eitaa logo
ېامۿدؿ اڋرکڹے🌹
958 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
28 فایل
بسم رب النور .... کپی آزاد ارتباط با ما👇 @ashobedelambaraykarbala حداقل تا اینجا اومدی یه صلوات برا امام زمان بفرست 😉 لعنت اللـہ علے اسرائیل
مشاهده در ایتا
دانلود
کودکان کار مجازی...  eitaa.com/etyhhbi
موافقید مثل قبل معرفی کتاب داشته باشیم؟!🤔 https://abzarek.ir/service-p/msg/1099077 با زدن روی میتونید کتاب هایی که تا الان تو کانال درباره شون صحبت شده رو پیدا کنید😉
به همین سادگی و زیبایی 🥰💚 ❣️
ېامۿدؿ اڋرکڹے🌹
🖇❌️ یادتون نرفته که رفقای امام زمانی ، امروز روز دوم چله ترک گناهه آآآ .....😉
رفیق یه مطلب رو دوستانه بگم ....😉 تو میتونی ، میتونی میتونی .... آره بابا جان میتونی ، تو میتونی سرباز امام زمان ات بشی 🌾❤️ تو میتونی با کار هایی که زمان غیبت انجام می‌ دادی باعث بشی هنگام ظهور نگاه ویژه و پر محبت خداوند و امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف ) را داشته باشی 😍🙃😉❤️ آره چرا که نه ..... همین الان شروع کن هر روز یکی یکی گناه هاتو که سنگریزه های توی کفش اتِ و نمیزارن خوب راه بری رو ترک کنی و نسبت بهش مقاومت نشون بدی . این یکی از بهههههههههترین و بززززززرگترین قدم ها در نزدیک شدن به مقام سربازی و تعجیل در فرج بابا مهدی مونه 🌸💖 دوستان امام زمانی من ، باز هم تکرار میکنم که تو مییییییتونی 🙃💚 توی زندگیت هدف داشته باش آدمی که هدف داشته باشه دیگه سردرگم نیست و زود میتونه تشخیص بده راه درست چیه ☺️ بزززززرگترین هدفمون ان شاء الله ظهور امام زمانمون و سربازی در رکاب ایشان باشه 🙂🌼 مطمئن باش وقتی خواستی خدایی نکرده به نامحرم نگاه کنی ❌️ غیبت کنی ❌️ دروغ بگی ❌️ تهمت بزنی❌️ خشم ات رو کنترل نکنی ❌️ سر یکی داد بزنی ❌️ به مادر و پدرت یا بزرگتری بی احترامی کنی ❌️❌️ از کلمات نامناسب و نامحترمانه استفاده کنی❌️ و ....... یاد این بیافت که میخوای سرباز بابا مهدی بشی و (بابا) این کار هارو دوست نداره 🤕، مطمئن باش متوجه میشی که این کار اصلا ارزش اش رو نداره که بعدا پیش امام زمانم رو سیاه بشم😕 ، بخاطر لذت یه گناه بزنم تمام کار هایی که قبلا (برای نزدیکی به خدا و امام زمان و سربازی در رکاب ایشان و ان شاء الله شهادت در راه ایشان ) انجام دادم رو خراب کنم .......😔 ادامه دارد .....
ادامه پست قبل 💛😉🌼 ⭐️نکته طلایی : اما این رو هم یادتون باشه که هییییییییییییچ وقت نا امید نشید🤗🥰 که وسوسه شیطانه ، نگید من دیگه نمیتونم خب حالا این گناه رو دوباره تکرار کردم ، پس دیگه خراب شد همه چی و ..... ، اینها وسوسه شیطانه که میخواد انرژی و حال خوب رو در خود سازی و راه خدا از شما بگیره ❌️❌️❌️ تو میتونی ، از هرجا که شروع کنی بُردی ، 😉🌸 اگر هم خرابش کردی اینکه درستش کنی بهتر از اینکه که خراب ترش کنی ....✨️👌 پس اینو یادت باشه رفیق آدمی که هدف داره حاضره تمام موانع رو از پیش رو برداره ؛ که بزرگترین مانع در هدف به رسیدن مقام سربازی امام زمان و تعجیل در فرج ایشان ، گناهان ما هستش ..... یادتون نره اصصصصصصلا ناامید نشییییید و هدفمند حرکت کنید 💚💛 یا علی مدد❣️ 💚
خدا اگه واست خواسته باشه هیچ کس جلودارش نیست⁦:)))⁩
مبادا غافل شویم و روزمرگی ها ما را از حضور تاریخی خویش غافل کند !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ «ویژگی دولت‌مردان امام زمان» استاد شجاعی👤 [ در حکومت ائمه و امام زمان پارتی‌بازی وجود نداره ...]
