ېامۿدؿ اڋرکڹے🌹
🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼 🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋 🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋 🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋 🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋 🌼🦋🌼🦋🌼🦋 🦋🌼🦋🌼🦋 🌼🦋🌼🦋 🦋🌼🦋 🌼🦋 🦋 اینجا بود که فهمیدم یکت
🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋
🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋
🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋
🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋
🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋
🌼🦋🌼🦋🌼🦋
🦋🌼🦋🌼🦋
🌼🦋🌼🦋
🦋🌼🦋
🌼🦋
🦋
#پارت_دوازدهم
#رمان_سر_بر_روی_شانه_های_مادرم
بعد از تمام شدن صحبت های آقا مصطفی با خواهر شون رو به خانواده ما کردن و گفتن:
ببخشید ما باید بریم بیمارستان!
همه ی ما تو شوک بودیم و بیشتر از همه ما یکتا نگران بود که چه اتفاقی افتاده که باید بریم بیمارستان؟؟!
یکتا سریع رفت به اتاقش و حاضر شد و سوار ماشین شدن و راه افتادن!
چشم های یکتا نشون میداد که از یه چیزی نگرانه اما چی فقط خدا میدونست.
اون روز جلسه خواستگاری بهم خورد اما به خاطر چی نمیدونستیم.
چند روزی بود که از یکتا و خانواده ش خبری نبود اون موقع تلفن هم وجود نداشت که بشه از هم دیگه با خبر بشیم پس مجبور بودیم صبر کنیم تا برگردن و خود یکتا ماجرا رو برام تعریف کنه!
بالاخره بعد از دو ماه برگشتن.
رفتم پیشش و پرسیدم چی شده یکتا؟
برای چی رفتید بیمارستان؟؟؟
_تینا حال عموم اصلا خوب نیست شریکش همه دارایی هاشو بالا کشید!
_ مگه شغل عموت چی بود؟!
_ تو راستای زر گرا طلا فروشی داشت و با کلی قرض پول اون طلا ها رو جور کرده بود اما شریکش پول همه طلا هایی رو که فروخته بودند رو بالا کشید.
لطفا بعد از قرائت این متن صلواتی برای ظهور امام زمان بفرستید.
باماهمراه باشید👇
@etyhhbi
منتظر نظرات شما عزیزان هستم
@asdfghjk1
🌹بسم ربّ الزّهرا🌹
🍃خاطرات خواهربزرگوار شهید عزیز🍃
عروسی دعوت بودیم برادرم آمد و گفت مادر نباید برویم عروسی پای اصغر تیر خورده و مجروح شده مادر خیلی ناراحت شد و بی تابی می کردم گفتیم مادر دعا کن پای اصغر قطع شده باشد ولی زنده باشد
مادرم گفت به این راضیم. 😭
آرام آرام به مادر گفتیم که اصغر شهید شده ولی مادر وقتی خبر شهادتش را شنید از حال رفت😭
🍃شناسایی شهید🍃
جنازه برادرم را به بیمارستان تهران منتقل کرده بودند باید میرفتیم برای شناسایی
دوتا از پسر خاله هایم رفتند تهران وبرادرم را آوردند
اصغر روی پایش اسمش را نوشته بود تا برای شناسایی دچار مشکل نشوند.
تشییع جنازه خیلی باشکوهی از برادرم شد. مردم تا چهل روز برای برادرم عزاداری کردند.
دوسال بعداز شهادت اصغر پدرم به رحمت خدا رفت
اواخر عمرش به من می گفت برو به اصغر بگو جای مرا مستانه بیندازد که من میخواهم بروم کنارش😭
پدر میگفت برای من گریه نکنید تا الان برای شما پدری کردم از این به بعد میخواهم برای اصغرم پدری کنم 😭
مادرم هیچوقت ناشکری نکرد
همیشه می گفت افتخار می کنم وخدا را شکر می کنم که فرزندم در راه اسلام شهید شده.
ولی دوری از برادرم خیلی برایش سخت بود، نزدیک چهل سال برای او گریه کرد😭 لالایی های حضرت علی اصغر را برایش میخواند وبرای حضرت زینب گریه میکرد. همیشه میگفت امان از دل زینب، امان از دل رباب😭
مادر همیشه میگفت من تنها نیستم اصغر کنار من است
اواخر که مادر به علت کهولت سن بیمار شده بود هر لحظه اصغر را در کنارش میدید حتی چند بار به من گفت اصغر اینجا کنار من است ولی من او را نمیدیدیم 😔
مادر هر وقت سر مزار او میرفت میگفت کنارت جای من است هیچ کس را کنارت راه نده،
وقتی فوت شد درکنار اصغر دفنش کردیم😔
🍃خواب خواهر🍃
از کوه بلندی به سختی بالا رفتم و از طرف دیگرش خیلی سریع پایین آمدم از چشمه هایی رد شدم پایین دره که رسیدم طرف چپ صدای آه وناله شنیدم پرسیدم آنجا چه خبر است گفتند مشروب خورها مجازات میشوند.
من با افتخار گفتم من که یک برادری دارم که شهید شده.
طرف راست من یک جای خوش آب و هوا و سرسبز بود. اصغر آنجا بود.
اصغر را که دیدم او را در آغوش کشیدم و بوسیدم، گفت این چشمه هایی که از آنها رد شدی چشمه های امیرالمؤمنین(ع) است.
واین دریاچه برای من است.
گفت من ازدواج کردم و همسرم هم با من شهید شد.
