eitaa logo
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
15هزار ویدیو
118 فایل
بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَحْمٰنِ‌الرَحیمْ @soada_ir @rahe_enqelab @khamenei_ir @ansomarg1402 @taammogh @hosin159 کپی‌حلال😍 تندخوانی سی جز قرآن👇 @qooran30 ارتباط با مدیر👇 @Shahr_e_yar ناشناس بگو https://harfeto.timefriend.net/17050879870754
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽در فضیلت زیارت امام رضا(ع) 🔸استاد فاطمی نیا: زیارت امام رضا(ع) برابر یک میلیون حج است "السّلام علیک یا علیّ بن موسی الرضا" 🥀🥀 🔹مداومت بر زیارت امام رضا علیه السلام از راه دور نیز آثار و برکات فراوانی دارد.چنانچه در احوال علمای بزرگ آمده است که هر وقت توفیق حضور در حرم مطهر ثامن الحجج حضرت رضا علیه السلام را نداشتند، از راه دور ارتباط خود را با حضرت حفظ میکردند که چشمه‌های معرفت بی شماری نیز برای آن‌ها گشوده می‌شد. ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
🗓 پنجشتبهساعت ۲۱ ✅ از علاقمندان دعوت بعمل می آید https://eitaa.com/joinchat/3261595663C00edf2f73a
مداحی_آنلاین_آثار_زیارت_امام_رضا_حجت_الاسلام_مومنی.mp3
3.5M
🏴 (ع) ♨️آثار زیارت امام رضا(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
YEKNET.IR - roze 4 - shahdat imam reza 1398 - banifatemeh.mp3
5.2M
🔳 (ع) 🌴روضه امام رضا (ع) 🌴امام رضا بحق جوادت مارو یادت نره 🎤 👌بسیار دلنشین ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
بروید‌‌حرم‌امام‌رضا‌'ع'‌وسه‌مرتبه‌ بگویید‌ " بفاطمه ؛ بفاطمه ‌؛ بفاطمه سه‌بار‌آقا‌را‌به‌فاطمه'س'قسم‌بدهید‌امام دعایت‌را‌مستجاب‌میکند -
توسل‌به‌امام‌رضا'ع'‌
- علامه‌طباطبایۍ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_پنجاه_و_پنجم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به روايت اميرحسين .........
❤️ ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤️❤️ به روايت حانيه ........................................ کلا امروز روز گیج بودن من بود، همش داشتم خرابکاری میکردم ، اون از صبح ، اینم از الان. همش فکرم درگیر اتفاقی که صبح افتاد بود، نمیتونستم منکر این بشم که این پسر یه جذبه ای داشت که منو جذب میکرد ، از همون روز اول که دیدمش انگار با بقیه مردای مذهبی که دیده بودم ، جز بابا و امیرعلی ؛ فرق میکرد. از طرفی من استارت تغییراتم با حرف اون زده شد. فاطمه_ کجایی حانیه؟ چته تو امروز؟ _ ها ؟ چی؟ چی شده؟ فاطمه_ هیچی راحت باش. به توهماتت برس من مزاحم نمیشم . _ عه. توام. فاطمه _ عاشق شدی رفت. _ عاشق کی؟ فاطمه_ الله علم _ یعنی چی؟ فاطمه_ هههه. یعنی خدا داند _ برو بابا . . . _ اه اه اه خاموشه مامان_ چی خاموشه؟ _ عمو. دوروزه خاموشه. من دلشوره دارم مامان مامان _ واه دلشوره برا چی؟ توکلت به خدا باشه . اصلا چرا باید کاری بکنه چون نماز خوندی؟ چه حرفا میزنیا. بیخیال صحبت با مامان شدم ، ذهنم حسابی درگیر بود ، درگیر عمو و رفتاراش. درگیر اون پسره. درگیره درس و دانشگاه که تصمیم به ادامش داشتم. و چیزی که خیلی این روزا ذهنمو درگیر کرده بود ، دوست شهید. یه جا تو تلگرام خونده بودم که بهتره هرکس یه دوست شهید داشته باشه ، کسی که لبخندش، چهرش و حتی زندگینامه اش برات جذابیت داشته باشه . اما من دو دل بودم ، چون هنوز تو خیلی چیزا شک داشتم ، چرا چادر ؟ درکش نمیکردم . فقط حجابو میتونستم درک کنم . چرا شهادت؟ چرا جنگ؟ چرا همسر شهدا از شوهراشون میگذرن؟ و خیلی چراهای دیگه که باید دنبال جوابشون باشم..... ❤️❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ من در طلبم روی تورا میخواهم بی پرده بگویمت تورا میخواهم شعر از خانم 💗 افسانه صالحي💗 ❤️❤️❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ .
