بابُ الحَرَم _ حنیف طاهری.mp3
4.78M
|⇦•#مدح و توسل تقدیم به ساحت مقدسِ پیامبرِ اعظم (ص) _ حاج حنیف طاهری #میلاد_رسول_اکرم
.
#هفده_ربیع_الاول
|⇦•#مدح و توسل تقدیم به ساحت مقدسِ پیامبرِ اعظم (ص) _ حاج حنیف طاهری
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
زمین و آسمان مکه آن شب نورباران بود
و موجِ عطرِ گل در پرنیان باد می پیچید
امید زندگی در جانِ موجودات میجوشید
هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود..
شبی مرموز و رؤیایی
به شهر مکه مهد پاکجانان، دختر مهتاب میخندید
شبانگه ساحت «امالقرا» در خواب میخندید
ز باغ آسمان نیلگونِ صاف و مهتابی
دمادم بس ستاره میشکفت و آسمان پولک نشان میشد
صدای حمد و تهلیل شباویزان خوش آهنگ
به سوی کهکشان میشد…
دل سیارهها در آسمان میلِ تپیدن داشت
و دست باغبان آفرینش در چنان حالت
سر «گل آفریدن» داشت
شگفتی خانه «امالقری» در انتظار رویدادی بود
شب جهل و ستمکاری
به امیّد طلوع بامدادی بود
سراسر، دستگاه آفرینش اضطرابی داشت
و نبض کائنات از انتظاری دم به دم میزد
همه سیارهها در گوش هم آهسته میگفتند
که: امشب نیمه شب، خورشید میتابد
ز شرق آفرینش اختر امیّد میتابد
در آن حال «آمنه» در عالم سرگشتگی میدید:
به بام خانهاش بس آبشار نور میبارد
و هر دم یک ستاره در سرایش میچکد رنگین و نورانی
و زین قدرت نماییها نصیب او
شگفتی بود و حیرانی
در آن دم مرغکی را دید با پرهای یاقوتی و منقاری زمرد فام
که سویش پرکشید از بام
و در صحن سرا پر زد
و پرهای پرندین را به پهلوی زن درد آشنا سائید
به ناگه درد او آرام شد، آرام
به کوته لحظهای چرخاند سر را آمنه با هاله امید
تنش نیرو گرفت و در دلش نور خدا تابید
چو دید آن حاصل کون و مکان و لطف سرمد را
دو چشمش برق زد تا دید رخشان چهر احمد را
شنید از هر کران عطر دلاویز محمد را
سپس بشنید این گفتار وحیآمیز:
الا ای آمنه! ای مادر پیغمبر خاتم!
سرایت خانۀ توحید ما باد و مشیّد باد
سعادت همره جان تو و جان محمد باد
بدو بخشیدهایم ای آمنه، ای مادر تقوا!
صدای دلکش «داود» و حب «دانیال» و عصمت «یحیی»
به فرزند تو بخشیدیم:
کردار «خلیل» و قول «اسماعیل» و حُسن چهره« یوسف »
شکیب «موسی عمران» و زهد و عفت «عیسی»
بدو دادیم خُلق «آدم» و نیرویِ «نوح» و طاعت «یونس»
وقار و صولت «الیاس» و صبر بیحد «ایوب»
بود فرزند تو یکتا
بود دلبند تو محبوب
سراسر پاک…
سراپا خوب…
دو گوش آمنه بر وحی ذات پاک سرمد بود
دو چشم آمنه در چشم رخشان محمد بود
که ناگه دید روی دخترانی آسمانی را
به دست این یکی ابریق سیمین،
در کف آن دیگری طشت زمرد بود
دگر حوری،پرندی چون گل مهتاب در کف داشت
«محمد»را چو مروارید غلتان شست و شو دادند
سپس از آستین کردند بیرون دست قدرت را
زدند از سوی درگاه خداوندی
میان شانههای حضرتش «مهر نبوت» را
سپس در پرنیانی نقرهگون، آرام پیچیدند
وز آنجا آسمانی دختران، بر عرش کوچیدند
همان شب قصه پردازانِ ایرانی خبر دادند:
که آمد تک سواری در «مدائن» سوی «نوشروان»
و گفت: ای پادشه! آتشکده آذرگشسب ما
که صدها سال روشن بود
هم امشب ناگهان خاموش شد… خاموش…
به «یثرب» یک یهودی بر فراز قلعهای فریاد را سر داد:
که امشب اختری تابنده پیدا شد
و این نجم درخشان، اختر فرزند عبدالله
نوین پیغمبر پاک خداوند است
و انسانی کرامند است.
