eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
26.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
115 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeem110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
bani-fatemeh-milad-hazrat-zahra-91-02.mp3
3.5M
🌸 سرود بسیار زیبا ✍ آسمون رویایی شده 🎤🎤 سید مجید بنی فاطمه ❤️ (س) @ewwmajmamolodi 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
Banifateme-Milad-Hazrat-Zahra-94-02.mp3
5.24M
🌸 مدح بسیار زیبا ✍ سلام خلقت سلام احمد 🎤🎤 سید مجید بنی فاطمه ❤️ (س) ❤️ @ewwmajmamolodi 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hadadian_03.mp3
1.18M
🌸 سرود بسیار زیبا ✍ بدون مادر نمیشه 🎤🎤 حدادیان ❤️ (س) ❤️ @ewwmajmamolodi 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
مدح # حضرت زهرا سلام الله علیها 🎈زهرا بهانه ی خلقت کل عالم است او را خدا هرآنچه دهد،بس مکرم است 🎈او آفریده شد که اهل زمین مدّتی بهره بَرَد زِ نورِ خدایی که اعظم است 🎈جبریل و آسمان و ملائک، غرق شوق الحق زمین بهشتِ خداوندِ آدم است 🎈این عشقِ جاودانه ی الله ست به فاطمه عالم محیط لطف و عطایت مسلّم است 🎈ختم رُسُل که بر همگان رُکن اکبر است شادان و با نشاط به عرش معظم است 🎈پرورده ی خدیجه و قلبِ پیمبر ست زهرای اطهری که به عرش هم مکرم است 🎈داده خدا ، بهشتی دگر بر زمینیان با دستِ پیمبری که بر خلق خاتم است 🎈باید ز دست نبی ،کریمان به عشق او عیدی گرفت و شاد شوی این عیدِ مسلّم است @ewwmajmamolodi
دست خدا در خلقت زهرا چه ها کرد سر تا به پا اعجاز را بر او عطا کرد تا اینکه گنج مخفی اش پنهان نماند طرح جدیدی از خداوندی به پا کرد نوری سرشت و مدتی بعد از سرشتن او را به نام حضرت زهرا صدا کرد وقتی برای بار اول، فاطمه گفت آنجا حساب "فاطمیون" را جدا کرد او جای خود دارد کنیز خانه ی او با یک نگاهی خاک را مثل طلا کرد حوریه بود و دستهایش پینه می بست از بس که در این خانه گندم آسیا کرد نان شبش در دست مسکین مدینه... ... می رفت یعنی روزه را با آب وا کرد امشب دخیل چادری پر وصله هستم آن چادری که بی خدا را با خدا کرد @ewwmajmamolodi
نه فقط عرش حصیر قدم فاطمه است علت خلق دو عالم علم فاطمه است سرسجاده به جایی نرسیده است کسی هر چه دادند به ما از کرم فاطمه است ذکر یا فاطمه نقش است به سربند علی یاعلی ذکر دم و بازدم فاطمه است سر برید از همه ی اهل جهنم به سخن خطبه ی فاطمه تیغ دو دم فاطمه است روی نامش همه ی اهل کرم حساسند استجابت به خدا در قسم فاطمه ست دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟ تا امان نامه ی ما با قلم فاطمه ست ظاهرا خلوت و خاکی ست ولی در باطن دل هر شیعه ضریح حرم فاطمه است @ewwmajmamolodi
کرامتی از حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) در «عبّاس آباد هند» جمعی از شیعیان در ایّام عاشورای حسینی جمع شدند که شبیه حضرت عبّاس (علیهاالسّلام) بسازند. شخصی که رشید و تنومند باشد، نیافتند تا آنکه جوانی را پیدا کردند که پدرش از دشمنان اهل بیت (علیهم السّلام) بود. او را شبیه کردند و مراسم تعزیه را برپا نمودند. چون شب شد به خانه آمد. پدرش از او پرسید: کجا بودی؟ چون از کار پسرش آگاه گردید، بسیار عصبانی شد و گفت: مگر عبّاس را دوست می داری؟ جوان گفت: آری، جانم به فدای او باد. پدر گفت: اگر چنین است، بیا تا دست های تو را به یاد دست بریده ی عبّاس قطع نمایم. آن جوان دست خود را دراز کرد و پدرش دستش را برید. مادرش گریان شد و گفت: ای مرد! چرا از فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام) شرم نکردی؟ آن مرد گفت: اگر فاطمه را دوست داری، بیا تا زبان تو را هم قطع کنم. پس زبان زن را هم برید و در آن شب هر دو را از خانه بیرون کرد و گفت: بروید و شکوه ی مرا پیش عبّاس نمایید. آن دو به عبّاس آباد آمدند و به مسجد محلّه رفته، نزدیک منبر تا به سحر ناله کردند. آن زن گوید: چون صبح نزدیک شد، زنانی چند را دیدم که آثار بزرگی از جبهه ی ایشان ظاهر بود. یکی از آنها آب دهان بر زخم زبانم می مالید. فی الحال زبانم التیام یافت. دامنش را گرفتم و عرض کردم: جوانیدارم که دستش بریده و بی هوش افتاده، به فریادش برس. فرمود: آن هم صاحبی دارد. گفتم: تو کیستی؟ فرمود: «من فاطمه، مادر حسین (علیه السّلام) هستم.» این بگفت و از نظرم غایب شد. پس به نزد فرزندم آمدم. دستش را دیدم که خوب شده است. پرسیدم: چگونه چنین شده است؟ پسر گفت: در اثنای بی هوشی، جوان نقابداری به بالینم دیدم، او فرمود: «دست را به جای خود بگذار.» پس نظر کردم، هیچ اثر زخمی در آن ندیدم. گفتم: «می خواهم دست تو را ببوسم. ناگاه اشکش جاری شد و فرمود: «ای جوان! معذورم دار که دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند.» عرض کردم: شما کیستی؟ فرمود: «منم عبّاس بن علی (علیه السّلام).» پس از نظرم غایب گردید! منبع : محمودی، محمّدحسین، در کنار علقمه(مجموعه ای از کرامات حضرت اباالفضل العبّاس، ص 64) هر اندازه که به حضرت زهرا(سلام الله علیه) و قمر بنی هاشم (ع) ارادت دارید ارسال کنید سپاس از عنایت شما 🙏 📚
يكى از فضلاى حوزه كه مشكل بزرگى برايش پيش آمده بود، براى زيارت و توسل به حضرت امام رضا«ع» عازم حرم مى‌شود. از قضا به علامه طباطبايى بر مى‌خورد كه ايشان هم عازم حرم است. به طرفش رفته و با چشمى پر اشک و دلى پرسوز از ايشان مى‌خواهد تا دعايى به او بياموزد كه حاجتش روا شود. علامه نگاهى مهربان به چهره و حالت او مى‌كند، آن گاه مى‌گويد: فرزندم! وقتى وارد حرم مطهر مى‌شوى، يكى از مؤثرترين و بهترين دعاها اين است كه حضرت را به مادرش زهرا«س» قسم بدهى كه حاجت تو را از خدا بخواهد. چون حضرت به مادرش زهرا«س» علاقه فراوان و ارادت خاصى دارد و سوگند دادن به مادر محبوبش، سخت مؤثر خواهد افتاد. مى‌گويد: با شنيدن اين سخن سخت متاءثر شدم، و رعشه و لرزه اى تمامى وجودم را در بر گرفت. اين توسل و قسم دادن همان و به مقصود رسيدن همان. 📚کرامات حضرت فاطمه(س) @ewwmajmamolodi
🌺 داستان واقعی پیرغلام و کرامت حضرت زهرا . مدتی پیش عازم کربلا بودم و با پیرغلامی آشنا شدم به نام حاج آقا نرگه ای که مدیر دفتر زیارتی بود و من و خانوادم با ایشان چند روزی همسفر بودیم در کشور عراق. یک روز از ایشان سوال کردم: حاج آقا شما چند مرتبه کربلا اومدی؟ گفت: حدود دویست مرتبه! گفتم خوش به سعادتت اما تا به حال چیزی هم از کرامات این عزیزان دیدی؟! بدون مکث گفت: خیلی… گفتم: میشه یکیش رو برام بگی بیزحمت؟! گفت: یکی برات میگم که نه اینجا (تو کربلا) تو مدینه برام اتفاق افتاد. گفت: چندسال قبل به من زنگ زدن و گفتن بیا به عنوان مدیر برو مکه و یک کاروان حاجی بهم تحویل دادن، تو فرودگاه بودیم که یک آدم متشخصی بهم رجوع کرد و بعد از معرفی خودش خواهشی ازم کرد… یکی از مدیران ارشد دولتی بود و ازم میخواست چون مادر پیرش به صورت تنها با ما همسفره من حواسم بیشتر بهش باشه و میگفت