❤ ️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به روایت حانیه............ سرشو بالا گرفته بود ، به زور تونستم چشماشو ببینم چشماشو بسته بود ، سرخ شده بود و داشت میلرزید و زیر لب هم چیزی زمزمه میکرد ، نمیدونم چرا ، ولی دوست نداشتم منو تو این وضع ببینه. هرچند فکر کنم هنوز صورتمو ندیده بود چون سرم پایین بود و موهامم ریخته بود تو صورتم چشمای اونم بسته . به فکرم زد که سریع بلند شم و فرار کنم ، اما ترسیدم ، ترسیدم دوباره گیراونا بیوفتم ، تنها صدایی که شنیدم ، صدای یکی از اون پسرا بود که گفت _ اوه ساسی یارو از این بچه بسیجیاس، بدو بریم. و بعد سکوت...... چند دقیه گذشته بود و من فقط از سرجام بلندشده بودم و نشسته بودم رو زمین. که یه دفعه با صداش به خودم اومدم. پشتش به من بود_ شما هیچی ندارید...... دوباره گریم شدت گرفت، لرزش صداش و بی قراری هاش به خاطر وضعیت من بود ، ای خداااا، من چیکار کردم. _ یعنی چی؟ امیرحسین _ خب چیزی ندارید..... که..... که.... خب روسری چیزی....... وای خدا من چقدر خنگم . _ داشتم ولی ولی...... تو کوچه افتاده فکر کنم. بدون هیچ حرفی، رفت داخل کوچه ، با رفتنش دوباره ترسم برگشت ، نمیدونم چرا ولی وجودش برام سرشار از امنیت و آرامش بود. بعد از یکی دو دقیقه برگشت ، بدون این که نگاهی سمتم بندازه شالم رو گرفت طرفم ، زیر لب ممنونی گفتم و شال رو ازش گرفتم ، یکم اون طرف تر کیریپسم رو برداشتم و بعد از بستن موهام ، شالمو سرم کردم و موهام رو کاملا دادم داخل. بدون هیچ حرفی وایسادم سرجام. بعد از چند دقیقه برگشت طرفم یه لحظه سرشو اورد بالا و کاملا تعجباز معلوم بود ، نمیدونم چرا ولی علاوه بر تعجب یه غم خاصی تو چشماش بود امیرحسین _ سوارشین لطفا _ کجا؟ امیرحسین _ درست نیست...... یه دختر تنها......این موقع شب......میرسونمتون. با این وجود که اونم غریبه بود ، ولی بهش اعتماد داشتم ، یه حس عجیبی دلم رو قرص میکرد ، بی حرف سمت ماشین رفتم و نشستم عقب. امیرحسین _ خونتون کجاست؟ ادرس رو بهش دادم و اونم بی هیچ حرفی حرکت کرد. تقریبا نزدیکای خونه بودیم که به این سکوت پایان داد_ فکر میکردم......چادری شده باشن. _ من.....من.......متاسفم امیرحسین _ حجاب شما به من ربطی نداره. کلا عرض کردم نمیدونم چرا ولی وقتی گفت به من ربطی نداره یه غم عجیبی اومد سراغم. _ من فقط.....تو مسجد و مکان های مذهبی چادر سرم میکنم. سرشو تکون داد و دیگه هیچی نگفت . همزمان با رسیدن ما جلوی خونه ، امیرعلی هم رسید، با تعجب از تو ماشین هردوشون زل زده بودن به هم. بعد پیاده شدن و سلام و احوالپرسی کردن فکر کنم امیرعلی منو ندیده بود هنوز. الهی بمیرم داداشم چشاش سرخ شده بود ، درو که بازکردم . امیرعلی با تعجب به من و امیرحسین نگاه کرد، هرکس دیگه بود الان هزارجور فکر میکرد ولی امیرعلی کسی بود که از قضاوت متنفر بود . . . ماجرا رو براشون تعریف کردم البته نه همشو. قسمت کشیدن شال و افتادن جلوی امیرحسین رو فاکتور گرفتم. بعد هم با اصرار فراوون امیرحسین اومد تو و مامان هم کلی منو دعوا کرد و اخرش هم با گریه و زاری از امیرحسین تشکرکرد.......... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 و صدافسوس كه از حال دلم بي خبري ❣افسانه صالحي ❣ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 .