یکی مرد عرب، اما بیابانگرد و صحرایی
قدم بگذاشت در «امالقری» وین شعر خوش برخواند:
که ای یاران! مگر دیشب به خواب مرگ پیوستید؟
چه کس دید از شما آن روشنان آسمانی را؟
که دید از «مکیان» آن ماهتاب پرنیانی را؟
زمین و آسمان «مکه» دیشب نورباران بود
هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود
بیابان بود و تنهایی و من دیدم
که از هر سو ستاره در زمین ما فرود آمد
به چشم خویش دیدم ماه را از جای خود کندند
ز هر سو در بیابان عطر مشک و بوی عود آمد
بیابان بود و من، اما چه مهتاب دلارایی
بیابان بود و من، اما چه اخترهای زیبایی
بیابان رازها دارد، ولی در شهر،این اسرار پیدا نیست
بیابان نقشها دارد که در شهر آشکارا نیست
کجا بودید ای یاران؟
که دیشب آسمانیها زمین مکه را کردند گلباران
ولی گل نه، ستاره بود جای گل
زمین و آسمان مکه دیشب نورباران بود
هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود ..
روانت شادمان بادا!
كجایی ای عرب ای ساربان پير صحرایی؟
كجایی ای بيابانگرد روشن رای بطحایی؟
كه اينك بر فراز چرخ، يابي نام "احمد" را
و در هر موج بيني اوج گلبانگ "محمد" را
"محمد" زنده و جاويد خواهد ماند
"محمد" تا ابد تابنده چون خورشيد خواهد ماند
جهانی نيك می داند
كه نامی همچو نام پاك "پيغمبر" مؤيد نيست
و مردی زير اين سبز آسمان، همتای" احمد" نيست
زمين ويرانه باد و سرنگون باد آسمان پير
اگر بينيم روزی در جهان نام "محمد" نيست
شاعر: مرحوم مهدی سهیلی
ــــــــــــــــــ
#هفدهم_ربیع_الاول #سرود_رسول_الله
#کربلایی_حنیف_طاهری
#پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#میلاد_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
👇
#پیامبر_اکرم
#امام_صادق
سحر مکه صفای دگری پیدا کرد
ناله سوخته دلها، اثری پیدا کرد
کعبه میخواست که دل را ز بتان پاک کند
دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد
به تمنای لبان پسر اسماعیل
زمزم از شوق، عجب چشم تری پیدا کرد
نور توحید پس از غیبت طولانی خویش
در حرم فرصت هر جلوهگری پیدا کرد
سالیانی خبر از حضرت جبریل نبود
مصطفی آمد و او بال و پری پیدا کرد
از قدوم پسر آمنه و عبدالله
امّت پاک سرشتان، پدری پیدا کرد
خاتم از راه رسید و شجر هر چه رسل
تازه بر بار نشست و ثمری پیدا کرد
ما هدایت شدۀ نور رسول اللهیم
ریزه خوار کرم زادۀ عبداللهیم
بی وجود تو بشر بی سر و سامان میشد
همه جا نور خدا مخفی و پنهان میشد
بی وجود تو کجا در همۀ امتها
نام این قوم مزین به مسلمان میشد
تا که از قوم دگر حرف میان میآید
تکیۀ بازوی تو شانۀ سلمان میشد
تو دعا کردی و ما شیعۀ مولا گشتیم
از همان روز، دلت گرم به ایران میشد
رخصتی میدهی ای سرور زیبا رویان
گویم از چه رخ تو قاتل هر جان میشد
با تبسم به لب غنچه تو گل میکرد
گیسوی حور، به یکباره پریشان میشد
علت این بود که در روی ملیحانۀ تو
قدری دندان ثنایات نمایان میشد
ذکر تسبیح تو آهنگ بیان ملک است
شکل ترکیب رخ تو نمک اندر نمک است
بی دم قدسی تو مردهای احیا نشود
پسر مریم قدّیسه، مسیحا نشود
پشت موسی به تو و حضرت مولا گرم است
ورنه بی اذن شما وارد دریا نشود
گر زلیخا رخ زیبای تو بیند در خواب
پای دلداگی یوسفی رسوا نشود
همه از رحمت تو حرف میان آوردند
از چه رو علت هر خشم تو افشا نشود
غضبت رمز «اشدّاء علی الکفّار» است
لشگر کفر حریف تو به هیجا نشود
با دعای تو علی صاحب تیغ دو سر است
بی رضایت گره از ابروی او وا نشود
جز به پیش غضب چشم تو در وقت نبرد
کمر تیغ علمدار احد، تا نشود
تو ز نور احدی، اشرف مخلوقاتی
پدر فاطمهای، تاج سر ساداتی
تو کریمی و کریمان همه از نسل تواند
سائلان بین، گذر یار بلافصل تواند
