302.8K
سرود ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع)
#ولادت_پیامبر_س_امام_صادق_ع
بند اول☘
تولد تولد
تولدت مبارک ای باب مناجات و سحاب رحمت
(شفیع اهل عالمی و امت)۲
رحمت خدا
بی انتها،ای رهنما
واسه ی تموم مسلمونا
حضرت امین،ماه رو زمین
ختم مرسلین،ای ناجی دین
این دل امشب
پر زده سمت گنبد خضرا
خوش اومدی ای پدر زهرا
صل و علیک یا رسول الله
🌷صل و علیک یا رسول الله🌷
بند دوم☘☘
تولد،تولد
تولدت مبارک ای عطر گل اقاقی و شقایق
(رئیس مذهبی امام صادق)۲
حضرت حدیث
ماه مه جبین،محشر آفرین
حب شما برامه اصل دین
آیت خدا،ذات کبریا
میزنم صدا،اسمت رو آقا
القاب تو
صادق و صالح،سید و صابر
طاهر و ظاهر،عاطر و فاطر
فاضل و منجی،کافل و قاهر
🌷آقام۲یابن الزهرا🌷
(عاطر:دارای بوی خوش
کافل:کفیل و سرپرست یتیمان)
سبک:علی اکبر حائری
مدیحه سرا:علی اکبر غلامپور
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم
اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم
پختهی عشقیم، در دوران کالی نیستیم
با محمّد جاودانیم و زوالی نیستیم
خورده بخت ما گره با رحمة لِلعالمین
ذکر طوفانی ما یا رحمة للعالمین
از همه سیریم اِلّا رحمةُ للعالمین
ظرفمان خالی شود هم دستْ خالی نیستیم
ما اگر در راه پر نور ولایت آمدیم
با دعاهای محمّد پر صلابت مانده ایم
با عنایت زیر باران محبّت مانده ایم
تشنه و بی کس، زمان خشک سالی نیستیم
گشته ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت
مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت
بچّههای ما همه یک جا فدای اهل بیت
قوم سلمانیم، قوم بی کمالی نیستیم
جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه
در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه
ما نمک گیریم محشر در جنان فاطمه
غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم
شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است:
از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است
برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است
غافل از این نقل زیبای اَمالی نیستیم
باطن سِیر به سوی حقّ همان سِیر علی است
بیشتر از ما خدا گویندهی خِیر علی است
هر کجا باشیم راه حق مگر غیر علی است؟!
حق مَداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم
ذاکر عشقیم با قرآن، اسیر احمدیم
آیه آیه راویِ خط غدیر احمدیم
با برائت از سقیفه در مسیر احمدیم
پیرو آن دو خبیثِ لااُبالی نیستیم
پیر عشقیم، امتحان عاشقی پس دادهایم
نام حیدر که وسط باشد همه آمادهایم
عبد دربار نجف هستیم، رعیت زادهایم
ما علی داریم بی مولَی المَوالی نیستیم
شمس تابان امامت مُنجلی باشد بس است
یک ولی الله در عالم ولی باشد بس است
نائب صاحب زمان سید علی باشد، بس است
با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم
هم چنان پای همان قول و قرار سابقیم
در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم
راوی دین با روایات امام صادقیم
غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم
می رسد بوی غریبی از مدینه با نسیم
در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم
طرح صحن جامع شیخ الائمه میکشیم
بی خیالِ آن حریم و آن اهالی نیستیم
عاقبت همدرد یار بی قرینه میشویم
دسته جمعی کارگرهای مدینه میشویم
مرهمی کوچک برای زخم سینه میشویم
منتظر هستیم، اهل بی خیالی نیستیم
...
