عزیزان🍃🌹
کتاب بیامشهد یه رمان یا داستان ساختگے نیستاا
واقعیه..مثل ڪتاب سلام بر ابراهیم
با خوندنش ان شاءالله علاقتون به امام زمان
و
توسل افزایش پیدا مےکنه
🌸🌼🌸🌼
امیدوارمـ از این ڪتاب بهره ببرید
و
زندگیتون تغییر ڪنه
✅ رزمایش همدلی
🤲🏻 اللهم ارْزُقْنِي مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ
ماه رمضان در پیش روداریم...
برخی از مردم در طول این دوماه، نتوانسته اند کار کنند و با وجود خانواده ی پرجمعیت، درآمدی نداشتند..
کمک های گران بهاتون رو دست کم نگیرید
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @fadaei_hazrat_zahra 』
⚘﷽⚘
مجالس مهمونی یکی از جاهائیه
که بستر برای حرف زدن از دیگران
آمادهی آمادهس.🌷
توی یکی از همین مهمونیها، منم
مثل بقیه شروع کردم به حرف زدن
در مورد یکی از آشناها.😊
وقتی از مجلس برمیگشتیم، محمد
گفت: «میدونی غیبت کردی!حالا باید
بریم درِ خونهشون تا بگی پشتِ سرش
چی گفتی».😐
گفتم: « اینطوری که پاک آبروم میره».
با خنده گفت: «تو که از بندهی خدا
اینقدر میترسی، چرا از خودِ خدا
نمیترسی؟!» 😕
همین یه جمله برام کافی بود تا دیگه
نه غیبت کننده باشم و نه شنوندهی
غیبت.
#شهید_محمد_گرامی
کتــاب دل دریایی، ص71-70
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @fadaei_hazrat_zahra 』
✍ این روزها "نبودنت"
درد مشترک اهالیِ خزانزدهی زمین است
از این واضحتر که
تو
تمنایِ جانِ به لب رسیدهے دنیایی ..؟
🌻🌹🌷🌺🌼🌹🌻🌷🌺🌼🌷🌺🌻
اللهم عجل لولیک الفرج
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @fadaei_hazrat_zahra 』
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
هرڪسے مایل هست به فقراي شناسایی شده ڪمڪ مالےکنه براے تهیه ی اقلام غذایی🍞 { #فقرا ڪاملا شناسایی شده
هرڪسے مایل هست در طرح ڪمڪ ماهانه به فقرا ڪمڪ ڪنہ
بسم الله 😍
حتے ماهی #پنج هزار تومن🦋 •°
[پنج تومن خرج بشه یقینا چند برابرش برکته... ]
هزینه ایم نیست که بگیم نمیتونیما🙂
#پروفایل🌸🍃
#امام_خامنہاے ❤•°
°تو اشاره ڪنی↓
دنیا🌍رو زیر و رو مےڪنم🌱
°تو اشاره ڪنے↓
از سوریه😍شروع مےڪنم😌
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @fadaei_hazrat_zahra 』
#پروفایل🌸🍃
#دخترونه🌿
•|از تیپش خوشم نمےامد😐 ،دانشگاه را باخط مقدم جبهه اشتباه گرفته😕 بود ،شلوار شیش جیب گشاد👖،پیراهن بلند یقه گرد و آستین بدون دکمه،و روی شلوارش مےانداخت،کفش هایش👞 را روی زمین مےڪشید و راه میرفت ،به دوستانم میگفتم این یارو انگار با ماشین 🚗زمان به دهه شصت سفر🎒 کرده|•
چکیده ای از کتاب قصه دلبری😍
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @fadaei_hazrat_zahra 』
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
☸🍃☸🍃☸🍃 #داستــان_دنبــــاله_دار داستان واقعی و بسیار جذاب #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ هفتاد و پنج
✴️🍃✴️🍃✴️
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_آخر
قلم و کاغذ گذاشتم کنار لب تاپ رو میز چادرمو سر کردم از اتاق خارج شدم
مامان: کجا میری
-مزارشهدا
مامان :باشه
تا رسیدن به مزار یکی دوساعت طول کشید
از قطعه شهدای مدافع حرم وارد مزار شهدا شدم بعد رفتم قطعه سرداران بی پلاک با اشک گفتم نمیدونم کدومتون برای شرهانی هستید
اما ازتون ممنونم😔
یکی دوساعت همون جا بودم
برای نماز بلند شدم که با حاج آقا رمضانی چشم تو چشم شدم
-سلام حاج آقا
حاج آقا:سلام دخترم
ماشالله چقدر تغییر کردین
-حاج آقا دارم ۵ساله میشم
یه نیم ساعت باهاش حرف زدم از این چندسال گفتم
آخرشم بهش گفتم خادم شرهانی ام
با لحنی که مخصوص یه رزمنده است گفت من را عشق شرهانی دیوانه کرده است
عشق بازی را شرهانی عاشق کرده است
اون لحظه نفهمیدم یعنی چی ۴ماه بعد وقتی پا ب دشت شقایق ها گذشتم فهمیدم
اینجا نقطه مرزی ایران امنیت بیداد میکند
۵سال از مسخره کردن شهدا میگذره
و حالا به کمک همون چهارتا استخوان و یه پلاک
دست از #بندگی_نفس کشیدم و #دوست _شهدا شدم به کمک
#شهدا الان
#بنده_خدام 😊🌹
پایان
✴️🍃✴️🍃✴️
#تقدیم_به_سردار دلها _شهید _حاج_ابراهیم_همت_صلوات
✍ان شاءالله به زودی با داستان جدید
در خدمت شما خواهیم بود
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
رمانموݧ تموݥ شد♥•°↑
خوشتون اومد؟ دوسداشتین؟🍃
منتظر نظراتتونیما🙃✌️