رفتم دکتر....
گفتم بیزحمت دو ورق سفکسیم با یه دگزامتازون و یه سیتریزین واسه آبریزش بنویس 🙏✍
دکتره گفت داداش آدرس مطبتو بده برا درد زانوم بیام پیشت 😳😂😂
#طنز
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
🔰🔰🔰😰
هیچی به اندازه این جملهی "بیا بشین یه دیقه میخوام یه چیزی ازت بپرسم" نمیتونه همه کارای کرده و نکردهم رو در عرض سه سوت بیاره جلو چشام!
🙄☺️☺️😅😅🤪
#طنز
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
#طنز_آموزنده😄
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : مُلا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟
ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم...
دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟
ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!!
به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود...
ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم ...!
دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟
ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!!
هیچ کس کامل نیست!
#طنز
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
سازمان بهداشت جهانی گفته قبل از غذا به خاطر #کرونا باید ۴۰ثانیه دستاتون رو بشورید.
آقا ما دیشب شام کباب داشتیم رفتم چهل ثانیه دستمو شستم اومدم دیدم شام خوردن دارن چایی روش میخورن
خدا ازت نگذره سازمان بهداشت جهانی😐😐
#طنز
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
راسی...
به جز رمان کپی تمام مطالب حلاله ...نوش جونتون😋
ولی خواهشا یه تبلیغم کنید واسمون🙏☹️
#آشپزی هم بمونه برا فردا... منتظر یه دستور خوشمزه از ادمین آشپزی باشید ☺️👌
سلاااام
صبحتون به خیر ❤️🙏
حواستون هست این عبارات چه دعاهای قشنگی هستن☺️👌
امیدوارم همه ایاممون به خیر باشه.... هم خیر برامون پیش بیاد و هم عامل خیر و آرامش به دیگران باشیم ....😌
👌کسـے باش که
عمری با تو بودن ؛یک لحظه احساس شود
و لحظه ای بی تو بودن، یک عمر باشد...
😌😌😘
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 #مدیریت_زمان قسمت ۳
🔷موسیقی زمان
چجوری غم ها را با استفاده از درک زمان از بین ببریم 🤔🙄
#استادپناهیان
#کلیپ_عالی
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
👆دوستان شمیم باران ....این کلیپ های مدیریت زمان رو که فرستادیم حتما گوش بدید.... بینظیرن.... این حرفا جایی گفته نمیشه ...
من خودم هیچ وقت فکر نمیکردم درک زمان اینهمه مهم باشه!!
🌺🌸🌼
🍀☘
🌷
#شکرانه
📌 وقتی ظرف میشویی، خدا را شکر کن...!
📌شکر کن، به خاطر اینکه ظرفهایی داری که بشویی...
📌یعنی غذایی در کار بوده...
📌یعنی کسی را سیر کردی...
📌یعنی با محبت، با عشق از چند نفر مراقبت کردی...
📌برایشان آشپزی کردهای...
📌سفره ای پهن کردهای...
📌تصور کن چند میلیون نفر در این لحظه ظرفی برای شستن ندارند...
📌یا کسی را ندارند که برایش سفره ای پهن کنند و سیرش کنند...
💢 خدا را شکر کن 💢
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
#آشپزی_شمیم_باران #قورمه_سبزی قسمت ۱ نکات و فوت و فن قورمه سبزی خوشمزه 😋 🔷مهم ترین نکته در قورمه س
ادامه ی نکات قورمه سبزی....از خرید سبزی و نسبت های آن تا پخت قورمه 👆
🍳 #آشپزی_شمیم_باران
#قورمه_سبزی قسمت ۳🍽🍵
ابتداگوشت روبامقدارزیادی پیاز تفت میدیم. ادویه میزنیم
سپس سبزی قورمه که آبش چکیده شده و قبلاسرخ شده رو به گوشت ها اضافه میکنیم . فلفل سیاه ویا شاخ بزی اضافه کرده آب رو اضافه میکنیم. لوبیا چیتی خیس خورده رو هم با گوشتا اضافه میکنم لوبیا رو هم میتونید از قبل بپزید و بعد اضافه کنید.