(کِی مرقدِ تو میشه شبیه مرقد پدری؟
زندگیم و میدم من و بخری
یروز میآم برای کارِگری)۲
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
ای نور مستدام، یا احمد السّلام
(ای رحمت تو عام، یا احمد السّلام)۲
تبِ عطش دارم به آب محتاجم
به عنبر و عود و گلاب محتاجم
به ساقی و جام و شرابمحتاجم
فقط به این صاحب کتاب محتاجم
به اَب الزوجهی آقاجانم ابوتراب محتاجم
در محفل عاشقان به جای کلمات
ریزد به زبان شاعران نقل و نبات
ای دست دهان خویش را خوش بو کن
بر خاتم انبیاء محمّد صلوات
(ای هر چه بخت و کام، یا احمد السّلام)۲
(بی تو حلال حرام، یا احمد السّلام)۲
قدم تو امشب به بار بنشینَد
بگو به جبرائیل کنار بنشیند
که دیده شاهی کُنج غار بنشیند؟
شیر شکاری با شکار بنشیند
تو باغبانی و کنار تو باغِ انار بنشیند
امشب همهی اهالی و شهر و دهات
از دست به دامنت شوند اهل نجات
شادی دل حضرت زهرا بفرست
بر خاتم انبیاء محمّد صلوات
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
به سمت او گشودهام پنجرهی خیال را
که محو آسمان کند من شکسته بال را
اگر دمی نشان دهد شکوه آن جمال را
طلوع بیبدیل را، عروج بیمثال را
به عالمی نمیدهم خاطرهی وصال را
خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته
میان ظلمت جهان مسیر را شناخته
از آستان چشم او غدیر را شناخته
کسی که ذرهای فقط امیر را شناخته
شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را
به من نگاه میکند و آفتاب میشوم
اگر چه در حضور او ز شرم آب میشوم
هنوز غرق ظلمتم که نور ناب میشوم
همین که مست بادهی ابوتراب میشوم
به شور درمیآورم زبان شعر لال را
همین که میخورد گره به چشم او نگاهها
فرار میکنند از برابرش سپاهها
ولی مجال میدهد به خیل روسیاهها
منم منم که سال ها، منم منم ماهها
به شوق او شمردهام گذشت ماه و سال را
دل از زمین بریده و به عشق او هواییام
دو روز کاظمینیام، سه روز کربلاییام
اگرچه ساکن قمم، گدای سامراییام
در تب و تاب مشهدم، مرددم کجاییام
چگونه بازگو کنم جواب این سوال را
من از بقیع غربتش به آسمان رسیدهام
صفا و مروه دیدهام، گرد حرم دویدهام
هیچ کجا برای من که از همه بریدهام
مثل نجف نمیشود که بارها چشیدهام
در آستان قدسیاش بادهی لایزال را
خوشا به عشق روی او مجاور حرم شدن
در آستان نور با فرشته هم قدم شدن
دم از حسین او زدن، جناب محتشم شدن
به احترام زینبش تا دم مرگ خم شدن
و تا همیشه داشتن حب علی و آل را
مسافر نجف چرا بهشت آرزو کند؟
نادعلی بخواند و به سمت قبله رو کند
خوشا به حال آنکه با امیر گفتگو کند
به شوق او بگرید و از آب آن وضو کند
که گریه مست میکند عارف اهل حال را
مدام در حریم او چه مستدام میشود
به دیدگان اهل دل خواب حرام میشود
در این حرم که حجت خدا تمام میشود
غلام شاه میشود، شاه غلام میشود
و باد میپراکند نسیم اعتدال را
بدون اشک جاریاش چشمه روان نمیشود
بینفحاتاش عالم پیر جوان نمیشود
بهشت بیولای او نصیبمان نمیشود
بدون نام عالیاش اذان، اذان نمیشود
کاش دوباره یک نفر صدا کند بلال را
چه کرده است اشک او که نیل کم میآورد
بت شکنی که پیش او خلیل کم میآورد
از آتش عدالتش عقیل کم میآورد
برای ادعای خود دلیل کم میآورد
مگر علی ندا دهد حی علی الحلال را
خوشا سرود لا فتا به لحن ذوالفقاریاش
تمام رشته کوهها محو بزرگواریاش
لباس وصله می زند به جبر اختیاریاش
آدم و نوح مفتخر به حسن همجواریاش
فدای آن پیمبری که یافت این کمال را
کعبه قیام میکند فقط به احترام او
وا شده دفتر ازل بعد خدا به نام او
بوی بهشت میوزد ز وادی السلام او
به کائنات میرسد فیض علی الدوام او
همین که وصل میکند حلقهی اتصال را
در نفس یتیمها رایحهی تبسمی
گم است در تو کهکشان ولی تو در خدا گمی
در دل خاک هستی و در آسمان هفتمی
دمی به عرش می روی، دمی میان مردمی
ای دو دمت شکافته دایرهی محال را
نیست به جز ولای او راه نجات دیگری
شکر که بعد مرگمان هست حیات دیگری
و باز جلوه میکند با جلوات دیگری
که در بهشت محضرش با کلمات دیگری
وقف رخ علی کنم شعر خجسته فال را
از آیههای روشن و نشانه های مستتر
پس از بحار مجلسی و الغدیرمعتبر
به شیخ حرّ عاملی و هرچه کیمیا اثر
به محضر مفیدها رسیدهایم تا مگر
شیخ صدوق وا کند پنجرهی خصال را
من آن یتیم کوفیام که بیتوام یتیمتر
از حسن و حسین تو ندیدهام کریمتر
از ازل عاشق توام نه از ازل، قدیمتر
کجاست جادهای از این طریق مستقیم تر؟
رها کنید بعد از این حدیث خط و خال را
بینظر تو هیچ کس اهل نظر نمیشود
دل شکستهات از این شکسته تر نمیشود
شفاعت تو شامل آن دو نفر نمیشود
«بیهمگان به سر شود، بیتو به سر نمیشود»
بی تو که میبری فقط از دلمان ملال را
اگر نبود نام تو ستارهای نداشتم
برای طبع سوخته شرارهای نداشتم
برای شعر جرأت دوبارهای نداشتم
ببخش جز سرودن از تو چارهای نداشتم
به آن امید آمدم که این زبان حال را
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین