خدایا چند روزه غرورمون جریحه دار شده 😭
داغ سردار تازه شده ... خودت آروممون کن 😭
خدایااااا...دلمون به درد اومده.... دل آقا به درد اومد ه...💔😔
خودت فرج آقا صاحب الزمان( عج) رو برسون ... 😔🤲
خودت ما رو از شر نفوذی های خبیث رها کن ...
مکرشون رو به خودشون برگردون ... 😭😭😭🙏🤲
روایتگری_شلمچه_-ترابیان.mp3
5.96M
روایتگری شنیدنی سرزمین شلمچه🥀
❤️دلتنگی 😔😭
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
سلام
صبح سه شنبه اتون بخیر ❤️
عزیزان تصمیم گرفتم تفسیرقرآن صوتی استاد قرائتی رو شروع کنیم
خیلی دنبالش گشتم تا پیداش کردم
اینجا کانالشو داشتم... ولی ایتا بعضی فایلا رو خراب کرده بود
از تلگرام براتون پیداش کردم
لطفا قدرشو بدونید فوق العاده اس .. ☺️🌹🙏
4_5886520131076491084.mp3
2.18M
#تفسیر #سوره_حمد
✅ معنی بسم الله الرحمن الرحیم چیه؟
#حاج_اقا_قرائتی
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
#آیههایعشق💕
فرمود💌
✨قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ
بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید♡
خدا همه گناهان را می آمرزد ، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است♡
زمر|۵۳
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💉 بسیاری از اضطرابها، تنشها، بی حوصلگیها، و شُل و وِلیهای ما، هیچ ریشهای در روح ما ندارند !
بلکه درمانشان بسیار سادهتر از آن چیزیست که تصورش را میکنیم ...
#استاد_شجاعی
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
سلام
حالتون خوبه ؟
از آشپزیای شمیم باران استفاده میکنید؟😅🙈😋
در نظر دارم چند نمونه خوراک و غذایی که با میگو میشه تهیه کرد براتون بزارم 👇فعلا مدل اولشو میزارم
🍳 #آشپزی_شمیم_باران
🌻 #خوراک_میگو ۱ 😋
ابتدا پیاز رو کمی تفت میدیم بعد از آن میگو ها رو با پیاز تفت میدیم همراه بانمک و ادویه ی فراوان .البته من تو ماهی تابه رژیمی میپزم که درب ماهیتابه رو بزارم تا خوب بپزه .بعد از مقداری پخت (۱۰دقیقه) ،سیر رو اضافه میکنیم و کمی تفت میدیم و سبزی ماهی (گشنیز وجعفری )ساطوری شده رو با میگو ها تفت میدیم
برنج پلو رو هم طبق پلو شیوید باقلا اینجوری پخت کنید👇
(برنج خیس کرده رو در آب جوش بریزید قل که زد چند حبه سیر وپیاز کوچکی خرد کرده ودر آب برنج ریخته وبعد آبکش کرده وسبزی برنجی خشک وباقلا رو در آبکش به برنج اضافه کنید....اگه سبزی تر هم داشتیم که در انتهای قل خوردن برنج اضافه میکنیم و آبکش میکنیم ... ولی چون این پلومیگو، خودش سبزی داره اگه هیچ سبزی هم نزنیم مشکلی نداره و خوشمزه اس )
در انتها نون ته قابلمه بزارید ومقداری سبزی برنجی خشک رو روی نون بریزید که ته دیگش خوشمزه بشه ... البته شعله زیرش زیاد نباشه که بسوزه
.بعد برنج رو در قابلمه ریخته و باقلا لپه رو اضافه کرده ، به همراه میگو ها ودر انتها هم دارچین روی برنج بریزید و بزارید دم بکشه
ماهی رو هم بعد از پاک کردن مقداری تو ادویه وآبلیمو وسیر رنده شده بزارید بمونه وبعد موقع سرخ کردن در آردی که بازم ادویه داره بزنید و سرخ کنید
(چون متاسفانه پسرم ماهی نمیخوره مجبورم ماهی ومیگو رو باهم درست کنم 😐)
نکته : کلا میگو رو نباید زیاد تفت داد چون سفت میشه .میگو رو پاک نشده بخرید .پاک شده ها تو بازار معمولا نپزا هستن
اگه درست کردید التماس دعا داریم 😅
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
🍳 #آشپزی_شمیم_باران 🌻 #خوراک_میگو ۱ 😋 ابتدا پیاز رو کمی تفت میدیم بعد از آن میگو ها رو با پیاز تف
👆البته فکر نکنید از مرفهین بی دردیم و مرتب مرغ و مسما میپزیم 🙊
ما هم هر یک سال نوری قسمتمون میشه میگو تهیه کنیم 😂
این عکسم واسه دوسال پیشه 😅
حالا اگه میگو گیرتون اومد این مدلی بپزید 😉😋
گاهی وقتا وااااقعا دلم نمیاد عکس غذا بزارم 😞😔🙏🌹
بعضی از دوستان❤️ ... به بزرگی خودشون ببخشن
قصدم آموزش غذاهای خونگیه
البته اگه دقت کرده باشید غذاهای خیلیی ساده میزارم
دیگه چه باید کرد....😢
امیدواریم به زودی اوضاع بد اقتصادی درست بشه 🙏
جاتون سبز ... چای دااااغ زیر #بارون .... در محل کارمون😍😍👌👌
واقعِ قضیه اینه که ؛
آدم دلش یکیو میخواد که مهندسیِ کلمات خونده باشه
جنسِ معانی رو بفهمه
بتونه با کلام، جانتو سیراب کنه
و با مرام حرفتو بخونه
دکتر و مهندس زیادن اما...