نیم پز که شد لیمو عمانی اضافه میکنیم .مقدار لیمو بستگی ب ذائقه خودتون داره. من خودم در انتها پودرش رو میزارم
باشعله ملایم هم میذاریم بپزه تا خوب جا بیفته 😋
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
من به شدت معتقدم که😤
تنها چیزی که باعث شفافیت پوست میشه،
اس ام اس واریز حقوقه😍
لامصب مثل لایه بردار عمل میکنه😂😂👍
#طنز
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
میگن بطری پلاستیکی بعد از 5000 سال تو طبیعت تجزیه میشه،
اینا همش الکیه😕
1. کی 5000 سال عمر کرده تا اینو ببینه
2. من دیشب یکی رو جلو در کوچه انداختم صبح نبود😂😂
#طنز
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
روحانی گفته بود ما به عقب برنمیگردیم
من یه خواهشی دارم ازش ،میشه ما به عقب برگردیم!! 😐💔
عقب خیلی بهتر بود تا الان
😂😂😂😐😐😐
#طنز
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
🔹 #او_را ... ۳۲ دیگه دلم نمیخواست ریخت عرشیا رو ببینم، از بعد ماجرای خودکشیش واقعا ازش بدم اومده ب
🔹 #او_را ... 33
رسیدم جلو در خونه عرشیا و زنگو زدم،
یکم طول کشید تا درو باز کنه...
با آسانسور رفتم بالا و دیدم در واحدش بازه.
از جلوی در صداش زدم اما جواب نداد!!
یکم ترسیدم اما آروم رفتم داخل،
از راهرو کوتاه ورودی گذشتم و پیچیدم سمت راست
که صدای دست زدن و جیغ و سوت ، باعث شد از ترس جیغ بزنم😨
عرشیا زود اومد طرفم و گفت
-نترس عشششقم😉
خوش اومدی خانومم😍
با تعجب نگاهمو تو خونه چرخوندم،
حدود ده،دوازده تا دختر و پسر اونجا بودن و خونه با بادکنک و شمع تزئین شده بود...🎈🎊🎉
یه کیک خوشگلم روی میز بود🎂
نگاهمو برگردوندم سمت عرشیا😳
-اینجا چه خبره؟؟
-هیچی خوشگلم...
دوستامو جمع کردم تا بودن با عشقمو جشن بگیرم😉
-وای تو دیوونه ای عرشیا!!
-میدونم
دیوونه ی تو😉
یدفعه یکی از دوستاش گفت
-بسه دیگه عرشیا😂
بعدا حسابی قربون صدقه هم میرید
بذار با ما هم آشنا بشن
عرشیا خندید و دستمو گرفت و برد دونه دونه دوستاشو بهم معرفی کرد.
بعد از آشنایی با همه دور هم نشستیم و یکی هم مشغول بریدن کیک شد
دوستاش خیلی شوخ و بامزه بودن،
موقع خوردن کیک کلی شوخی کردن و خندیدیم،☺️
یه ساعتی به صحبت و مسخره بازی گذشت تا اینکه عرشیا گفت
-دیگه کافیه...
خانومم عجله داره،
بذارید برسیم به آخر برنامه که منم پیشش بدقول نشم😉
با لبخند ازش تشکر کردم،
دستمو بوسید و گفت
-نیم ساعت دیگه هم صبر کنی،تمومه
بلند شد و علیرضا رو صدا کرد،
علیرضا هم گیتارشو برداشت و نشست رو کاناپه ،کنار عرشیا
دستای علیرضا شروع به رقصیدن روی گیتار کرد و صدای عرشیا...
🎶 چشات، اوج آرامشه،
نباشی قلب من، نفس نمی کشه
صدات، برام نوازشه،
صدات که می زنم، برای خواهشه
برای خواهشه.........🎶
نمیدونستم چه عکس العملی داشته باشم!
مات عرشیا رو نگاه میکردم...
فکرنمیکردم صدای به این قشنگی داشته باشه!
آهنگ که تموم شد،با صدای دست زدن بقیه به خودم اومدم!
عرشیا با لبخند نگام کرد و گفت
تقدیم به تنها عشق زندگیم❣
چشمامو بستم و نفس عمیقی کشیدم
با لبخند از عرشیا تشکر کردم
و بعد از خداحافظی اومدم بیرون.
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
🔹 #او_را ... ۳۴
عرشیا واقعا سورپرایزم کرده بود!
تا چنددقیقه فکرم مشغول بود!
حتی حواسم از مهمونی فردا شب پرت شده بود،
رسیدم به چهارراه و طبق معمول چراغ قرمز...🚦
همینجور که داشتم اطرافو نگاه میکردم،چشمم افتاد به همون دختر گل فروش!
