📌 #پندانه
🔸روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید: ملا، آیا تا بحال به فکر #ازدواج افتادی ؟
🔹 ملا در جوابش گفت : بله، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم...
- دوستش دوباره پرسید: خب، چی شد ؟
- ملا جواب داد: بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از #مغز خالی بود !!!
🌐 به شیراز رفتم: دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا، ولی من او را هم نخواستم، چون #زیبا نبود...
🔸 ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود. ولی با او هم ازدواج نکردم ...!
‼️ دوستش کنجاوانه پرسید: دیگه چرا ؟
ملا گفت: اين بار او مرا نخواست،
🔹 او خودش هم به دنبال چیزی میگشت، که من میگشتم !!!
✅️ هیچ کس #کامل نیست!!!
🏡 @ezdevaj_t_masiri