eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
25.1هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
112 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeem110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
ع --------------------------------- 🌾💚🌾💚🌾💚🌾💚 رمضان سفره‌ی مهمانی مخصوص خداوند وَدود است مَه رحمت و جود است مَه ذکر صلاة است و رکوع است و سجود است و سلام است و درود است تعال الله از این فیض که در نیمه‌ی این ماه دل افروز خداوند تعالی شده در دامن زهرا مَه تابان پیمبر مُتجلّی که دمیده‌ست فروغش به دل اهل تولّی سر دست علی و فاطمه و شانه‌ی مولا مَه هر انجمن است این ولیّ ذوالمنن است این به نبی جان و تن است این به علی یاسمن است این حسن است این... که در این ماه خدا ماه خدا بوسه زند بر سر و رویش همه محو گل رخسار نکویش همه دلداده‌ی خویَش همه آواره‌ی کویش همه را دیده به سویش همه دیدند به رخسار خدا منظر او روی خدا را شب شور و شعف اهل تولّی شده امشب که عیان وجه خداوند تعالی شده امشب همه عالم چو دل آل علی غرق تجلّی شده امشب که ز هم غنچه‌ی نورسته‌ی زهرا و علی وا شده امشب گوهر بحر شرف فاطمه شد مادر و مولای دو عالم علی بابا شده امشب پسری داده خدایش چه پسر نام حسن روی حسن موی حسن خلق حسن خوی حسن بلکه سزاوار بوَد تا که بخوانند حسن در حسنش لحظه‌ به لحظه صلوات از طرف خلق و خدا یک سره بر جان و تنش وحی الهی سخنش بوسه گَه ختم رُسل لعل لبان و دهنش باد فدا جان هزاران چو منش بلکه دو صد انجمنش کیست حسن؟ مظهر حُسن ازلی هستی زهرا و علی جان جهان حصن زمان فخر مکان روح و روان سرّ نهان نور عیان بلکه به هر عصر و زمان برده دل اهل ولا را مَه و مهر و فلک و ارض و سما حور و ملک جنّ و بشر در شب میلاد حسن جشن گرفتند که امشب شب بسیار عظیم است همانا شب میلاد کریم بن کریم است رُخش سوره‌ی نور است و قدش نخله‌ی تور است و سرا پاش زبور است و نِگَه دوخته بر طلعت زیبای پیمبر نِگَه ختم رسل نیز به ماه رخ آن حجت سرمد همه احمد همه حیدر همه زهرا‌ی مطهر عجبا یوسف صدیق کجایی؟ که کنارش بنشینی و ز گلزار رخش با نِگَه دم به دمت لاله بچینی به لبش جای گل بوسه‌ی پیغمبر اسلام ببینی و شوی یکسره ماتش بستان فیض ز خُلق حسن و حُسن صفاتش بفرست از سوی کنعان به قد و قامت رخسار دل آرا صلواتش عجبی نیست اگر ذات خداوند تعالی به همه خلق دهد مژده‌ی آزادی از آتش که ببخشد همه را بر گل رویش نه! به یک تار ز مویش نه! به یک گردش چشمش گنه و جرم و خطا را 💚🌾💚🌾💚🌾💚
🍃✨🍃✨🍃✨🍃 نجابت اصالت شرافت رقیه یگانه‌ست از حیث عفت رقیه عزیز است و در اوج عزت رقیه جلیل است و دارد جلالت رقیه بود رحمت بی نهایت رقیه لب او عسل نوش عباس و اکبر دلش مست و مدهوش عباس و اکبر مقرش در اغوش عباس و اکبر اذان شد قلمدوش عباس و اکبر که باشد همای سعادت رقیه... از او نور دارد فلق در حقیقت تفیلش بود ماخلق در حقیقت به تن داده ذکرش رمق در حقیقت کجا میروی اهل حق در حقیقت به طفلی‌ست پیر طریقت رقیه... موقّر، مکرم، معظم، مؤدب به درگاه ذات الهی مقرب ندیدم کنارش کسی را معذب روی دامن ام کلثوم و زینب نشسته‌ست بر تخت عصمت رقیه... چه زیباست از بند دنیا بریدن به سرعت به پابوسی او رسیدن در اطراف آن ماه گنبد پریدن نداریم دلشوره‌ی نه شنیدن اگر هست صاحب کرامت رقیه... دعا میکنم مبتلای تو باشم فقیر تو و بی‌نوای تو باشم پریشان حال و هوای تو باشم فقط کلب