بخاطر مشغله زیاد نتونسته همسفر مادرش باشه و خلاصه نگران بود؛ بهش گفتم چشم! هرکاری از دستم بربیاد براش میکنم و نگران نباشه، خلاصه به خانمم هم موضوع را گفتم و ازش خواستم اون هم حواسش به این پیرزن باشه. سفر ما شروع شد و چند روزی در مدینه بودیم و زیارت کردیم و برای اعمال حج آماده شدیم. یادمه روز آخری بود که در مدینه بودیم و بعد از صرف نهار خواستیم مُحرِم بشیم و به سمت مکه حرکت کنیم، به آشپزخانه هتل جهت سرکشی رفتم و آنقدر خسته بودم که از حال رفتم و گوشه آشپزخانه نشستم که یکهو صدایی شنیدم: حاج آقا نرگه ای… حاج آقا نرگه ای… گفتم بله من اینجام چه خبره؟ (معاون کاروان بود) گفت حاجی تو اینجایی بیا که خانم طالبی مرد!!! رنگ از رخم پرید و دوان دوان رفتم بالا… دیدم مدیر هتل آمبولانس خبر کرده و پزشک و پرستار در حال معاینه خانم طالبی هستند و دورشان هم شلوغ شده! به خانمم گفتم چی شده اما او هم بی اطلاع بود، پیش خودم گفتم کاش امروز اجازه نمیدام این پیرزن خودش رو اینقدر خسته کنه. نگاهی به صورت پزشک کردم و علامت ناامیدی را در چهره اش خواندم و از حالت تکان دادن سرش که به حالت نا امیدی و تاسف بود فهمیدم که کار از کار گذشته… جنازه را داخل آمبولانس جهت حمل به سمت سردخانه گذاشتند و از ما هم خواستند نماینده ای جهت ثبت نام بیمار و غیره همراهشان کنیم، من که دیگر رمقی نداشتم از معاون کاروان و خانمم خواستم که با آنها بروند و خود به سمت پشت بام هتل حرکت کردم. پله ها را یکی یکی بالا رفتم و در ذهنم هزاران فکر کردم و چهره خندان پسر این خانم در نظرم بود. به پشت بام که رسیدم رو کردم به قبرستان بقیع و گفتم: یا فاطمه الزهرا (س) من یک عمر نوکری پسرت را کردم و چیزی نخواستم، بیا و واسطه بشو بین من و خدا و برای این پیرزن بیست روز عمر دوباره بگیر، “فقط بیست روز”؛ من آخر جواب پسر این زن را چه بدهم؟؟؟ با چشمانی اشک آلود از پله ها پایین آمدم و خیلی ناراحت و ناامید بودم، به لابی هتل که رسیدم صدایی شنیدم: آمبولانس برگشته!!! با تعجب و به سرعت پریدم بیرون از هتل و دیدم بله همان آمبولانس است، درب آمبولانس که باز شد چهره متعجب و رنگ پریده خانمم را دیدم و دیدم که خانم طالبی هم سرحال و قبراق در روی بلانکارد نشسته! گفتم پس چه شد؟! گفتند گویا حمله قلبی بوده و ایشان به حالت معجزه آسایی برگشته. سریع سجده شکر به جای آوردم و خلاصه بعد از چند روز به تهران برگشتیم. در فرودگاه پسرش برای تشکر نزد من آمد و به او به شوخی گفتم: بیا اینهم مادرت، پدر ما را هم در آورد (همه خندیدند) دو هفته ای گذشت که تلفن دفترم زنگ زد و آقای طالبی با صدای غمزده از پشت تلفن بهم گفت که مادرش فوت کرده و خواست که در مراسم ختمش شرکت کنم. تلفن را که قطع کردم نگاهی به تقویم انداختم: “دقیقا روز بیستم بود” ((صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها 📚کرامات حضرت زهرا @ewwmajmamolodi
سرود ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها میلاد عصمتُ الله،بر اهل دین مبارک نزول سورهٔ نور،بر محبین مبارک این شده ذکرِ جانِ همه اُمُّ الاَئمّه یا فاطمه اُمُّ الاَئمّه یا فاطمه... عطر جنّت وزیده،از سوی بیتِ احمد گلِ خنده نشسته،بر لبهای محمد خدا بر او داده دختری نور چشمی و تاج سری اُمُّ الاَئمّه یا فاطمه... باید در راه ایمان،جانانه بندگی کرد خوشبِحالِ کسی که،زهرایی زندگی کرد سعادت بندگیِ خداست سِرَّش وِلایِ خَیرُالنّساست اُمُّ الاَئمّه یا فاطمه... @ewwmajmamolodi