کسی که نگاهتو بفهمه....
کمه.....
نیست...
و هوالسمیع البصیر
تازه میفهمم خدا میشنوه و میبینه یعنی چی!
همه انگار کور و کرند الا خودش...👌
#حرفهای_ناب
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
#او_را...111 سیستم رو خاموش کردم و به تصویر تارم،تو صفحه ی تاریکش نگاه کردم. به دو تا خطی که از چش
#او_را.... 112
نمیدونستم تا کی اما انگار حالا حالاها حالگیری از خودم،برنامه ی ثابت زندگیم بود.
البته نمیتونستم منکر احساس عزت نفسی که بعدش بهم دست میداد بشم!و همین احساس بود که وادارم میکرد این برنامه رو ادامه بدم.
هوای قشنگ دم پاییز باعث شد برای کار تایپ،لپ تاپ و گوشی رو هم بیارم حیاط.
کلیپ ها رو دونه دونه دانلود کردم و مشغول تایپشون شدم.
آخرهای تایپم بود. قطره های اشک،دونه دونه سر میخوردن و پایین میومدن. نمیدونستم چرا اما حرف هاش داشت دلم رو زیر و رو میکرد.
« تو گناه میکنی،او داره برای تو اشک میریزه! او به جای تو استغفار میکنه!
دست به دامن خدا میشه،میگه خدایا به من مهدی ببخشش!
این انصافه؟
آقات به خاطر تو باید شرمنده بشه؟
چیکار داری میکنی آخه؟
غمش رو کم نمیکنی،حداقل بیشترش نکن.
ما بچه های امام زمان هستیم .میفهمی امام از پدر و مادرت به تو مهربون تره؟میفهمی دوستت داره؟😔
میفهمی چندین ساله غایبه و منتظره که چندنفر واقعا بخوانش تا بیاد؟!😭
میفهمی تو غربته؟
میفهمی تک و تنها،آواره،طرد شده آقای توعه؟!میفهمی؟
میفهمی نمیاد چون تو گناه رو بیشتر از او دوست داری؟
میفهمی نداریش؟ میفهمی یتیمی؟
نمیفهمی!
که اگر میفهمیدی حال و روزت این نبود! »
واقعا نمیفهمیدم!اشک هام سرازیر بود اما نمیفهمیدم یعنی چی!
حالم خیلی به هم ریخته بود. احساس عذاب وجدان داشتم. نمیدونستم چرا اما خیلی داغون شده بودم.
فایل رو سیو کردم و برای مریم فرستادم.
جواب داد « اجرت با امام زمان... »
چند روزی از شروع دانشگاه میگذشت.
تقریبا داشتم نماز خوندن رو یاد میگرفتم،هرچند که هنوز بهش عادت نکرده بودم و خصوصا با نمازصبح نمیتونستم کنار بیام.
واقعا حرف سجاد رو که میگفت نماز بهترین مبارزه با نفسه رو بهتر میتونستم قبول کنم تا حرف استاد معارفی که میگفت نماز عشق بازی با خداست!
تا اینکه سر این مسئله که داشت حوصله ی همه رو سر میبرد، بالاخره با استاد بحثم شد.
-استاد میشه بفرمایید کجای نماز دقیقا عشق بازی با خداست!؟؟
-خانم سمیعی!نماز تماما عشق است...
همین که شما نماز رو شروع میکنی،دعوت پروردگارت رو لبیک میگی و عشقبازی شروع میشه!😌
-میشه بگید کدوم بچه نه ساله،یا اصلا کدوم جوون،ساعت چهار صبح حال عشق بازی با خدایی رو داره که حتی ممکنه به درستی هم نشناستش!؟؟اونم هرروز!!
😏😒
استاد همینجور که داشت دنبال جواب تو ذهنش میگشت،با اخم نگاهم کرد😐
-استاد عذر میخوام،ولی تا جایی که من فهمیدم، نماز عشق بازی نیست!
نماز مبارزه با نفسه .نماز یعنی من انسانم.
نماز یعنی ترجیح دستور خدا به دل خودت!
نماز در ابتدای امر کار شیرینی نیست .وقتی شیرین میشه که بخاطر خدا حال هوای نفست رو بگیری و نماز رو بخونی!!
همه نگاه ها با تعجب برگشت به طرف من و گشادی چشمهای استاد چندبرابر شد! هیچکس انتظار نداشت چنین حرفایی از من بشنوه!
سعی کردم با همون اعتماد به نفس ادامه بدم
-بهتره جای این درس ها،اول واقعیت های دنیا رو به بقیه یاد بدید و بعد هم مبارزه با نفس .اونجوری همه انسانها خودشون با اختیار، خدا و اسلام رو انتخاب میکنن!!
پچ پچ ها فضای کلاس رو پر کرد. استاد نگاهش رو از من برداشت و تو کلاس چرخوند
-کافیه!سکوت رو رعایت کنید .کلاس به اتمام رسیده،میتونید تشریف ببرید!
وقتی خبر رسید که کلاس ساعت بعد تشکیل نمیشه،بدون معطلی وسایلم رو جمع کردم و از کلاس خارج شدم،حوصله تیکه پرونی بچه ها رو نداشتم!
دلم برای زهرا تنگ شده بود .چندروزی میشد که ندیده بودمش!
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
#او_را... 113
شماره زهرا رو گرفتم و منتظر شنیدن صداش شدم
-به به سلااااااممممم ترنم خودم!
-سلام عشششقم!چطوری خانوم!؟
-به خوبی شما،ماهم خوبییییم!آفتاب از کدوم طرف دراومده یاد ما افتادی؟؟
-ببخشیییید،حق داری.درگیر درس و دانشگاهم .این ترم درسام خیلی سنگین شده!
-فدای سرت گلم،منم معذرت میخوام کم پیدا شدم،سرم یکم شلوغ بود این چندوقته!
-عههه!؟مشغول چی؟!
-مشغول خبرای خوب خوب!!
-مشکوک میزنیا زهراخانوم!!اینجوری نمیشه،پاشو بیا ببینمت!
-امممم... راستش یکم کار داشتم. ولی...فدای سرت .دیدن تو مهمتره!کلی حرف دارم باهات!
-مرررسی گلی،زود بیا که از فضولی مردم!کجا بریم حالا!؟
-نمیدونم. پارکی،سینمایی،جایی .استخر خوبه!؟
-استخخخخر!؟مگه تو استخرم میری!؟
-وا!دستت درد نکنه!مگه من چمه!؟
خندیدم
-ببخشید،خب من فکرمیکردم شماها فقط راه خونه تا مسجدو بلدین!عالیه. بریم.
رفتم خونه و ساکی که توش وسایل استخرم رو میذاشتم،برداشتم ورفتم .سر ساعتی که باهم قرار داشتیم هم زهرا با همون لبخند همیشگی،پیداش شد!
-وای مرسی زهرا!خیلی وقت بود بجز دانشگاه و جلسه و خونه مرجان،جایی نرفته بودم!
-چرا؟؟
-خب... نمیدونم!همینجوری!تو خونه بیشتر احساس راحتی میکنم!
-اصلا این کارو ادامه نده. برو بیرون، فعالیت اجتماعی داشته باش . مشغول به کار باش .
من خیلی تو خونه بند نمیشم!تا جایی که بدونم مامان و بابام ناراحت نمیشن،وقتم رو اینور و اونور میگذرونم.
-چه خوب!نمیدونم چرا فکر میکردم امثال شما همش میشینید تو خونه و از دم افسرده اید!
-افسرده عمه ی محترمته!من که از تو شنگول ترم والا!بعدم من اصلا از این بچه مثبت بازیا خوشم نمیاد!
