پایگاه اطلاع رسانی هیأت های همدان
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
🏴 هنگامی که حضرت سکینه بنت الحسین(س)
پس از ماجرای کربلا با اسیران وارد شام شد،
در عالم رؤیا، خوابی طولانی دید که در فرازی از آن فرمود :
ناگاه دیدم پنج سراپرده از نور از آسمان به زمین نشست، و پنج زن ارجمند از میان آنها خارج شدند و به سوی من آمدند. پرسیدم :
این بانوان کیستند؟
شخصی که معرفی می کرد گفت :
اولی حوّاء مادر بشر، دومی آسیه دختر مزاحم، سومی مریم دختر عمران، چهارمی خدیجه دختر خویلد است!
پرسیدم این زن پنجم کیست که دست هایش را بر سر نهاده، گاهی از شدت ناراحتی بر زمین می افتد و گاهی بر می خیزد؟
گفت :
این فاطمه(علیها السلام) دختر محمد(ص) مادرِ پدرت می باشد.
با خود گفتم :
سوگند بهخدا به حضورش می روم و تمام حوادثی را که برای ما پیش آمده به اطلاع او می رسانم.
با شتاب و سرعت نزد او رفتم تا به او رسیدم و در پیش رویش در حالی که گریه می کردم ایستادم و گفتم :
📜《یَا اَمَتَاهُ! جَحَدُوُا وَاللهِ حَقَّنَا!
یَا اَمَتَاهُ! بَدَّدَوُا وَاللهِ شَملَنَا!
یَا اَمَتَاهُ! اِستَبَاحُوُا وَاللهِ حَریمَنَا!
یَا اَمَتَاهُ! قَتَلُوُا وَاللهِ الحُسَینَ(ع) اَبَانَا》
▪️ای مادر جان! سوگند به خدا حق ما را انکار کردند!
ای مادر جان! سوگند به خدا جمع ما را پراکنده ساختند!
ای مادر جان! سوگند به خدا حریم حرمت ما را شکسته و مباح نمودند!
ای مادر جان! سوگند به خدا پدرمان حسین(علیه السلام) را کشتند.
سپس حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود :
📜《کَفِّی صَوتَکِ یَا سَکِیِنَه!
فَقَد قَطَّعتِ نِیاطَ قَلبِی وَ اقرَحتِ کَبدِی!
هَذَا قَمِیصُ اَبیِکِ الحُسَینِ(ع)، لَا یُفارِقُنِی حَتَّی اَلقَی اللهَ بِهِ》
▪️سکینه جانم!
دیگر سخن نگو، زیرا رگ قلبم را پاره کردی و جگرم را شعله ور نمودی. این پیراهن پدرت حسین(علیه السلام) است، که از من جدا نخواهد شد تا با آن خدا را ملاقات کنم.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚منبع :
لهوف سید بن طاووس، ص۱۸۹
@AsnadolMasaeb