eitaa logo
اعتدال (عدالت‌پذیری)
126 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
801 ویدیو
42 فایل
ارتباط با مدیران کانال = hadi_moshfegh@
مشاهده در ایتا
دانلود
. آیت الله شهید دستغیب در داستان ۷۶ از کتاب «داستان‌های شگفت» نوشته است: آقای «سید محمود عطاران» نقل کرد: سالی در ایام عاشورا جزء دسته سینه زنان محله سردزک بودم، جوانی زیبا در اثنای زنجیر زدن، به زن‌ها نگاه می‌کرد، من طاقت نیاورده، غیرت کردم و او را سیلی زدم و از صف خارج کردم. چند دقیقه بعد دستم درد گرفت و متدرجا [کم کم] درد شدت کرد تا اینکه ناچار به دکتر مراجعه کردم. دکتر گفت: دلیل درد را نمی‌فهمم ولی روغنی است که دردش را ساکن می‌کند روغن را به کار بردم نفعی نداشت و هر لحظه درد شدیدتر و ورم و آماس دستم بیشتر می‌شد. به خانه آمدم و فریاد می‌کردم، شب خواب نرفتم، آخر شب لحظه‌ای خوابم برد حضرت شاهچراغ علیه‌السّلام را دیدم فرمود: باید آن جوان را راضی کنی. وقتی بیدار شدم، فهمیدم سبب درد چیست، رفتم جوان را پیدا کردم و عذرخواهی نمودم و بالاخره او را راضی کردم. در همان لحظه درد دستم آرام شد و ورم‌ها تمام شد و معلوم شد که خطا کرده‌ام و سوءظن بوده است و به عزادار حضرت سیدالشهداء علیه‌السّلام توهین کرده بودم. ✍️ یادآوری: از این داستان استفاده می‌شود: ✅ اولاً سوءظن به دیگران گناه‌ بسیار بزرگی‌ست ✅ دوماً سیدالشهدا علیه‌السلام هوای عزادارانش را دارد ✅ سوماً [به‌هر دلیلی] خداوند به راوی داستان (آقای «سید محمود عطاران») خیلی لطف داشته که نگذاشته مجازات این گناه به آخرت بیفتد و... 📡ا https://b2n.ir/r79234 از 👇 📚داستان‌های شگفت 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .