اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل پیوسته - میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها
سلام بر عبادت و شجاعت و نجابتَت
سلام بر قیامت و قامت و اِستقامتت
سلام بر حریمتان سلام بر شمیمِ یاس
سلام بر صداقت و شهامت و صلابتت
سلام بر حجاب و عفّت و عقیدههایتان
سلام بر صیانت از دین و تبِ ولایتت
سلام بر این همه مادری و دلسوزیِ تو
سلام بر غلامهایِ بیریایِ هیأتت
منّتِ تو رویِ سرِ اهلِ زمین علیَالدَّوام
دیدهیِ تو باز شد و خدا صدا زد اَلسّلام
تو کوثری تو آبرو به وَحی میدهی... بَلیٖ
نوایِ لالاییِ خوابِ توست نادِ یاعلی
هر نخِ چادرِ سرَت حبلُالمتینِ محشر است
تو میرسی که محشرِ تیره شود سَیَنْجَلیٖ
عرش به لرزه درمیآید از سفارشِ شما
حکمِ شماست حکمِ حق فوری و بیمعطّلی...
مجریِ آن ملائکِ مُقرّبند فاطمه
تو حُجّتیٖ علیَالحُجَج... همدمِ والیَالولی
نقاب میزنی به چهره تا نسوزد آفتاب
آب به نامتان شده اِی صنمِ ابوتراب
شد متوسّل به پرِ چادریِ سرِ تو شاه
سوخته مثلِ رمضان میانِ روضهاَت گناه
تو راه میدهی نشان به نوکرِ ابوتراب
چه مادرانه مینَهی حجاب رویِ اشتباه
پناهِ بیپناهیاَم گواهِ روزِ حادثه
دعا کن از تَهِ دلت برایِ ما... برایِ ماه
بهار را تو هدیه کن به قلبِ پاییزیِمان
غدیر را معرّفی کن که نَیفتیم به چاه
علیشناسِ واقعی برایم از ولی بگو
عیدیِ امشبم همین... بهجامْ یاعلی بگو
تو از علی بگو علی مدحِ تو آغاز کند
بگوید از فاطمه و به عرش پرواز کند
عجب ندارد او اگر فقط سه آیه خوانده ُو...
پیشِ دو چشمِ فَلَک و مَلَک صد اِعجاز کند
تو مادری تو کوثری تو باوری تو محشری
تو خواستی خدا مرا قافیهپرداز کند
صدا زدی منم کنیزِ خانهیِ علی... ولی...
حاجتِ مرتضی شده فاطمهاش ناز کند
سجّادهیِ نمازِ تو روضهیِ بازِ زینب است
چادریِ سرَت چرا خاکی و نامرتّب است؟!
یاسِ جوانِ خانهیِ ولا چه آمده سرت؟!
خودت بگو عروسِ مرتضی چه آمده سرت؟!
چه دیده چشمِ مجتبی؟! چرا حسین مضطر است؟!
گرفته دخترت چرا عزا چه آمده سرت؟!
تو آه میکشی و از خجالت آب میشود...
کوهِ وفا... شَهنشهِ ولا... چه آمده سرت؟!
بستهیِ تو به زینبت روضهیِ بازِ کربلاست
همین که شد سر از بدن جدا چه آمده سرت؟!
مادرِ روضهیِ حرم مادرِ آهِ خیمه ها
صدا بزن پایِ سرِ بریده منتقم بیا
#میلاد #روز_مادر
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدینه #کربلا #کوثر #یا_ام_ابیها
#هزار_مرتبه_شکر_خدا_که_حیدری_ام
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
السلام علیک یا عقیلة العرب
هزار حمد و دوصد تسبیح ، جمال حقّ تعالی را
تبارک است خدایی که سرشته #زینب_کبری (س) را
اگر که چلوه ی ربانی است ، جمال بی مَثَل #حیدر (ع)
چه در شکوه شما گویم ، که هست، زینت ، مولا را
اگر که زینت و زیبایی است، نهاد اسم و مُسمّایت
غزل چگونه بگویم من، جمال چهره ی آقا را
برای گفتن تعریفت صفت مشبهه میگردد
که عقل از تو بیاموزد اصول و درس و الفبا را
#عقیله آمد و از #کوثر، دوباره خیر کثیر آمد
دوباره غنچه ی گل آمد، بهار شاخه ی طوبی را
فدای مقدمتان بانو، قدومتان چه فروزان کرد
چراغ عقل و تفقه را، فروغ عالم معنا را
تویی که عالمةٌ غیر ، معلٌمَة شده تعريفت
چه انتظار دگر می رفت، مقام دختر #زهرا (س) را؟
به وصف منزلتت باید، ز روز اول الی آخر
خطیب ها و سخندانان، به سر دهند سخنها را
تمام جام شهادت را #حسین (ع) خط به خطش نوشید
تو سر کشیده ای از اول تمام جام بلایا را
هرآنچه بوده به گودالی، که قتلگاه حسینت بود
بگو ز شرح غمت بانو ، بگو تو راز خفایا را
بگو ز آنچه که در آن روز، ز تل خاک نظر کردی
ز منظری که روایاتش، به غم کشیده تماشا را
بگو که بر کف آن گودال، عزیز فاطمه (س) عطشان بود
خسان مضایقه می کردند، ز دوست آب گوارا را
به خاک کرببلا با خون، نوشته بود انا المظلوم
بگو ز معنی و تفسیرش، تمام این خط خوانا را
روایت است فناداه، فغان بصوتِ حزین #زینب (س)
چو دید پیکر خونین را، چو دید نای منادا را
فدای بی کسی ات زینب (س) ، ولی به مقتل اربابم
مرملُ بدماء بس بود، نگو مقطع الاعضاء را
نشسته خواندی اگر آن شب، نماز نیمه شبت چون بود
نماز، منتظر زینب (س) ، مثال و اسوه ی تقوا را
کجا حسین و کجا #یحیی، اسارت است مصاب ما
خبر دهید ز کبرای، مصیبتت زکریا را
اگرچه داغ علی اکبر، عظیم بوده و خواهد بود
ولی اسارت زینب بود، مراد لفظ فدینا را
به صبر هم نشود باور، به تاب هم نرسد طاقت
به روی نی سر دلبر را ، وقار یار شکیبا را
سری به نیزه نشست اما سر برادر زینب (س) بود
که بود هرکه نظر می کرد، اسیر، این سر زیبا را
کجا شنیده کسی هرگز، که از جلال و کراماتش
به عطر زلف، مسلمان کرد، سری کشیش کلیسا را
حسین (ع) من عجب از این کار، که کردگار به تقدیرش
سر تو را به سر نیزه، به عرش برده مسیحا را
به لطف خطبه ات ای بانو، شده است کرببلا زنده
قیام، فتح فتوحات است، عیان نموده فتحنا را
که دیده داغ عزیزت را، که دیده صبر جمیلت را
شکست هیمنه ی دشمن، فقط رایت جمیلا را
بگو جسارت دشمن بود، نمود نطق تو را خاموش
به چوب، کرسی دندانش، به سمت مضرب لبها را
حسین (ع) رفت و پس از آن روز، به غیر موج مصیبتها
کسی دگر نگرفت اینجا، سراغ خواهر تنها را
اگرچه گوشه ی چشمت را، ندیده دیده ی نامحرم
بیا و قافله داری کن، زنان مانده به صحرا را
#جواد_محمودآبادی
#محرم_الزهراء
1403/08/18
ولادت #ام_المصائب، #زینب_کبری (س) مبارک
#ما_رأیت_الا_جمیلا