هر که ابتر به تو گفته رحمش ناپاک است
همۀ خلق خدا ریزهخور نسل تواند
آن کسانی که ندارند به دل حب علی
در عمل امت ملعون شده و رذل تواند
زدن فاطمه بر اهل یقین ثابت کرد
این اراذل پی آتش زدن اصل تواند
چون تمسّک به علی شرط شفاعت باشد
شیعیان در صف محشر همگی وصل تواند
چه کسی گفته اباالفضل ز اولاد تو نیست؟
ثلث سادات ز اولاد اباالفضل تواند
بعد محسن که دل فاطمه حساس شده
پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده
مکتب قدسی تو نور حقایق دارد
چارده مصحف تابنده و ناطق دارد
دشمن کور دل تو ز کجا میدانست
راه تابندۀ تو حضرت صادق دارد
ظاهراً خاک حریمش شده با خاک یکی
باطناً او حرمی در دل عاشق دارد
روزی بندگی ما همه دست آقاست
در عمل او صفت کامل رازق دارد
سالها میگذرد، سرخی خاک یثرب
اثر خون تن زخم شقایق دارد
گر که گوش دل ما باز شود این ایام
صحبت از توطئۀ چند منافق دارد
زود شهر نبی از مادر ما خسته شده
باورم نیست که دستان علی بسته شده
قاسم نعمتی
#پیامبر_اکرم
#امام_صادق
هرکس گرفته غیر تو ماوای دیگر
خیری ندیده از گداییهای دیگر
من روزی ام را از تو بی منت گرفتم
منت فراوان است درهرجای دیگر
یک پای من رفته ست امشب سمت مکه
سمت نجف رفته است اما پای دیگر
تو با علی یعنی دوتن در بین یک روح
شیعه ندارد جز شما بابای دیگر
وقت ولادت نیست هنگام ظهور است
دنیا می آیی تو ز یک دنیای دیگر
حالا که رفتم تا علی و تا محمد
باید بگویم یاعلی و یا محمد
نور تو خیلی قبل از آدم معتبر بود
از تو چه در انجیل و چه تورات اثر بود
دنبال تو بودند احبار بهودی
قلب کشیشان از ظهورت باخبر بود
هرروز عبدالله را تهدید کردند
هرروز عبدالمطلب تحت نظر بود
تو آمدی ایوان کسری هم ترک خورد
آثار ربانیت هرجا جلوه گر بود
آتشکده یکباره اصلا ریخت برهم
خاموش شد هر مشعلی که شعله ور بود
شب کافی است ای مکه دیگر ماه آمد
الله اکبر که رسول الله آمد
امی شدی ام القرا شد زادگاهت
پیغمبران را زنده کرده روی ماهت
خیلی دعا کردی برایش جای نفرین
حتی همانکه خار میریزد به راهت
این امت تو تا قیامت روسفید است
از برکت صوت اذان گوی سیاهت
بوی علی را میدهی آقای مکه
وقتی شده دیگر ابوطالب پناهت
دلخوش به اصحابت نشو که در خطرها
تنها علی میماند آقا درسپاهت
لعنت بر آنکه با جسارت حرف میزد
هرکس ز کفر والدینت حرف میزد
شکوه نکن ازغربتت لشگر که داری
در غزوه هایت ضربه آخر که داری
اصلا بیاید چندتا مرحب به میدان
فرقی ندارد فاتح خیبر که داری
گیرم که اصلا عبدود رد شد ز خندق
آسوده باش آقای من حیدر که داری
به طعنه های این و آن بی اعتنا باش
بگذر ازین بدبخت ها! کوثر که داری
آنکس که خیر و برکت دنیاست زهرا
سر وجود این جهان زهراست زهراست
ای صادق ال علی در بیکرانها
یادی بکن قدری هم از ما ناتوان ها
بار سفر برداشتی از دوش مردم
ای ناشناس مهربان کاروان ها
جارو کشت اعجاز ابراهیم دارد
در دستهای توست این کون و مکانها
درک مقامت کار امثال زراره ست
کی راه دارد در حریمت این گمان ها
پرچم سیاه روضه بر دیوار داری
تو روضه خوانی بر تمام روضه خوانها
روضه بخوان از آفتاب بین گودال
از حجت اللهی که افتادست بی حال
سیدپوریا هاشمی
#ولادت
#پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله
#رضا_قاسمی
بسم ربّ القلم از عرش، غزل نازل شد
مدحِ شیرین سخنان بود، عسل نازل شد
شعرمان رفت به جایی که مَلک راه نداشت
روزِ آن منتِ خورشید و شبش ماه نداشت
نور، تا روبروی خویش گرفت آینه را
دید در جلوهی نورش پسرِ آمنه را
آفرین گفت به خود؛ لب به تغزّل وا کرد
خالقِ شعر نشست و غزلی انشا کرد
وحی فرمود، به آوای سَلیس ای کاتب
از قلم هر چه شنیدی بنویس ای کاتب !
