eitaa logo
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
2.5هزار دنبال‌کننده
980 عکس
1هزار ویدیو
4 فایل
💞☔دوست داشتنت بوی باران میدهد.. همان قدر لطیف و خوش ... عطر بارانم تویی... بیا و همه ی ما را معطر کن به این عطر حضور🤲 اللهم عجل لولیک الفرج خادم @dahe_navadihaa این کانال مربوط به دهه نودی هاست
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5877451178781966481.mp3
10.38M
❤️بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست... 🌸🍃 شـمـیـم بــاران 🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 قسمت ۲ 💔روی بقیه ی عمر نمیشه قیمت گذاشت... برای چی ؟ 🌸🍃 شـمـیـم بــاران 🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾🌾🌾 🌾🌾 🌾 🔹️ واقعیت جامعه ما 🔹️ 💢 ميگویند روزی مردی بازرگان ، خری را به زور ميكشيد، تا به انسان دانايی رسيد.. 💢دانا پرسيد : چه بر دوش خَر داری كه سنگين است و راه نمی رود؟ 💢مرد بازرگان پاسخ داد: يك طرف گندم و طرف ديگر ماسه! 💢دانا پرسيد: به جايی كه ميروی ماسه كمياب است؟ 💢بازرگان پاسخ داد: خير، به منظور حفظ تعادل طرف ديگر ماسه ريختم!! 💢دانا ماسه را خالی كرد و گندم را به دوقسمت تقسيم نمود و به بازرگان گفت حال خود نيز سوار شو و برو به سلامت. 💢بازرگان وقتی چند قدمی به راحتی با خَر خود رفت، برگشت و از دانا پرسيد با اين همه دانش چقدر ثروت داری؟ 💢دانا گفت هيچ!!! 💢بازرگان شرايط را به شكل اول باز گرداند و گفت من با نادانی خيلی بيشتر از تو دارم، پس علم تو مال خودت و شروع كرد به كشيدن خَر و رفت ... 🔹️ اين واقعيت جامعه ماست ..! 🌸🍃 شـمـیـم بــاران... @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃☘ 👆👆 تغذیه و تدابیر نهفته در آن 👆👆 🌸🍃 شـمـیـم بــاران... @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفتم دکتر.... گفتم بیزحمت دو ورق سفکسیم با یه دگزامتازون و یه سیتریزین واسه آبریزش بنویس 🙏✍ دکتره گفت داداش آدرس مطبتو بده برا درد زانوم بیام پیشت 😳😂😂 🌸🍃 شـمـیـم بــاران 🌸🍃 @Shamim_Baran
🔰🔰🔰😰 هیچی به اندازه این جمله‌ی "بیا بشین یه دیقه میخوام یه چیزی ازت بپرسم" نمیتونه همه کارای کرده و نکرده‌م رو در عرض سه سوت بیاره جلو چشام! 🙄☺️☺️😅😅🤪 🌸🍃 شـمـیـم بــاران 🌸🍃 @Shamim_Baran
😄 روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : مُلا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟ ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم... دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟ ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!! به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود... ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم ...! دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟ ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!! هیچ کس کامل نیست! 🌸🍃 شـمـیـم بــاران 🌸🍃 @Shamim_Baran