eitaa logo
ېامۿدؿ اڋرکڹے🌹
952 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
4.8هزار ویدیو
29 فایل
بسم رب النور .... کپی آزاد ارتباط با ما👇 @ashobedelambaraykarbala حداقل تا اینجا اومدی یه صلوات برا امام زمان بفرست 😉 لعنت اللـہ علے اسرائیل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم تا دست کِشی بر سرِ سودا زدهٔ من ... 🔖 شخصی به نام «محمّد» گوید: 💭 همراه امام رضا عليه‌السلام در مکّه بودم، قبل از آنکه آن حضرت به خراسان سفر کند، وقتی که خواستم برگردم، عرض کردم: می‌خواهم به مدینه مراجعت کنم؛ نامه‌ای برای پسرتان محمد علیه‌السلام بنویسید تا به همراه خود داشته و آن شاهزاده را زیارت کنم! 📩 امام رضا عليه‌السلام تبسّمی نموده و نامه را نوشتند و من با خود به مدینه آوردم! چشمانم در آن هنگام نابینا گشته بود! 📑 «موّفق» خادم خانهٔ امام رضا عليه‌السلام، حضرت جواد علیه‌السلام را در حالی‌که در گهواره بود، آورد و من نامه را به آن حضرت تقدیم کردم. آن حضرت به «موّفق» دستور داد آن نامه را گشوده و باز کند؛ «موفّق» آن را در پیش روی حضرت باز کرد و ایشان آن را ملاحظه نمود. 🏷 سپس به من فرمود: ای محمّد! چشمانت چطور است؟ عرض کردم: سلامتی خود را از دست داده و همانطور که مشاهده می‌کنید، نابینا گشته است! آن حضرت فرمودند: نزدیک بیا! من نزدیک‌تر شدم؛ 📋 فَمَدَّ يَدَهُ فَمَسَحَ بِهَا عَلَى عَيْنِي فَعَادَ إِلَيَّ بَصَرِي كَأَصَحِّ مَا كَانَ 🔻پس آن حضرت دست مبارک خود را بر سر و چشمان نابینای من کشید و به برکت آن بینایی دوباره به چشمانم برگشت و از قبل بهتر می‌دیدم! 🗓 آنگاه دست و پای نازنین او را بوسیدم و از خدمتش مرّخص شدم در حالیکه همه جا را بهتر از گذشته می‌دیدم. 📚الخرائج و الجرائح، ج۱ ص۳۷۳ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🔖 شخصی دیگر به نام «ابوسلمه» گوید: 💬 خدمت امام جواد علیه‌السلام رسيدم. مدتى بود گوش‌هايم «كر» شده بود و چيزى را نمی‌شنيد. 🔎 وقتى که به محضر آن حضرت رسیدم، بدون آنکه من چیزی از ناشنوایی‌ام بگویم، مرا به نزد خود فرا خواند. 📋 فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَى أُذُنَيَّ وَ رَأْسِي ثُمَّ قَالَ اسْمَعْ وَ عُهْ! 🔻من هم جلو رفتم و آن حضرت دست مبارکش را بر گوش و بر سرم كشيد و فرمود: بشنو و حفظ كن! 📄 «ابوسلمه» گوید: به خدا قسم پس از آن جناب، صداهاى خيلى آرام را هم می‌شنوم‏! 📚المناقب، ابن‌شهر‌آشوب،ج۴ ص۳۹۰ ✍ با حضورت ستاره‌ها گفتند نور در خانۀ امام رضاست کهکشان‌ها شبیه تسبیحی دستِ دُردانۀ امام رضاست مثل باران همیشه دستانت رزق و روزی برای مردم داشت برکت در مدینه بود از بس چهره‌ات رنگ و بوی گندم داشت زیر پایت همیشه جاری بود موج در موج دشتی از دریا به خدا با خداتر از موسی بی‌عصا می‌گذشتی از دریا با خداوند هم‌کلام شدی علت بُهت خاص و عام شدی «کودکی‌هایتان بزرگی بود» در همان کودکی امام شدی رزق و روزی شعر دست شماست تا نفس هست زیر دِیْن توایم تا جهان هست و تا نفس باقی‌ست ما فقط محو کاظمین توایم من به لطف نگاهت ای باران سوی مشهد زیاد می‌آیم دست بر روی سینه هربار از سمت باب الجواد می‌آیم