیم. یکی‌شون که به معنای واقعی کلمه تارک‌الصلاه بود، و یکی‌شون از اینا که نمازشون ماکزیمم ۲ دقیقه طول می‌کشه. 🔹خلاصه، از اونجایی که من اکثراً کار و بارام رو می‌بردم تو نمازخونه انجام می‌دادم و اونجام جای دنج و خلوتی بود، این رفقا هم تا یه حدی عادت کرده بودن بیارن تو نمازخونه بنشینن و... (البته یادمه اولاش یه ذره اکراه داشتن) یه نماز جماعت ظهری هم برقرار بود که با حضور حداقلی خواص که نصفشون هم کارکنان بودن سرپا بود! البته چه می‌شه کرد، دانشکده هنر بود دیگه!!🌈 (آدم رو رعد و برق بگیره، جوّ هنری نگیره). 😬 😊 امام جماعتش یه عادت خوبی که داشت، این بود که بعد نماز با همه‌ی کسایی که اونجا بودن دست می‌داد و می‌گفت: قبول باشه. یه بار هم با این رفیق تارک‌الصلاتمون که اون‌ کنار نشسته بود دست داده بود، رفیقمون هم حس جالبی بهش دست داده بود. 🔅 آره خلاصه، داستان امر به معروف ما از این جا شروع شد که یه دفعه قبل از نماز با این رفیق تارک الصلاتمون نشسته بودیم و حرف می‌زدیم، بحث پیش اومد؛ ▫️بهش گفتم: تو بالاخره چی کاره‌ای؟ ◾️با خنده گفت: ببین! من کلاً تو فاز آزادی‌ام، تو فیس بوکم نوشتم: آزاد یکتاپرست! (یه چیزی تو این مایه ها به انگلیسی...) منم تو یه فازی که اصلاً به فکرم خطور نمی‌کرد الان بخوام تاثیری چیزی بذارم، همین‌طوری دورهمی برگشتم بهش گفتم: یکتا پرست؟! لااقل بپرست! ❗️❕ ⚠️ یه دفعه جا خورد و با یه لحن خنده‌ای گفت: نماز رو می‌گی؟ منم فقط با یه حرکت کله گفتم: آره. دیگه هیچ چیز نگفتم. نماز جماعت شروع شد و ایستادم به نماز؛ مثل بقیه. بعد از چند دقیقه یه نفر اومد کنارم وایستاد و گفت: الله‌اکبر. ✅ می‌شناختمش، همین رفیقم بود که چند دقیقه پیش داشتیم با هم صحبت می‌کردیم. 💠 به همین سادگی، به همین خوش‌مزگی... نماز خوند. امر به معروف و نهی از منکر 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
#شماره_۱ ✔️ نمازخون شدن! به همین سادگی، به همین خوشمزگی...😋 🏢 گوشه دانشکده‌مون یه نمازخونه‌ی نقلی
۲ 📣 دوباره بیا بگو ‼️ پارسال ماه رمضون کلاس کنکور می‌رفتم.👨🏫📚✏️ کلاس‌‌ها تو یه دانشگاه برگزار می‌شد.🏢 خیلی از بچه‌ها مقید روزه گرفتن نبودن. ⚠️ ❌ متاسفانه بعضی هاشون ناهارم می‌خوردن و قبح این‌کار شکسته شده بود. بین دو تا کلاس می‌نشستن به ناهار خوردن 🍔 و بعضاً با آب‌معدنی 💧 میومدن سر کلاس... متاسفانه تقصیر آموزشگاه بود و رسیدگی نمی‌کرد! ♂ لذا جری شده بودن و اصلاً روزه خوری داشت تبدیل به کلاس و تریپ می‌شد تو جمع بچه‌ها! 😡 ☑️ من با یکی دو تا بچه مذهبی که تو کلاس بودن فکر کردیم چه کنیم؟ البته اونا هم خیلی دغدغه نداشتن و چیزی نمی‌گفتن. ♂ ⁉️ یه بار تو کلاس به یه بنده خدایی گفتم: می‌خوای آب بخوری بخور 🍶 چرا آب معدنی میاری تو کلاس!؟ 🎒 اصلاً شوکه شد... 😯 کاملاً تعجب کرد!!! ولی هیچی نگفت. 😶 اما انقدر شایع شده بود که با سختی می‌شد به همه بگی! 📈 👨رفتم سراغ مسئول پیگیری‌های کلاس؛ گفتم: آقا شما مسئولید! اینطوری روزه‌خوری میشه‌ها!⚠️ گفت: ما گفتیم نخورن، یا برن تو یه کلاس در بسته بخورن... 📢 گفتم: دوباره بیا بگو! آقا این بنده خدا اومد و دوباره گفت. ✅ کلی اوضاع بهتر شد... 💠 به نظرم با فشار آوردن به مسئولین هر محیط عمومی و تکرار مشکلات اجتماعی مثل بی‌حجابی و روزه خوری، بسیار نتیجه بهتر و کم هزینه تری می‌گیریم. ⬅️ البته در کنار تذکرات فردی که وظیفه شخصی‌مونه. 🔸اگر مسئولین بیان بگن قانون اینه و باید رعایت بشه، حرمت شکنی رویه نمی‌شه و قبح قانون‌شکنی و گناه نمی‌ریزه... امر به معروف و نهی از منکر 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
#شماره_۲ 📣 دوباره بیا بگو ‼️ پارسال ماه رمضون کلاس کنکور می‌رفتم.👨🏫📚✏️ کلاس‌‌ها تو یه دانشگاه برگز
🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂 ۳ ▪️یکم خرج داشت ▪️ نزدیک میدان تجریش توی ماشین 🚗 نشسته بودم و منتظر بودم دوستم 👱♂ بیاد سر قرار. داشتم زیر لب با خودم شعر می‌خوندم و تو حال و هوای خودم بودم که یکی زد به شیشه و منم که غرق خیالات خودم بودم، یه دفه از جا پریدم!❗️ شیشه رو کشیدم پایین. یه خانم میانسال بود با حجاب نامناسب که از من می‌خواست بهش کمک کنم... اول اکراه داشتم. اما یه چیزی به ذهنم زد. سریع دست کردم تو جیبم و یه پنج هزار تومنی درآوردم و بهش دادم. اونم که احتمالاً خیلی انتظارش رو نداشت، خیلی خوشحال شد و کلی تشکر کرد. تا خواست بره بهش گفتم: خانوم می‌تونم یه خواهشی ازتون بکنم؟! گفت: خواهش می‌کنم. بفرمایید! گفتم: لطفاً حجابتون رو هم درست کنید! اول یه کم مکث کرد... دوباره حرفم رو تکرار کردم. البته با لحن خیلی مهربون!☺️ اونم که متوجه شده بود گفت: چشم! چشم! و روسریش رو درست کرد و باز تشکر کرد و رفت... امر به معروف و نهی از منکر 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
15.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 شنیدنی استاد در مورد معظم انقلاب و راحل ره 🔻 رهبران ما در جهان کم نظیرند ... ⬅️ اینه که با همه انتقاداتی که هست پشت این نظام ایستادیم ! 🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰ @estoory_mazhabi