صحن و سرای تو باشم دعا از من از تو اجابت رقیه... چه کرده دم کاری‌ات در خرابه که مانده غم جاری‌ات در خرابه به سوز عزاداری‌ات در خرابه به لطف فداکاری‌ات در خرابه بقا یافت نسل امامت رقیه... به آن ضعف زانو، به آن زخم بازو به آن قامت خم، به آن درد پهلو به آن روی نیلی، به آن چشم کم سو تو مستور در نور بودی از این رو نشد روسری تو غارت رقیه... غمت بیشماره، شبت بی ستاره دو گوش تو زخمی و بی گوشواره تو را پیر کرده غم شیرخواره پس از دیدن آن لب پاره پاره ندارد دگر خواب راحت رقیه 🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨
🌹 🌹 🎤مداح :حاج منصور ارضی سال ۱۴۰۲ 😍😍 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 شور و شعف چند برابر شده نجمه از عطر گل یاس معطر شده نجمه از لطف خدا صاحب دختر شده نجمه تبریک بگویید که مادر شده نجمه چون پسه گشوده لب خندان خودش را بگرفته بغل جان رضا جانِ خودش را ماه آمد و با او شب تاریک سحر شد دامان عفاف از قِبَلَش پر ز گوهر شد عالم همه در شور از این تازه خبر شد تبریک بگویید به موسی که پدر شد از آمدنش باده به غبغب شده سلطان به به چه شبی صاحب زینب شده سلطان مولود پر از رحمت و موفور و سرور است سرچمشه ی نور است نژادش همه نور است انسیه تبار است که در کسوت حور است سر منشأ شور است و خداوند شعور است دل را تهی از واهمه و بیم نمایید شهبانوی قم آمده تعظیم نمایید نجمه روی دامان بگرفته است قمر را بسته است به گهواره ی او چشم نظر را از شوق رضا پاک کند دیده ی تر را افلاک شنیدند فداهای پدر را بابا ز طلوعت غزل عشق سروده است سلطان خراسان درِ میخانه گشوده است شادی ز ره آمد شب پایانی غم شد میلاد کریمه شد و ایام کرم شد تا کوکب دُری عرب ماه عجم شد خورشید به تکریم کمر بسته و خم شد پس اهل سما صلی علی فاطمه گفتند کردند همه سجده و یا فاطمه گفتند روز از تو هوا خواهی شب میکند امشب عالَم به قمت عرض ادب میکند امشب مشهد ز شعف رقص طرب میکند امشب تندیس حیا روح عبادات رسیده تبریک بگو عمه ی سادات رسیده وا شد صدف و کرد عیان گوهر خود را دلداده بیفکند نظر دلبر خود را بوسید رخ آینه ی مادر خود را محکم بگرفتش به بغل دختر خود را جان سرخوش از این نامه ی مرقومه شد امشب معصوم نُهُم صاحب معصومه شد امشب @ewwmajmamolodi
🌹 🌹 🌹 🎤مداح :حاج منصور ارضی سال ۱۴۰۲ 😍 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 روزی که به نور عالم آرا دادند جواز وصل ما را الحمد که در الست گفتیم لبیک منادی خدا را چون سر به سجود شکر بردیم دادند عطای مصطفی را گفتند که با مِیِ ولایت خواندیم ز خَصَّنا شما را دادیم ز باده ی طهورا سرشار محب مرتضی را در پرتو نور کوثر آن روز دیدیم چارده ولا را یک یک به دل و زبان نمودیم اقرار ولای هل اتی را در آینه ی حضور دیدیم تا حشر تمام ماجرا را از حادثه ی قیام کوچه تا نهضت سرخ کربلا را در پرتو این هدایت خاص دیدیم سعادت و بقا را دیدیم به جذبه ی ولایت هادیست حقیقت هدایت آن روز که روز خَصَّنا بود هنگامه ی انتخاب ما بود آغاز شناخت ولایت میثاق ولای انما بود این ها همه با هدایتی خاص از جانب هادی وفا بود صد شکر که هادیُ المُضِلین هادی دل و زبان ما بود مقصود تمام اولیا و معشوق تمام انبیا بود فرزند جواد العالمین و دلبند همیشه ی رضا بود او چار محمد و علی را چون آینه ی جهان‌نما بود یکجا همه ی چارده نور از صادق و کاظم و حسن تا زهرا و حسین و مجتبی بود دیدیم به جذبه ی ولایت هادیست حقیقت هدایت سرمایه ی اوصیاست هادی هستی ....... هاست هادی در جمع سلالة النبیین دردانه ی هل اتاست هادی آرام دل نبی اعظم ذریه ی لافتاست هادی هم حافظ سِرِ دین و قرآن هم معدن وحی هاست هادی نسل دهم پیمبر حق از سیدة النساست هادی او زمره ی سادة العباد است صاحب علم خداست هادی ناگفته کلید باب حاجات در غصه گره گشاست هادی شوینده ی هر گناه مومن بخشنده ی هر خطاست هادی دیدیم به جذبه ی ولایت هادیست حقیقت هدایت @ewwmajmamolodi
🌹 🌹 🎤مداح :حاج منصور ارضی سال ۱۴۰۲ 😍😍 💫💫💫💫💫💫💫💫 وقتی ربیع الاول از نیمه کمی رد شد باران گرفت و موقع الطاف سرمد شد وقتی که چشم آمنه روشن شد از رویش روی تمام بت پرستان رنگ اسود شد تعبیر شد آن خواب که عبدالمطلب دید هستی به شوق دیدن رویش مرصد شد از عالم تجرید هرکس بود دل کند و مشغول حظ بردن از این روح مجرد شد ابلیس ممنون الورود آسمان ها گشت برذ هر دری زد راه او از هرطرف سد شد خورشید از خورشید بودند و به شک گردید با دیدن یک بارقه از او مردد شد عالم صد و سی و دو دفعه رفت در سجده او آمد علامه ی تعلیم ابجد شد سر ریز جمعیت ز مکه در مدینه ریخت دنیا همه سرسبز از سبزی گنبد شد ایوان کسی ریخت و ایوان طلا رو شد گوش فلک لبریز از هوهوی ممتد شد از سمت مکه نور مطلق تا تجلی کرد سمت زمین خیل ملک در رفت و آمد شد او آمد و بر شانه تا زلف رها انداخت در جا مسیر خلق را سمت خدا انداخت او آمد و عیسی ابن مریم را مسیحا شد او آمد و موسی برای او عصا انداخت از خلق او برخویشتن خالق تبارک گفت در سجده مخلوقات را زین مرحبا انداخت او بود طوق بردگی از برده ها برداشت او بود که آزادگی را خوب جا انداخت خُلق عظیمش بود سلمان را مسلمان کرد اخلاق خوبش بت پرستان را ز پا انداخت دست کریمش بود حاتم ساخت از سائل تا درهمی در دست خالی گدا انداخت دریاچه ی ساوه به خشکی گشت تبدیل و او در سماوه جاری آب بقا انداخت آتشکده خاموش شد اما به جای آن عشق حسینش آتشی در سینه ها انداخت قطعا دعای شخص او ما را حسینی کرد او دستِ ما را بر ضریح کربلا انداخت جانم فدای دختر و داماد و اولادش قربان آنکه عشق را در قلب ما انداخت ما را تماما برد زیر چادر زهرا از آن زمانی که به روی سر کسا انداخت سر خیل عشاق علی قطعا رسول الله است پس اوست که کار مرا بر مرتضی انداخت پس من اگر عبد امیرالمومنین هستم مدیون لطف رحمه للعالمین هستم گفتم علی مس بودم اما کوه زر گشتم تاریک رفتم تا نجف خورشید برگشتم صدیق اکبر خواست رو بر صادقش کردم با دست حیدر شیعه ی اثنی عشر گشتم رو بر همان که مهرهای کربلا را ساخت یعنی که از او مالک دُر و گوهر گشتم گفتم علی مانند یک طفل سرِ راهی از لطف زهرا صاحب مادر پدر گشتم فاروق اعظم را عظیم الشأن چون دیدم تعظیم کردم رو به او خم تا کمر گشتم هو یا علی هو یا علی هو یا علی گفتم چشم بصیرت باز شد اهل نظر گشتم یک چند سطری از رشادت های او خواندم آماده ی میدان شدم مرد خطر گشتم گفتم علی زهرا تفقد کرد حُرم کرد تا حرف زهرا را زدم خونین جگر گشتم با یاد بانویی که بین شعله ها افتاد آتش گرفتم آه گشتم شعله ور گشتم فرمود ای شیر اُحد زهرا تلافی کرد حالا من از آن روز تو مجروح تر گشتم با دنده های جا به جای خویش میسازم خوشحالم از اینکه تو را سینه سپر گشتم اصلاً فدای تار مویت من کتک خوردم غصه نخور که زخمی دیوار و در گشتم قابل ندارد از رکاب من نگین افتاد روی زمین افتادم و بارم زمین افتاد @ewwmajmamolodi