سریع شیشه رو دادم پایین!
- دختر!
دختر خانوم!
بیا اینجا!
بدون معطلی دوید سمت ماشین و گفت
-عه سلام!شمایید!😅
باز میخواید گل بخرید؟؟
-آره میخرم اما یه شرط داره!
-چه شرطی؟؟
-بیا سوار ماشین شو باهم یه دور بزنیم.
-چی ؟سوار ماشین شما؟😳
نه من نمیتونم!
-چرا؟؟مگه میخوام بخورمت؟؟
فقط میخوام یکم باهم صحبت کنیم!
-نه خانوم نمیشه...
من که شمارو نمیشناسم...
-خیلی خب ،بریم پارک همین خیابون بغلی؟
فقط میخوام چنددقیقه باهم صحبت کنیم.
-اممممم...
چی بگم...
باشه من میرم،شما هم خودت بیا!
-خب بیا سوار ماشین شو دیگه😕
-نه ممنون،من میرم شما خودتون بیاید!
راه افتاد و منم بعد سبز شدن چراغ پیچیدم تو خیابون و رفتم سمت پارک.🏞
تا برسه ماشینو پارک کردم و صبرکردم تا باهم بریم یه جا بشینیم.
از دور که داشت میومد خوب نگاهش کردم.
یه مانتو شلوار گشاد و چروک کرمی رنگ و یه کاپشن مشکی خیلی زشت و بدقواره تنش،
و یه روسری نخودی رنگ سرش بود.
چهره ی بانمکی داشت،☺️
معلوم بود از بس زیر آفتاب بوده اینجوری سیاه شده🙍♀
لبخند شیرینی رو لباش بود.
باهم رفتیم تو یکی از آلاچیقا نشستیم،
هنوز هوا سرد بود🌪
-ببخشید من باید زود برم،هنوز هیچی نفروختم!
چیکارم داشتید؟
-اسمت چیه؟؟
-نگار😊اسم شما چیه؟
-من ترنمم عزیزم
-چه اسم قشنگی😍
خیلی اسمتون نازه ترنم خانوم☺️
-ممنون،اسم تو هم قشنگه!
-ممنون،میشه زودتر بگید چیکارم دارید؟
-خونتون کجاست؟چندتا خواهر برادر داری؟کلا میخوام راجع به زندگیت برام بگی!
-برای چی اخه؟
-میخوام بدونم،لطفا بگو...
-خونمون این طرفا نیست،
فقط برای کار میایم اینجا!
پنج تا بچه ایم،منم دختر دومم،
داداش بزرگمم بیست سالشه و....
تو زندانه😞
اون سه تای دیگه هم از من کوچیکترن.
مادرم مرده،بابامم معتاده و الان من نون آور خونه ام...
دیگه چی میخوای بدونی؟؟
با دهن باز داشتم نگاش میکردم...
-تو؟؟
درسم میخونی؟؟
-تا سوم ابتدایی خوندم،بعدش بابام نذاشت برم و گفت باید کار کنی.
داداشمم فرستاد سرکار،که معمورا گرفتنش😢
با تعجب داشتم نگاهش میکردم که گفت
-چیه؟😠
چیشد؟
از بدبختیم تعجب کردی؟؟
فکر نمیکردی کسی تو دنیا باشه که مثل تو بی غم و غصه نباشه؟؟
منو آوردی اینجا که بیشتر بدبختیام بیاد جلو چشام؟؟😡
من باید برم!
من مثل تو بیکار نیستم که بشینم فضولی یکی دیگه رو بکنم و به بدبختیاش بخندم...
-ناراحت نشو!
باور کن اینطور نیست!
فقط خواستم چندتا سوال ازت بپرسم!
-بفرما!فقط زود!باید برم!
-تو چی تو زندگیت کم داری؟
فکر میکنی چی خوشبختت میکنه؟
-همون که تو زیاد داری😏
پول!
-ولی من خوشبخت نیستم...😢
باور کن...
-باشه باور کردم😡
تو چه میفهمی بدبختی یعنی چی...
دیگه سراغ من نیا خانوم😡
تو همون برو به ماشین بازیت برس!
قبل اینکه بخوام حرفی بزنم،اشکاش مثل سیل رو صورتش جاری شد و بدو بدو رفت....
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran