eitaa logo
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
2.5هزار دنبال‌کننده
978 عکس
999 ویدیو
4 فایل
💞☔دوست داشتنت بوی باران میدهد.. همان قدر لطیف و خوش ... عطر بارانم تویی... بیا و همه ی ما را معطر کن به این عطر حضور🤲 اللهم عجل لولیک الفرج خادم @dahe_navadihaa این کانال مربوط به دهه نودی هاست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20201208-WA0017.mp3
5.86M
💕 باران ببارد می روی.... 💕 باران نبارد می روی .... 😢 🌸🍃 شـمـیـم بــاران 🌸🍃 @Shamim_Baran
لطفا در نظر سنجی مشارکت کنید ودر مورد برگزاری کلاس های هنری در کانال گزینه ی مورد علاقه ی خود را انتخاب کنید👇 EitaaBot.ir/poll/t9ksz?eitaafly
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤❤ ❤ 🌷کلام برخواسته از قلب ... نیرویی عظیم در قلب تو وجود دارد برای تجربه کردن ... این قدرت اصیل ، دفعه بعد که با فردی حرف می زنی ، تجسم کن که کلامت برخاسته از قلب است نه از ذهن ... هنگام صحبت کردن حواست را روی کلامی که در قلبت داری ، معطوف کن ! ... با این عمل موجی از شعف و شادمانی محض را در وجود خود حس می کنی و متوجه تاثیر قلبت بر فردی که با او حرف می زنی می شوی ... قدرت قلب تو به افراد دیگر هم می رسد و چیزی نمی تواند مانع تابش این قدرت شود. 🌸🍃 شـمـیـم بــاران... @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6019425849646776480.mp3
5.76M
الهی و مولای و خالفت بعض اوامرک...😭 بخشی از دعای کمیل حاج منصور 🌸🍃 شـمـیـم بــاران 🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شرابی حلال در بهشتی کوچک 🔸 روزهای اول ازدواجشان بود. یک روز همسرش به او گفت: «پسرعمو! من در کشوری بزرگ شده‌ام که مردمش دوست دارند خانه‌هایشان از سبزه و گیاه خالی نباشد و به درختکاری علاقه دارند. 🔹 من خودم مراقبت و آبیاری گیاهان و درختانی را که در منزل پدرم در قم بودند انجام می‌دادم و به این کار علاقه داشتم. 🔸 حالا دلم برای آن گل‌ها و شکوفه‌ها و گیاهان خوشبویی که نگه می‌داشتم تنگ شده😢. چه خوب می‌شد اگر تعدادی نهال و ظرفی که بتوانم آنها را در آن بکارم تهیه می‌شد». 🔹 شهید صدر قول داد این باغچه کوچک را فراهم کند و بعد در اولین فرصت، از منزل سید‌محمد صدر در بغداد تعدادی نهال کوچک و مقداری بذر آورد. 🔸 ‌فاطمه نهال‌‌ها و بذر‌ها را در آن جعبه‌‌ها کاشت و آنها را در اطراف حیاط خانه چید و این‌گونه، خانۀ سید‌محمدباقر و همسرش به‌رغم امکانات ناچیز و توان محدود، به باغی کوچک تبدیل شد. 🌳🌻🌳🌹🌳🌷 🔹 شهید صدر شیفتۀ این کار همسرش شده بود. بیشتر عصرها آنجا می‌نشست و در کنار آن گل‌ها و گیاهان حال‌ و هوایی تازه می‌کرد و از دیدنشان لذت می‌برد. دوست داشت کتاب‌ها و یادداشت‌هایش را به آن حیاط کوچک سرسبز بیاورد و در آنجا به تفکر بپردازد و کارهای فکری و درسی همیشگی‌اش را انجام دهد. 🔸عصر یکی از‌‌‌ همان روز‌ها ‌فاطمه با یک قوری چای به حیاط آمد و کنار سیدمحمدباقر که مثل هر روز در حیاط نشسته بود، نشست و دو استکان چای ریخت. ☕️♥️☕️ 🔹 شهید صدر استکان چای را به دهانش نزدیک کرد و چشید. سپس غرق در لذت و عشق، نفس عمیقی کشید، در حالی که با لبخندی شوخ‌طبعانه به فاطمه خیره شده بود.... ☺️☺️☺️ 🔸 گفت: «به‌ به! نوشیدن این چای حرام است؛ 😉 چون با این وضعیت و در این باغچه دیگر شبیه شراب مست‌کننده است، نه چای».🤔 ♥️انس و محبت میان شهید صدر و همسرش فاطمه زبانزد بود و شهید صدر ابایی از اظهار کردنش نداشت. 💕 همسرش را عاشقانه و با نام‌های بهشت صدا می‌زد و به او حوریه من، نعیم من، جنت من، فردوس من و کلماتی زیبا از این دست می‌گفت. وقتی فاطمه همراه بچه‌ها به قم رفته بود شهید صدر در نامه‌اش به آقا رضا صدر (برادر همسرش) نوشت: «به هر چیزی که آنجاست غبطه می‌خورم. چون همه چیز آنجا به فاطمه و بچه‌ها از من نزدیک‌تر است» 😓😔😭👆 🌸🍃 شـمـیـم بــاران 🌸🍃 @Shamim_Baran