لهجهی شعرِ خداوندِ زبان، مَکّی شد
آخرین سورهی پیغامبران مَکّی شد
نام این نورِ به عرش آمده «احمد» باشد
و میان صُحُفِ فرش، «محمّد» باشد
قابِ قوسِین، هم از گنبدِ نامش پیداست
باید این نامِ خداگونه مشدّد باشد
قصه این است، که با نامِ خدای صلوات
شده نامِ نبوی خلق، برای صلوات
هر چه در باغ بهشتم گل و ریحان دارم
میدهم با صلواتم؛ در ازای صلوات
به نماز و به قنوت و به اجابت سوگند
مستجاب است، هر آیینه دعای صلوات
از دَمِ ماذنههای لبِ خوشبو دهنان
میرسد تا اُذُنُ الله، صدای صلوات
تَکَم و در دلِ این آینه در تکثیرم
سیزده آینه را روبرویش میگیرم
چارده آیهی این سورهی مَکّی نورند
چارده نور، که از ظلمتِ عالم دورند
چارده عرش، که همسایهی من در خاکاند
علتِ خلقِ زمین و سَندِ لولاکاند
حرف لولاک زدم؛ عرش، پر از زمزمه شد
صحبت از سِرّ وجودِ علی و فاطمه شد
علی و فاطمه بیتالغزل لولاکاند
ساکن بامِ فلک، آن طرفِ ادراکاند
نام این سورهی مَکّی، مَدَنی شد آخر
رازِ پیدایش زهرا علنی شد آخر
.
#پیامبر_اکرم 💚
تو را کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
💚
تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند
تو را به سمت زمین با نسیم آوردند
تو آمدی و ملائک خوش آمدت گفتند
💚
تمام آل عبا "کُلنا محمّد" بود
تو عین نوری و در رفت و آمدت گفتند
اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری
تو را محمّد و آل محمّدت گفتند
💚
از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی
نوشته اند از این سو تو را نخستینت
هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است
شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت
💚
شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات
گدای سفره ی هر سال چهارده سینت
تو آمدی که علی را فقط ببینی و بس
نداده اند به جز دیده ی خدا بینت
💚
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش
همینکه فاطمه داری برای تو کافی است
همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی
برای روشنی لحظه های تو کافی است
💚
تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت
اگر علی تو باشد به جای تو کافی است
قسم به اشهد ان لااله الا الله
تو آمدی که بگویی علی ولی الله
#من_محمد_را_دوست_دارم
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
7.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ زیبای "یا نبی"
خواننده سامی یوسف
به همراه سخنان شیرین استاد شجاعی
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
Karimi-MiladPayambarImamSadegh1398[03].mp3
6.39M
میلاد پیامبر (ص) و امام صادق (ع) محمود کریمی 98
#سرود
@ewwmajmamolodi
اسم تو تو دونه دونه دلها موندگاره
دین تو ذات صراط آیته نجاته
دینی که مدیون پهلوون ذوالفقاره
میرسه به گوش همه با سرود و شور و شعف
مژده ولادت تو از مناره های نجف
شد روزی اهل زمین کمال عشق وصال محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد
رسیده جان عشق و شد دل دلیل محکم و مُسَلَم
سلام خالق و خلایق علیه و آله و سَلَم
شد روزی اهل زمین کمال عشق وصال محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد
روی قلبم جای پای آیه آیه های
عشق تو افتاده و هوایی ام برای
دیدن صحن مدینه آرزوم همینه
من فدای آفتابی که نداره سایه
ای که عاشق تو شدن روزی دل همه نیست
مالک تموم دلت هیچکی غیر فاطمه نیست
میرسه به گوش همه با سرود و شور و شعف
مژده ی ولادت تو از مناره های نجف
میتابه از عمق بهشت جمال نور خصال محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد
نبی مُعَلِم صفات و علی مرتضی مُعَلَم
سلام خالق و خلایق علیه و آله و سَلَم
میرسه به گوش همه با سرود و شور و شعف
مژده ی ولادت تو از مناره های نجف
شد روزی اهل زمین کمال عشق وصال محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد
می تو دستِ دیده مسته سینه حق پرسته
قیمت غم شکسته شد راه غصه بسته
هر کی شد لایق شد عاشق امام صادق
مِهر آل فاطمه توی دلش نشسته
طبق عهد روز اَلَست با خوده تو می بری ام
صادقانه شیعه ام و حیدری و جعفری ام
تنها شرط شیعه شدن بیصرت و محبت بی حد
اللهم صل علی محمد و آل محمد
اومده ششمین حقیقت رسیده جلوه حقایق
رو پرچم ورودی عرش نوشته یا امام صادق
میرسه به گوش همه با سرود و شور و شعف
مژده ی ولادت تو از مناره های نجف
علی علی علی یا علی