eitaa logo
🇵🇸فرهنگسرای امام مهدی عج
748 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
725 ویدیو
52 فایل
فرهنگسرای تخصصی‌ امام مهدی عج، واحد خواهران @jashnvare99_1400
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک درصد طلایی
41.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر گرفتارے یا مشکلے دارے🥺 مطمئن باش توے این راه ܣم خیر معنوے و حس و آرامش را قراره تجربه کنے ☺️ و ܣم زندگیت و مالت برکت پیدا کنه ..... 👈 جناب آقاے مجرے هنرمند و بامدرس کلاس فن بیان از طرح 🌱شما هم به جمع خانواده بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت معصومه یکسال پس از ورود برادرش حضرت امام رضا (علیه‌السّلام) به ایران به همراه عده‌ای از برادران و خواهران و عده دیگری از خویشان به منظور دیدار امام رضا (علیه‌السّلام) وارد ایران شدند. جعفر مرتضی عاملی می‌نویسد: «حضرت معصومه در راس یک قافله ۲۲ نفری متشکل از علویان و برادران امام رضا (علیه‌السّلام) برای دیدار با آن امام همام رهسپار ایران گردید.» البته برخی از پژوهشگران تعداد افراد این کاروان را حدود ۴۰۰ نفر نوشته‌اند و قائلند ۲۳ نفر از آنان در ساوه کشته شدند [*] 🔻پس از آنکه حضرت معصومه و همراهیان ایشان به ساوه رسیدند، ماموران حکومتی با آن‌ها درگیر شدند و بسیاری از افراد این قافله را به شهادت رساندند. در همین زمان حضرت معصومه بیمار شد. از خادمش پرسید: از اینجا تا قم چقدر فاصله است؟ خادم عرض کرد: ۱۰ فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اینجا به قم منتقل کن.[1] در همین زمان موسی بن خررج که از بزرگان آل سعد و از شیعیان قم بود به خدمت حضرت معصومه مشرف شد و زمام ناقه او را گرفت و به سرای خویش فرود آورد.[2] 🔻 برخی از محققان معتقدند که حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) در ساوه، مسموم شد و سپس با حالت بیماری وارد قم شد. و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید.[3] محمد محمدی اشتهاردی می‌نویسد: «مطابق نقل بعضی مسموم نمودن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد». [4][5] برخی نیز گفته‌اند: «وقتی حضرت معصومه بدن‌های پاره پاره برادران و برادرزادگان خویش را که ۲۳ نفر بودند را دید، به شدت غمگین گشت و در اثر آن بیمار شد». *‌) محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت معصومه فاطمه دوم، ص۱۱۸، قم، علامه ۱۳۷۵، چاپ اول. 1)حسن بن علی بن حسن عبدالملک قمی، تهران، طوس، ۱۳۶۱. 2) قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۲۱۳، ترجمه حسن بن علی بن حسن عبدالملک قمی، تهران، طوس، ۱۳۶۱. 3) عاملی، جعفرمرتضی، الحیاة السیاسه للامام الرضا، ص۴۲۸، دارالتبلیغ الاسلامی، ۱۳۹۸. 4) محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت معصومه فاطمه دوم، ص۱۲۳، به نقل از وسیلة المعصومین. 5) واعظ تبریزی، میر ابوطالب، وسیلة المعصومین، ص۶۸. ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎ ‎ ‌‎‎‎‎•••┈✾~ 🖤 🥀 🖤 ~✾┈••• ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎ ‎ ‌ 🤲اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليّٖكَ الْفَرَج https://eitaa.com/n_dq_yazd فرهنگسرای_تخصصی_امام_مهدی 🍀 eitaa.com/f_emammahdi 🌷 اگر یک نفر را به او وصل کردی، برای سپاهش تو سردار یاری...
12.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کشور داری از نگاه مدیر کسب و کار ... ‌🤲اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليّٖكَ الْفَرَج https://eitaa.com/n_dq_yazd فرهنگسرای_تخصصی_امام_مهدی 🍀 eitaa.com/f_emammahdi 🌷 اگر یک نفر را به او وصل کردی، برای سپاهش تو سردار یاری...
هدایت شده از یک درصد طلایی
🔖ღ براتون دߊ‌ریم.... 🤔آیا مـےخواܣید بخشے از یـــک حرکـــت بــزرگ و تأثیرگذار باشیـــد؟! 🔖آیا دوست دارید گرفتاری‌های زندگیتون حل بشه و روزگارتون خوشتر بشه؟ ✨مطمئن باش ߊ‌ین ، زندگےღشما را طلایـے مـےܭنـܣ..... ✨فاستبقوالخیرات به دنیاے جدیدے از ثواب و برڪت وارد شوید و از دیگران عقب نمونید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
📿 🔸 جلسه چهارشنبه ۲۵ مهر ماه به دلیل برگزاری اردوی درون استانی، برگزار نمی گردد. مکان: خیابان سلمان، کوچه گازرگاه، فرهنگسرای امام مهدی عج 🍀 eitaa.com/f_emammahdi 🌷 اگر یک نفر را به او وصل کردی، برای سپاهش تو سردار یاری...
هدایت شده از یک درصد طلایی
18.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👧🧒حتی بچه‌ها هم میتونن یاریگر امام زمانشون باشند. فقط کافیه که اراده کنیم. 💚دوست عزیز شما هم دوست دارید برای امام زمانتون کاری کنید؟؟😇 🌱 پس شما هم به جمع خانواده بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
هدایت شده از یک درصد طلایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توسل مجرب به حضرت ام البنین(س)🌿🕊 👤 زیبای «توسل گره‌گشا» با سخنرانی شیخ عباس 📍 بهترین زمان برای شروع ⬅️ پنجشنبه ۲۶ مهر شب (شب۱۴ ماه ربیع الثانی🌕) 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
هدایت شده از یک درصد طلایی
قسمت یازدهم ✨پدربزرگ به جای اولش برگشت. _اجازه بفرمایید! من می خواهم نظر ریحانه خانم را بدانم. تو چه می گویی دخترم؟ خیلی ساکتی. کنجکاوانه به ریحانه نگاه کردم تا ببینم چه می گوید. شبحی از صورتش را در نور دیدم. همان ریحانه روزگار گذشته بود. از وقتی آمده بود، به جعبه آیینه کنارش نگاه می کرد. انگار جواهرات مغازه برایش جذابیتی نداشتند. دستش را باز کرد و دو دیناری را که در آن بود نشان داد. _شما مثل همیشه مهربانید، اما فکر می کنم این دو سکه به اندازه کافی گویا باشند. 🍁آهنگ صدایش آشنا، اما آرام و غمگین بود. پدربزرگ خندید و گفت: چه نکته سنج و حاضر جواب. مادر ریحانه گوشواره ها را روی مخمل گذاشت. با نگاهش گوشواره های قبلی را جستجو کرد. پدربزرگ گوشواره های گران بها را توی جعبه کوچکی که آستر و جلدش مخمل قرمز بود، گذاشت. جعبه را به طرف مادر ریحانه سُراند. _از قضا قیمت این گوشواره ها دو دینار است. در دلم به پدربزرگ آفرین گفتم. از خدا می خواستم که ریحانه صاحب آن گوشواره ها شود. قیمت واقعی اش ده دینار بود. یک هفته روی آن زحمت کشیده بودم. چهار زن وارد مغازه شدند. پدربزرگ، آن ها را به دو فروشنده دیگر حواله داد. مادر ریحانه جعبه را به طرف پدربزرگم برگرداند. _می دانم که قیمتش خیلی بیشتر از این هاست. نمی توانیم این ها را ببریم. پدربزرگ ابروها را درهم فرو برد. جعبه را به جای اولش برگرداند. _به خدا قسم، باید ببریدش! این گوشواره از روز اول برای ریحانه ساخته شده. شما آن دو دینار را بدهید و بروید. من خودم می دانم و ابوراجح. بالاخره من و او، پس از سی سال دوستی، خُرده حساب هایی با هم داریم. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ 👈 مطالعه کتاب زیبای ""رویای نیمه شب"" را از دست ندهید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9