eitaa logo
فرهنگسرای امام رضا(ع) سبزوار
1.4هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
464 ویدیو
57 فایل
شامل : کتابخانه ،تالار رضوی ، مهدالرضا ، کلاس های آموزشی ، مشاوره رایگان،پایگاه بسیج انصارالرضا،کارگاه آموزشی قرآن و نهج البلاغه،واحدادبیات کودکان سبزوار _ بلوار شهدای هسته ای _ جنب پارک شهدای گمنام تلفن تماس : 3_ 44670172 ارتباط با ادمین: @lib_imam
مشاهده در ایتا
دانلود
📖سلام بر ابراهیم۱ 🌙 همراه با شهید ابراهیم هادی 🌙غروب ماه رمضان بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسي يک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزي رفت. به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون کله پاچه براي افطاري! عجب حالي ميده؟! گفت: راست ميگي، ولي براي من نيست. يك دست کامل کله پاچه و چند تا نان سنگک گرفت. وقتي بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم سوار شد و خداحافظي کرد. ‌ 🍃با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شدند و با هم افطاري ميخورند. از اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شدم. فرداي آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم: ديروز کجا رفتيد!؟ گفت: پشت پارک چهل تن، انتهاي کوچه، منزل کوچکي بود که در زديم و کله پاچه را به آنها داديم. چند تا بچه و پيرمردي که دم در آمدند خيلي تشکر کردند. ابراهيم را کامل ميشناختند. آنها خانواده‌اي بسيار مستحق بودند. بعد هم ابراهيم را رساندم خانه‌شان. ‌ هدیه به روح مطهر شهدا 📚کتابخانه و فرهنگسرای امام رضا(ع) سبزوار @fa_imamreza
🔸 خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی‌جنگیم ما برای اسلام می‌جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطـــر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبان های مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت است... 🌷 هدیه به روح مطهر شهدا 📚کتابخانه و فرهنگسرای امام رضا(ع) 🆔 @fa_imamreza
✳️ امروز چند بار نزدیک بود شهید شویم، اما حیف... 🔻 شهید حسین پورجعفری، رئیس‌دفتر و همراه همیشگی سردار شهید می‌گفت: 👈روزی در منطقه‌ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزند. خیلی محل خطرناکی بود. من بلوکی را که سوراخی داشت، بلند کردم که بالای دیوار بگذارم تا برای دوربین استتار باشد. همین که بلوک را بالا گذاشتم، 🔸 تک‌تیرانداز بلوک را طوری زد که تکه‌تکه شد و روی سروصورت ما ریخت. حاجی کمی فاصله گرفت. دوباره خواست با دوربین اطراف را دید بزند که این‌بار گلوله‌ای کنار گوشش روی دیوار نشست. خلاصه شناسایی به‌خیر گذشت. 🔹بعد از شناسایی برای تجدید وضو داخل خانه‌ای شدیم. احساس کردم اوضاع اصلاً مناسب نیست؛ به اصرار زیاد حاجی را سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همان خانه منفجر شد و حدود ۱۷ نفر به شهادت رسیدند. ✔️بعد از این اتفاق حاجی به من گفت: «حسین! امروز چند بار نزدیک بود شهید شویم، اما حیف ...». 📚 برگرفته از کتاب «اخلاق و معنویت در مکتب شهید سلیمانی» 👤 به قلم جمعی از نویسندگان هدیه به روح مطهر شهید 📚کتابخانه و فرهنگسرای امام رضا(ع) 🆔 @fa_imamreza