امام رئوف 🔹علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه السلام زمانی آمده که امامت چنان تحت هجمه قرار گرفته که امام معصوم قبلی، امام‌ کاظم علیه السلام، ۱۴ سال در زندان انفرادی بود و شرایط به‌ گونه‌ای بود که مردم نمی‌توانستند امام معصومی را که در شهرشان زندانی بود، آزاد کنند. 🔸 اینجا هم یک علی‌ باید بیاید که ماجرا را جمع کند. خداوند متعال علی‌بن‌موسی‌الرضا را می‌آورد که در ۲۰ سالگی فقیه زمان خودش بود، بالای منبر می‌نشست و از همه‌ جای جهان اسلام، از یهودی و مسیحی می‌آمدند و سؤال می‌پرسیدند، ایشان با همه مناظرۀ علمی می‌کرد. 🔹 طوری شده بود که مردم می‌گفتند: «اَلرّضا مِنْ آلِ مُحمّد.» یعنی فقط در صورتی راضی‌ می‌شویم که یکی از خاندان پیامبر خلیفه شود. آن‌قدر بر خلیفۀ ظلم و جور فشار آمد که مأمون برای اینکه مردم را ساکت کند، حضرت را ولیعهد خودش کرد. 🔸 امام‌ رضا کارش هَل مِن مُبارِز طلبیدن در حوزۀ علمی بود. لقب مبارکشان "عالم‌ آل‌ محمد" است. ایشان هم نقش بسیار اساسی‌ای در تربیت نیرو و آزاد کردن بردگان داشت. 🔹در زیارت‌‌نامۀ آقا احمدبن‌موسی، شاه‌چراغ، داریم: «ای کسی که هزار بنده را آزاد کردی.» دستور امام‌ رضا این بود که پول جمع کنید، اینها را بخرید، تربیت کنید و آزاد کنید. شیعه این‌طور به من و شما رسیده است. امام‌ رضا امام رئوف بود، آمد نعمت تشیّع را در این مملکت پاشید. زمانی که امام‌ رضا می‌آید، غالب جمعیت این کشور اهل تسنّن هستند. 🔸 هر شیعه‌ای که در حرم امام‌ رضا می‌بینیم، امام‌ زمانی است. اما ما مسیحی و یهودی هم دیده‌ایم که به این حرم می‌آیند، حتی آدمی که خدا را هم قبول ندارد، اینجا می‌آید. قدر این آقا را بدانید. کسانی که امام‌ رضایی‌ هستند، حتماً امام‌ زمانی‌‍‌اند، چون بعد از امام‌ رضا دیگر فرقه‌ای به وجود نیامد. 🔹با آمدن این برکت خدا در این منطقه، روز به روز نعمت خدا بیشتر شد و این مملکت هم به دعای اهل‌بیت حفظ شده است. ما آن روزی زمین می‌خوریم که از این امامان فاصله بگیریم. برگرفته از سخنرانی استاد رائفی‌پور با موضوع: ✅ میلاد امام رضا علیه السلام - اعجاز قرآن 📅 ۱۶ شهریور ۹۳ 📍مشهد مقدس ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
همسایه بهشتی حاج قاسم 🇮🇷من شهید میشوم... یادم است یک بار با محمدحسین در گلزار شهدا بودیم،او یک به یک قبرهای دوستان شهیدش را نشان میداد و خاطرات مختلفی از آنها نقل میکرد. آنجا هنوز این قدر وسعت پیدا نکرده بود. همینطور که میان قبرها میگشتیم، یک مرتبه محمدحسین ایستاد. رو به من کرد و گفت: «هادی! میخواهم چیزی بهت بگویم.» گفتم: «خب بگو!» گفت: «من شهید می شوم و مرا توی این ردیف دوم خاک می کنند.» من آن روز متوجه نبودم و نفهمیدم که محمد حسین چه میگوید. حدود دو سال بعد از شهادتش، وقتی به زیارت قبرش رفته بودم، یک مرتبه یاد حرف آن روز افتادم. دیدم قبرش دقیقاً همان نقطه ای است که اشاره کرده بود. با توجه به اینکه انتخاب محل دفن شهدا در اختیار خانواده هایشان نبود و بنیاد شهید طبق نقشه و برنامه ای که داشت، قبرها را تعیین میکرد، خیلی عجیب بود که پیش بینی محمدحسین کاملاً درست از آب در آمد... 🌱به نقل از برادر شهید ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
9422-fa-lezat-didar-mah-new.apk
8.57M