آن خانم که کنار دریاچه نشسته همسر من است.
پرسید خواهر چرا ناراحتی گفتم به دیدن مادر و خانواده نمیآیی
گفت نه نمیتوانم بابا مریض است باید از او پرستاری کنم.
گفتم من بیایم کمک گفت نه تو باید بروی، برو مواظب بچه هایت باش.
آنجا زلزله شده بود گفت نترس خواهر هیچ اتفاقی نمی افتد مگر در قرآن نخواندی( والجبال اوتادا) کوهها مثل میخ در زمین فرو رفته اند.
زلزله با تو کاری ندارد.
12 سال داشتم که خواب دیدم در خیابانی بودم که یکمرتبه خیابان روشن شد نور عجیبی دیدم. گفتم اینجا چه خبر است، گفتند برادرت آمده برادرم بالای یک منبر نشسته بود رفتم او در آغوش کشیدم و بوسیدم. گفتم کجا بودی گفت چون تو خیلی گریه میکردی آمدم تو را ببینم😭
پایین منبر یک نفر نشسته بود پرسیدم که این آقا کیه گفت اسمش علی است از وقتی من همسایه ی او شدم عذاب از او برداشته شده. اورا بر من بخشیده اند،همیشه همراه من است.
گفتم چیزی نمیخواهی برایت بیاورم گفت نه خواهر اینجا باغی هست که هرچه بخواهم در آن هست گاهی وقتها به علی هم میدهم .
گفت من باید بروم ، مرخصی گرفتم که فقط بیایم تو را ببینم وبروم.
🍃 خبرشهادت حاج قاسم🍃
وقتی این خبر راشنیدم تمام خاطرات برادرم برایم زنده شد😔
حاج قاسم بزرگترین مرد بود بهترین فرمانده بود.
یک عکس حاج قاسم خریدم حاجی در عکس اخم کرده بود به شوخی به حاجی گفتم تو همه ی عکسها خندیدی برای من اخم کردی،
شب در عالم خواب دیدم که حاجی پشت سرم میدود و میگوید صبر کن تا برایت بگویم چرا اخم کردم صبر کن.😭
شهدا زنده اند
ما مدیون خون شهدا هستيم باید آنها رو الگو قرار دهیم.
آنها رفتند تا ما در امنیت وآزادی باشیم مستقل باشیم و زیر سلطه دشمن نباشیم.
🌸 🌸 🌸
خوشا آنان که با عزت زگیتی بساط خویش برچیدند ورفتند
ز کالای این آشفته بازار
محبت را پسندیدند ورفتند
خوشا آنان که در میزان وجدان حساب خویش سنجیدند ورفتند
🌹اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
سلام بزرگواران اگر رمانی دوست دارید که بعد از تمام شدن رمان سر بر روی شانه های مادرم تقدیم نگاه شما عزیزان شود به آیدی زیر بگید😊
@asdfghjk1
⊰•❄️•⊱
.
••جعبهشیرینیراجلوبردموتعارفکردم.
یکیبرداشتوگفت:میتوانمیکیدیگرهمبردارم؟
گفتم:البته؛اینحرفهاچیهسید؟!
سیدیکشیرینیدیگرهمبرداشت،اماهیچکدام
رانخورد.کارهمیشهاشبود
هرجاکهیکغذایخوشمزهیاشیرینییاشکلاتی
تعارفشمیکرندبرمیداشت؛امانمیخورد.
میگفت:"میبرمتاباخانموبچههاباهمبخوریم"
بهماتوصیهمیکردکهاینخیلیموثراست
که(آدمشیرینیهایزندگیاشراباخانوادهاش
تقسیمکند)....:)🌱"
.
⊰•❄️•⊱¦⇢#زندگےبھسبڪشھدا
با ما همراه باشید 👇🏻
eitaa.com/etyhhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثواب یهویی🙃
اسکرین شات بگیرین هر شهیدی براتون اومد براش یک حمد بخونید
#ثواب_یهویی
با ما همراه باشید 👇🏻
eitaa.com/etyhhbi
#طنز_جبهه😂
شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده .
نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ...،
(آهنگ پلنگ صورتی!)🤣🤣🤣
با ما همراه باشید 👇🏻
eitaa.com/etyhhbi
ېامۿدؿ اڋرکڹے🌹
#طنز_جبهه😂 شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور
معلومه قبلا ذکراشونو گفتن که اینطوری مرگ رو به بازی گرفتن
#دعا_عهد
🔸 بخوان دعای #عهد را که فرج نزدیک است
🌷از امام صادق (ع) روايت شده :
🔸هركه چهل صبحگاه اين عهد را بخواند،
از #يــاوران قائم ما باشد،
و اگـر پيش از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود ، خدا او را از قــبـر بيرون آورد! كه در خدمت آن حضرت باشد،و حق تعالى بر هر كــــلمه هزار حسنه به او كرامت فرمايد،و هزار گناه از او محو سازد،و آن عـهـد اين است:
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
✨اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.✨
✨اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.✨
✨اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِککک حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،✨
✨وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِک عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.✨
سه بار به روی پای راست خود می زنی و هر بار می گویی
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
💚 یـا مـهـدی (عـج)
💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج
🌸🍃💐🌸🍃💐🌸🍃💐🌸🍃💐
ما عشق یوسف زهرا به دل داریم.
با ما همراه باشید 👇🏻
eitaa.com/etyhhbi