"علیه السلام" یکبار به شدت‌گریه‌میکردن گفتن‌آقاجان‌چراگریه‌میکنید؟ امام‌فرمودن :خودم‌ رو‌ یك‌ لحظه‌گذاشتم جای‌شیعیان‌مان‌در ‌غیبت‌مهدی(عج) سخت‌است‌خیلی‌سخت...💔
به میزانی که منقطع بشیم ، ‌متصل میشیم ؛ حاج‌حسین‌یکتا
پـٰایـٰانِ‌حَیـٰاتِ‌مـٰاخَتم‌ِبِہ‌خِیراَست! این‌خـٰاصیتِ‌دۅستۍبـٰاحَضرتِ‌زَهـۜـراست🖐🏾! شہید‌هادۍ‌ذوالفقارۍ🕶!••
16.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقط اونی قشنگ زندگی میکنه که دیگه نمیخواد زندگی کنه :)🌱 استاد پناهیان👤 پ.ن :هرچقدر این کلیپ رو ببینم سیر نمیشم💔
- چه کسی برای تو باقی موند؟ + خدا . .🌱 -پس برای رضای خودش کار کن نه بقیه !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ېامۿدؿ اڋرکڹے🌹
#نظرسنجی موافقید مثل قبل معرفی کتاب داشته باشیم؟!🤔 https://abzarek.ir/service-p/msg/1099077 با زد
عههههه نه بابا خوشم اومد کتاب خونامون نسب به قبل خیلی بیشتر شده👌👌👌 چشم ان شاءالله از این به بعد معرفی کتاب ام خواهیم داشت🌹
🦋به نام خدای یکتا 🦋 🌼 📚 ________________________ +ارمان چکار میکنی😐 _دارم مداحی گوش میدم... +کی با مداحی این جور فاز میگیره؟؟ _مداحی ها من شادن +کل سالو بشین اهنگ گوش کن جون هر کی دوست داری امروز گوش نکن _من دوست دارم برعکس باشم کل سالو مداحی گوش کنم روز عاشورا اهنگ.. +آرماننن _صدات بیار پایین دوستم زنگ زده _چی میگی نیما -کجایی _خونه -کی توخونتونه؟؟ _عمم -ببین یه هیئت امروز میر....... _اوووهههه نیما بخدا امروز و دیگه حوصله این چیزا ندارم بخدا کتفام قرمز شدن از پس زنجیر زدم اخرش که چی عهه ول کن تو رو خدا توهم بیا اینجا پیش من -لیاقت میخواد خداروهم شکر کن خب باشه مجبور نیست که وایسا اون عقب _توهم باید بیای -همین امروز هیئت فقط هست بیا دیگه چرت نگو _نیما توروخدا زود بیاییم . - میایم _شبش بیا اینجا تو خونه ما -باشه اگه شد من میام آماده شو نزدیکم _باش همه رفتن لباسامو پوشیدم یه سیشرت که نصفیش مشکی بود و نصفش قهوه ای پوشیدم.. بایک شلوار خاکستری موهامو درست کردم تافت زدم صدا صدای بوق ماشین بوق ماشین نیما چقدر زود رسید گارد گوشیمو عوض کردم(گارد مشکی) هندزفری بی سیمم گذاشتم تو گوشم رفتم بیرون .... .... .... بالاخره رفتیم هیئت
🦋به نام خدای یکتا 🦋 🌼 📚 _______________________ هیئت کجا بود گلزار شهدا😐 _وااااای نیماااا خدا مرگت بده من. از اینجاا متنفرم... -من عضو این هیئتم تا اخرش باید باشیم اخرشم باید همه ی اینجا رو جمع کنیم _عههههه خب میرفتی یه جا دیگه -همین جا بهترین جایه دنیاعه واسه من _تو هم مثل خواهر من خلی -بیست چهار ساعت اینجام خادمم _چقدرم شلوغه -هنوز شلوغ ترم میشه ما زود اومدیم _چقدر کار میکنی خسته نمیشی؟؟ -اینجا رو فقط به خاطر اینکه دوست دارم میام نمیدونی چقدر آرامش داره _هههه خواهر منم مثل تو خُله -عجب😂 صبح میرم سر کار خودم عصرا تا شب میام اینجا اگه نوبتم نباشه همین جور فقط میام میشینم قبر رارونگاه میکنم -چه چرتا _خوش بحالشون کاش ما همچین مرگی قسمتمون شه -کاش😂 (بعد از یه سری چرت گفتن با نیما پیاده شدیم وااای چی میبینم خداااایااا نرررگس دوستش شوهر دوستش😂 نرگسم که اینجاس واااای الان باید با نیما از اینجا رد شیم اگه منو ببینه چی عههههه _نیما تورو خدا از اینجا رد نشیم -چرا باید بریم اونجا _راه دیگه ای نداره که از اینجا نریم؟؟ -چرا یکی اون طرف هست ولی خب طولانی میشه دیوونه بیا بریم کار دارم _تو برومن میرم از اون طرف -مگه میدونی؟ _نمیای همرام دیگه -دیوونه ای خب چرا راهو طولانی میکنی _یکی از اقواممون رو دیدیم اونجا ایستاده بود گفتم از جلو اینا رو نشیم -میشدیم چی میشد؟ _نمیخوام کسی بفهمه دیوونه ای؟؟ -کی میدونه که همرام اومدی بودی؟؟ -فقط بابام چقدر این دفعه نسبت به دفعه های قبل برام قشنگ تر بود زنجیر میزدمو حسین حسین میگفتم خودم از حرفاو کارا خودم خندم میگره اینا چین چرت 😂. ولی نه آرامش داشتم دفعه ی قبل دوساعت بیشتر زنجیر نزدم این دفعه نزدیک 5 ساعت فقط راه رفتم و زنجیر زدم اصلا خسته نشدم
🦋به نام خدای یکتا 🦋 🌼 📚 ________________________ بالا خره تموم شد نیما گفت میام خونتون -چطوری تو ارمان؟ _خوبم -مطمئنی کسی تو خونتون نیست؟ _نیمااا😂جفتمون پسریم نگران نباش اصلا بیان چطور میشه با خونوادم آشناشی تازه بابامم ازت خوشش میاد -چقدر تو بیشعوری خب بابات یا اصلا خونوادت نمیگن این پسره چقدر پروعه _نه نمیگن خونواده من اینجوری نیستن مهمون نوازن -چقدر عالی😂 _نیما یه سوال فلسفی -بپرس _چند تا خواهر برادر داری؟ 😂 -چه سوال خوبی پرسیدی سه تاییم _دقیقا مثل ما دوتا پسر یه دختر _دقیقا مثل ما -اول داداشم بعدش خودم بعد خواهرم _دقیقا مثل ما -هر دوتاشون ازدواج کردن به غیر خودم _عه نه نشد اینجا مثل ما نیستی من مجردم خواهرمم مجرد -جدیییی خواهرت مجرده؟؟ _اره -خواهرت ازت کوچیک تره؟؟ _اره -چند سالشه؟ _19 سالش -پس اون اقاعه اون روز در خونتون بود کی بود؟؟ مگه شوهر خواهرت نیست خواهرت کنارش ایستاده بود _خب خواهر من کنار هرکی وایسه دلیل بر این نمیشه که شوهرشه😂 -خب پس کی بود؟ پسرهههه _به به نیماخانو 😂😂 داداشم بود جانا 😂 -عه داداشت😂 عجب!! -نگفتی خب😂 اقا یه پسره بود خواهرت کنارش بود شوهر خواهرت بود بعد یه دختر دیگه هم بود اونطرف ایستاده بوداون کیه دوتا بودن خواهرت کدوم یکیه _به تو چه😂 -در خونتون بازه _عه نگا نیما خواهرم اینه -کدوم داره با یه دختری حرف میزنه -اره همین چادریه کنار اون اقاعه ایستاده بود _ اولا اقاعه داداشش بوده فکر بد نکن عه خواهر من اون مانتویی عه😂 -جدیییی _نه خواهرم سرش بگیر چادرش نگیر سرشم بخوای بُبری باید همراه چادرش ببری -به به قیافشم که دیده نمیشه _دیگه چی میخوای شما😂 _یه دقیقه بزار ببینم دختره کیه -خب خونوادت اومدن من دیگه نمیام تو خونتون _چرا؟؟ -نمیام دیگه پیاده شو _هر جور راحتی ولی باز اگه با خونوادم آشناشی بد نیست -نه ممنون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نزدیک‌ترین حالت بنده به خدا، وقتی است كه در حالِ سجده باشد و گریه كند. انسان هر چه به خاک نزدیک شود به خدا نزدیک‌تر می‏‌شود.✨ ✍🏻آیت‌اللّٰه‌جوادی‌آملی
در حالی که در واقع از کمترین مال برخوردار هستید، در ظاهر بهترین حال از خود نشان دهید.✨ ✍🏻امام‌علی‌(ع)
از آیت‌ الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره) نقل شده: بعد از مرگِ آیت‌ الله حائری، شبی او را در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است! پرسیدم: آقای حائری اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن.. ایشان گفتند: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم، همین که بدنِ مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت؛ دُرُست مثل این که لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم! این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم از پایینِ پاهایم، صدا‌هایی وحشتناک می‌آید! به زیر پاهایم نگاهی انداختم، از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین! دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند و تمام وجودشان از آتش بود! آتشی که زبانه می‌کِشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند باهم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع به لرزیدن کرد.. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد! تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی و غربت کردم! گفتم خدایا به فریادم برس، خدایا نجاتم بده، در این جا جز تو کسی را ندارم.. همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم، متوجه صدایی از پشت سرم شدم.. صدایی دلنواز، آرامش‌بخش و روح‌افزا و زیباتر از هر موسیقیِ دلنشین✨ سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالا‌هایِ دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیک‌تر می‌شد، آن دو نفرِ آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند.. تا این که بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کِشیدم و نگاهِ دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکر کنم اما خودِ آقا که گلِ لبخند بر لبانِ زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری، ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم و گفتم: بله آقا ترسیدم. اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید، حتما زَهره تَرک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید شما چه کسی هستید؟ آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند، فرمودند: من علی بن موسی الرضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زیارت من آمدید؛ من هم ۷۰ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد. این اولین مرتبه‌اش بود؛ ۶۹ بار دیگر هم خواهم آمد.💛🌱 eitaa.com/etyhhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخن انگیزشی این مادر خارجی را بشنوید تا زندگی براتون آسون بشه🤣 eitaa.com/etyhhbi
⭐️امام محمد باقر علیه‌السلام: هیچ عبادتی در روز جمعه نزد من دوست داشتنی تر از صلوات برپیامبر و آل او نیست. 📚 وسائل‌الشیعه، ج ۷، ص ۳۸۸۰
شما بری هر کشوری بگی به ما وام مسکن میدن که حداکثر میشه باهاش ۲۰ متر خونه خرید بعدم باید ۵ برابر مبلغی که بهت دادن رو پس بدی و درآمدت هم از متوسط جامعه بالاتر باشه که بتونی از پس قسطش بربیای؛ اول ازت تست الکل میگیرن بعد بهت پناهندگی میدن! eitaa.com/etyhhbi
برامون آشناس😂 eitaa.com/etyhhbi
❣️ راهکارهاي عملی افزایش عشق بین همسران 👌 به صورت هفتگی یا حداکثر ماهانه حتماً زمانی را برای ابراز علاقه واحساسات عاشقانه در نظر بگیرید. ☘️ می توانید به پارک، رستوران، کافی شاپ، یک گالری هنری، موزه و یا سایر مکان مورد علاقه‌تان سربزنید و خاطرات شیرینی را خلق کنید یا یاد خاطرات خوب را زنده کنید. 👈 با یک غذاي ساده به پارک نزدیک منزل بروید، قدم بزنید و تا می توانید حرف‌های عاشقانه به هم بزنید، خاطرات خوب را مرور کنید و حتی آن روز را تبدیل به یک خاطره جذاب کنید! ❌ یادتان باشد؛ هرگز از خاطرات تلخ ومسائل گذشته در این قرار عاشقانه صحبت نکنید. eitaa.com/etyhhbi