معرفی‌کتاب 📗 لذت دیدار ماه فضیلت زیارت علیه السلام 🖊مهدی خدامیان آرانی 🔰عناوین اصلی کتاب شامل: ⬅️مقدمه؛⬅️ عشق دیدار تو به سر دارم؛ ⬅️سلام بر علامت سؤل های بزرگ !؛ ⬅️دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است؛⬅️ چراغ خانه من خاموش است !؛ ⬅️من به دنبال خانه شیخِ قم می‌گردم؛ ⬅️چرا مرا از این شهر بیرون می کنید؟؛ ⬅️شبی که آسمان با من انس گرفت؛ ⬅️ پیام مرا به شیعیانم برسانید!؛ ⬅️منابع تحقیق؛ ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌«جعل عمیق» فریب مخاطب با هوش مصنوعی 🔸️شاید تا به حال در شبکه‌های اجتماعی تصاویر و فیلم‌هایی از افراد مختلف را دیده‌اید که به نظر واقعی می‌رسند اما در اصل جعلی هستند. این فیلم‌ها به کمک هوش مصنوعی به‌سادگی ساخته میشوند. واکنش هوشمندانه در این موقع چیست؟ بهتر است در مواجهه با این فیلم‌ هیجان‌زده نشویم و قبل از اینکه دست به انتشار آن‌ها بزنیم یا قضاوتی کنیم درباره این موضوع از منابع رسمی و معتبر تحقیق کنیم. @estoory_mazhabi
5d9cad94-6c0d-44d7-b768-0d94c494fb47.mp3
3.1M
شور باز محرم و صفر تمام شد وداع با ماه محرم و صفر 🎙حاج سید مجید بنی فاطمه ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دامن آلوده‌ و بار گناه آورده ام گرچه آهی در بساطم نیست، آه آورده ام.. هر که بودم هر که هستم بر کسی مربوط نیست بر امام مهربانِ خود پناه آورده ام 😭😭💔 ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
به‌خراسان‌ببرۍ‌یا‌نبرۍ‌حرفۍ‌نیست‌ تو‌نگیر‌از‌من‌ِ‌دلخسته‌رضا'ع'‌گفتن‌را . . .
یک‌سینه‌پر‌از‌قصه‌هجر‌است ولیکن‌ا‌زتنگ‌دلۍ‌طاقت‌گفتار‌ندارم 🥀'
📚داستان کوتاه و آموزنده 🍀مادﺭﯼ ﺳﻪ ظرف ﻫﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ را ﺭﻭﯼ ﺷﻌﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﺁﺏ ﺭﯾﺨﺖ ✔️دﺭ ﻇﺮﻑ ﺍﻭﻝ ﯾﮏ ﻫﻮﯾﺞ ✔️دﺭ ﻇﺮﻑ ﺩﻭﻡ ﯾﮏ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ✔️دﺭ ﺳﻮﻣﯽ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺳﻪ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺩﺍﺩ. 🔹بعد ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ :اﺯ ﺍﯾﻦ آﺯﻣﺎﯾﺶ ﭼﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺪ!!! ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ 🌸ﻣﺎﺩﺭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ : ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭ ﺧﺮﻭﺵ ﻭ ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎ ﻭﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ؛ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؛ ❌ﺑﻌﻀﯽ ها ﻣﺜﻞ ﻫﻮﯾﺠﻨﺪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪﺳﺨﺖ ﻭﻣﺤﮑﻤﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭﺧﺮﻭﺵﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺷﻞ میشوند ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ می بازند. ✅ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ هستند .ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻝ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﺭﻭﺗﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ اﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺳﺨﺖ ﻭﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ✅ ﺑﻌﻀﯽ ﺩﯾﮕﺮ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻗﻬﻮﻩ، که ﺩﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺯﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﻧﺮﮊﻯ ﺩﺍﺩﻩ، آن را ﻣﻌﻄﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻃﻌﻢ میدﻫﻨﺪ. ✍️این ها ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ می ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺎﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﺭﻭﺡ ﺑﺨﺶ ﺣﯿﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻨﺪ . ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تصاویری واقعی از رزمایش ترکیه و باکو 😑😂 🔻در ادامه ببینید تصاویری حیرت آور از حجم سنگین آتش در رزمایش ایران😉 ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا