تیــزࢪ و توضیح مستند توضیح مستند #شنود پخش قسمتهاے سانسوࢪ شده درڪتاب شنود. #مستندصوتـےشنود🎙 ____________🎙 ʜᵃᴹᶦˢʰᵉʙᵃʰᵃʳ

📌هــࢪ ࢪوز ۳ قسمت از این مستند در ڪاناݪ باࢪگذارے میشود🖇

🔈#مستند_صوتی_شنود 📣 جلسه اول * گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق» * بیان مطالب کتاب شنود بدون سانسور * درخواست راوی برای بیان حقایق ناگفته * چرا گفتگو تصویری نشد؟ * روشن شدن زوایای وسیعی از عالم شیاطین * تصاویر عجیب شیاطین * اجناس مختلف شیاطین * چه شد که تصمیم به نشر حقایق گرفتم؟ * شروع داستان ... * بیماری که تجربه ام را رقم می زد. * گردابی که از جنس نور بود. * صدای نفسم را نمی شنیدم. * حضور اجدادم را حس می کردم. * پیرمردی که بسیار نورانی و با جذبه بود. * علاقه شدید واشتیاق دو طرفه به فرشته مرگ *چه شد که مشتاق مرگ شدم؟ * اعمالی که به آن تکیه کرده بودم. * جلوه نفس لوامه ⏰ مدت زمان:۴۰:۰۵ ___________🖇 ʜᵃᴹᶦˢʰᵉʙᵃʰᵃʳ

دل شبیه قایقی کوچک به دنبال تو بود این حکایت در غیاب چند صد سال تو بود ࣫͝💔 شاعر: سیدمهدی موسوی #استوری_موشن #جرعه_ای_دلتنگی #اللـٰهُمَّ‌عَجَّݪ‌لولیڪ‌َالفࢪَج ___________🖇 ʜᵃᴹᶦˢʰᵉʙᵃʰᵃʳ

🔈#مستند_صوتی_شنود 📣 جلسه دوم * ادامه داستان.... * عنایتی که در کودکی شامل حالم شد * نذر مادرم * نیاتی که داشتم را می دیدم. * ارزش هر عمل را نشانم می دادند * احساس بر شکستگی به من دست می داد * صفر هایی که در کارنامه عمل ردیف می شد * اعمالی که فکرش را نمی کردم ارزشمند باشد را از من خریدند. * نظام اعمال وملکوت آن را می دیدم. * عنایتی که حضرت زهرا سلام الله علیها به من کردند * جانی که حفظ کردم، جانم حفظ شد‌. * ماجرای همسرم واتفاق عجیبی که افتاد * هیچ عمل خالصی نداشتم * مثالی جالب برای عمل خالصانه * شرمندگی که سراسر وجودم را فرا گرفته بود. * دغدغه ای که خدا از من خرید. * اگر دوست داشته باشی امام زمان را یاری کنی، در زمره ی یاران حضرتی. * چه شد که برگشتم. ⏰ مدت زمان: ۳۹:۵۹ ___________🖇 ʜᵃᴹᶦˢʰᵉʙᵃʰᵃʳ

مـےدانے دݪتنگــے چیست؟࣫͝ #دلتنـگ_حرم _________🖇 ʜᵃᴹᶦˢʰᵉʙᵃʰᵃʳ

حَــےَّعَلَـےالــ؏ــاشــقے❤️📿 نماز اول وقت فراموشتون نشه☺️🌱 التماس دعا🤲🌻

حدیث قدسـے: اگــࢪ بندگـٰان من میدانستند ڪه چه اندازه به آنهــا مشتـٰاقم،هࢪ آینه از شوق جـٰان میدادند ࣫͝.... #دلبــࢪےخداروببین:) #پاشومعبودٺ‌منتظࢪه:)

استورے تبࢪیڪ‌ تولد🙄🎉.... #طنزتلنگࢪانہ ___________🛒 ʜᵃᴹᶦˢʰᵉʙᵃʰᵃʳ

🔈#مستند_صوتی_شنود 📣 جلسه سوم * ادامه داستان.... * واقعه دوم * با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم. * درد را با تمام وجود حس کردم * جان هایی که قبض می شد را می دیدم *چرا فرشته مرگ را پیر می دیدم. * دیوار ها را نمی دیدم ومسلط به محیط بیمارستان بودم * نحوه متفاوت قبض روح افراد * به حالت خلسه رفتم * به هرچه توجه می کردم، کُنه آن را می دیدم * احساس احاطه به همه چیز را داشتم * معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم * معنای باز بودن چشم * احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا * تا دلتنگ مادرم شدم ، خود را در خانه ام دیدم * احساس می کردم بالای سرم بی کران است و به پایین تسط دارم * حمدی که راننده برایم می خواند، را برایم ذخیره کردند. * بادعا وقرآن مادرم، آرامش می گرفتم. * ذره ذره مسیر را طی کردم تا به خانه پدرم رسیدم. * در جا به جایی بلوک ها به پدرم کمک کردم. * تصرف در عالم ماده، از مقامات شهدا * دو نوع پرواز روح برای من * بر من ثابت شد که وقایعی که می دیدم ،حتمی است. * باقابلیت های بدن مثالی ام آشنا می شدم. * حالتی شبیه اصحاب کهف را تجربه می کردم. * واقعه سوم... * اینقدر حقایق واقعی بود که هر بار گفتن آن، برایم سخت می شد. * قهقهه ی شیطان را شنیدم * در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است. * راننده های ماشین کاملا بی خیال نسبت به کثافات. ⏰ مدت زمان : ۳۵:۱۵ ____________🖇 ʜᵃᴹᶦˢʰᵉʙᵃʰᵃʳ