آدم باید از فرصتهاش استفاده کنه.البته اگر تو خونه کار مفید و ضروری داشته باشم،که بیرون نمیرم. ولی در حال حاضر بیشتر کارم بیرون خونست؛اگر هم خونه باشم سعی میکنم بیکار نشینم.
حرفمون با ورود به استخر نصفه موند .احساس سرما کردم،تمام بدنم رو بردم زیر آب تا زودتر به دما عادت کنم.
سرم رو که بیرون آوردم،خبری از زهرا نبود!!
اطرافم دنبالش میگشتم که با صدای شیرجه ی یه نفر تو قسمت عمیق،نظرم جلب شد.زهرا بود!😳
به انرژی و شیطنتش خندم گرفت و از همونجا وارد قسمت عمیق استخر شدم.
بعد از چندبار مسابقه و بازی تو آب،خسته به قسمت کم عمق برگشتیم.
-خب چه خبرا؟گفتی کلی حرف باهام داری!
-خدمت شما عرض کنم که کم کم باید آماده ی نیناشناش بشی!!
ابروم رو بالا انداختم و با تعجب نگاهش کردم!
با حالت مغرورانه ادامه داد😎
-لطفا یه لباس خوشگل برای خودت بخر!بالاخره ساقدوش عروس خانوم باید شیک و پیک باشه دیگه!!☺️😌
یدفعه جیغ زدم و محکم بغلش کردم!
-زهراااا...جدی میگی؟؟وای دیوونه!!!خیلی خوشحال شدم!!😵😅
-هیسسسس!الان بشنون فکرمیکنن شوهرندیدهایم!!خلاصه ترنم خانوم،آبجیت رفتنی شد!
دوباره با محبت و ذوق فراوون بغلش کردم
-زهرا نمیدونی چقدر خوشحال شدم!وای...خیلی ذوق دارم.
-الهی قربونت برم.ان شاءالله به زودی قسمت خودت بشه!
-من و شوهر؟فکرکن بابام منو شوهر بده!!
خب حالا تعریف کن ببینم!طرف کیه؟چیکارست؟
-طرف پسر باباشه و بنده ی خدا!میخواستی کی باشه؟؟
-اه لوس نشو دیگه!
-خیلی خب،یه نفس عمیق بکش!!تو بیشتر از من ذوق داری!!آروم باش تا تعریف کنم.
-باشه باشه...من آرومم.خب حالا بگو.
-برادر یکی از دوستامه.یه چند وقتی هست که میان و میرن.
-چندوقته میان و میرن،اونوقت تو الان داری به من میگی؟؟نامرررررد!
-نه خب خیلی جدی نبود که بخوام بگم .یادته که میگفتم یکم سختگیرم.
-پس چجوری جدی شد؟؟
-خب آخه اولش فکرنمیکردم بخوام بهش بله بگم!
فکر نمیکردم مورد مناسبی باشه .آخه اصلا مذهبی نیست!!
-ها؟؟پس چجوریه؟؟چرا خب الان قبولش کردی؟
-اولش گفتم خودش ببینه به هم نمیخوریم،میذاره میره!منم که همیشه دوست داشتم شوهرم یه پسر حسابی با خدا باشه!اما همچین خاستگاری نمیومد برام!هرکی بالاخره یه عیبی داشت .حتی اون مذهبیاشم،اونی که من میخواستم نبودن!
مثل ماست وارفتم!
همیشه انتظار داشتم زهرا زن یه پسر مثل سجاد بشه!
-خب چرا به این بله دادی پس؟؟
-از اونجایی که مامانم موفق نمیشد قانعم کنه،با یه مشاوری صحبت کردم،که اون بالاخره موفق شد!
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
001.Hamd02.mp3
1.77M
#تفسیر #سوره_حمد
✅ پروردگار همه ی هستی
👈 بهترین لفظ برای تشکر از خداوند
#حاج_اقا_قرائتی
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
4_5967808069395023647.mp3
12.2M
#مهارتهای_کلامی ۹
▪️ادب در کلام، فقط منحصر به دایرهی واژگان ما نیست، بلکه بیش از کلام، زبان بدن ما را نیز شامل میشود!
⚡️گاهی اشارات چشم و ابرو، و نوع نفوذ چشم، چنان خنجر برّندهای در قلب مخاطب وارد میکند، که میتواند ما را از چشمان خدا، ساقط کند.
#استاد_شجاعی 🎤
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran