آقا علیرضا امروز امتحان زبان داره
منم دیشب میخواستم هنوز باهاش زبان کار کنم (تموم نشده بود)
بابا و فاطمه و ریحانه و هم چون خسته بودند زودتر خوابیده بودند
زینب کوچولو و محسن بیدار بودند 😖
زینب مرتب دور و بر ما میومد و نمیذاشت درس بخونیم
از محسن خواستم میشه زینب رو نگه داری ما درس بخونیم ؟
گفت باشه
گفتم باهاش بازی کن
یا یه چیزی بهش بده بخوره
یه مقدار صدای بازیشون میومد
بعد مدتی دیدم چه ساکت شدند
رفتم آشپزخونه دیدم براش منو غذایی چیده 😅
نگو داشته خوب میخورده که ساکته☺️
گفتم چی میکنید؟😉
گفت موز خورده الان داره سمنو میخوره 😋
بعد بهش سه شیره بدم
این کشک ها رو هم که از قبل گذاشتم خیس خورده الان نرمه براش گذاشتم (چیزی که خودش خییییلی دوست داره
گذاشته برا خواهرش😅😅)
کلی تشویقش کردم 👏👏👏👏
✅وقتی مسئولیتی به بچه ها میدیم
🪴علاوه بر کمک کردن به ما
🪴این مسئولیت باعث رشد خودشون هم میشه
ببینید کلی فکر کرده این بچه که خواهرش
چه چیزهایی دوست داره براش چیده که بخوره
و مرتب خدمات میداده به ایشون
که مزاحم ما نشه ✅
اینا اگه رزق نیست
پس چیه 😊؟؟؟؟
#رشد_بچه_های_چند_فرزندی
#تقسیم_جذر_منها👌
#رزق
📚______________________________
#تجربه_های_یه_مامان_پنج_فرزندی
✍فائزه کلالی | لطفا عضو شوید 👇
🍃@f_kalali