چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
🌿زبانے ڪه به حمــــد و ثنای #خدا تورا یاری نڪند...
🌿مطمئنأ تورا به راه #خِیــر نخواهــد ڪشاند...
❣#نمـــاز_اول_وقت👌❣
💕💛💚💙❤️💕
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ↧
♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
👇👇👇
•●❥ ❥●•
#رمـــــان_دایرکتےها ✅
#قسمت_پنجم
کم کم داشتم بهش عادت میکردم
مدام برام نحوه استفاده داروهای گیاهی رو میفرستاد..
اوایل با اکراه قبول میکردم
اما بعدش با شوق و ذوق استقبال میکردم..
دیر اومدن های کیوان هم تقریبا دائمی شده بود
چند باری باهاش بحث کردم..
گفتم خسته شدم از این وضعیت؛
تنهایی کلافه ام میکنه...
اونم مدام میگفت خب چیکار کنم تو این اوضاع بیکاری و اقتصاد خراب..
توقع داری کارمو از دست بدم بیام بشینم تو خونه کنار تو؟!
صد بار بهت گفتم بچه دار بشیم قبول نکردی..
گفتم چرا هر چی میشه پای بچه رو میکشی وسط؟!
مگه برا فرار از تنهایی باید مادر بشم!!!
همین بحثای بیخود و بی جهت من با کیوان،جرقه راحت حرف زدن با افشین رو روشن و روشن تر کرد!
انگار مجوز درد و دل با افشین برام امضا شد!
بحثایی که بین من و کیوان پیش میومد؛همه رو برا افشین تعریف میکردم
اونم با حوصله تمام گوش میکرد..
و با حرفاش آرومم میکرد!
این اولین بار بود با جنس مخالف به غیر از همسرم صحبت میکردم و انقدر راحت سبک میشدم!
نه بحثی در کار بود..
نه تشری..
نه حرف بچه ای که من بهش آلرژی پیدا کرده بودم!
متاسفانه ارتباطمون بیشتر شد..
ساعت ورود و خروج کیوان رو بهش گفته بودم،تا توی اون زمان پیام نده..!
اونم زمانی که سرکار بود و بیرون از خونه بهم پی ام میداد..
همه چت ها رو هم قبل اومدن کیوان پاک میکردم.
پیام خاصی بینمون نبود،اما خودم خوب میدونستم که کارم اشتباهه!
برا همین چندین بار از ترسم چک میکردم تا خیالم راحت باشه که پیاما پاک شده..!
رفته رفته پیامهای افشین از درد و دل و کمک فراتر رفت..
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
#کپےتنهاباذڪرنام_نویسنده_آزاداست
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ↧
♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
✨﷽✨
✳️⇦•ﮔﺎﻫﯽ ﺧـﺪﺍ...
ﺑﺎ ﺩﺳﺖِ ﺗـﻮ...
ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...!
✳️⇦•ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺗـﻮ،
ﮔﺮﻩ ڪﺎﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿڪﻨﺪ...!
ﺑﺎ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺗﻮ،
ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﻭ ﻋﺮﯾﺎنے ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﺪ...!
✳️⇦•ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﺗﻮ،
ﻣﺸڪﻠﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻣﯿڪﻨﺪ...!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳتے ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺭۍ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ،
ﺑﺪﺍﻥ ڪﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ،
ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧـﺪﺍسٺ ...
👌پــس دستـانـٺ را ببوس
✨ #اللهـم_عجل_لولـیڪ_الـفـرج✨
Join↘️
❣ @fadaei_hazrat_zahra❣
•●❥ ❥●•
[دانشگاه]
لیلا میگفت؛
/توی کلاس چادرت را دربیاور،راحت باش...
بعد از کلاس سر میگذاریم../
|من مات می ماندم از اینکه نامحرم داخل کلاس با نامحرم بیرون از کلاس چه فرقی دارد..!مثلا نکند کور بود بدبخت؟!|
[مرکز خرید]
/توی پاساژ دیگر چادرت را در بیاور...همه دارند نگاهمان میکنند دختر ...سمت خانه که رسیدیم سر میکنیم!/
|نامحرم بالای شهر با پایین شهر چه فرقی دارد؟!نکند خونش رنگین تر بود و من بیخبر؟|
[مسافرت]
/آخه کی لب دریا چادر سر میکند که ما دومی باشیم!چادرت را در بیاور،رفتنی باز سر میکنیم../
|نامحرم لب دریا با نامحرم ویلا چه فرقی دارد!؟ته ته فرقشان یک کرم ضد آفتاب بود!|
[عروسی]
/دم هتل و تالار...چادرت را بگذار توی کیف
برگشتنی سر میکنیم../
|نامحرم توی تالار با نامحرم کوچه بازار چه فرقی دارد؟!فوقش یک کروات بیشتر داشت؟!|
لیلا میگفت؛انقدر نامحرم نامحرم نکن...
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!
و من هاج و واج میماندم؛ بشوم همرنگ!نشوم همرنگ؟!
گاهی "من و من ها"،
میان این دو راهی های سخت،هاج و واج میمانیم..
خوشبحال "من هایی" که..
پیش از آنکه بال مشکی رنگشان بشکند و سقوط کنند..
راه را از بیراهه تشخیص میدهند!
آری!
بعضی چادری ها؛
گرچه رسوای "یک" جماعتند..
درعوض..
"یک" پا برای خودشان، فرشته اند!
#نامحرم_نامحرم_است
#حجاب_و_حیا_مکان_ندارد
•♡| @fadaei_hazrat_zahra|♡•
#پنجشنبه_شهدایی
از شهـــــدا🌹
بہ جامانده ها،
هنوز هم شهادت مےدهند
اما بہ "اهــل درد"
نه بے خیال ها
فقط دم زدن ازشهـدا افتخار نیست ...
باید زندگےمان
حرفمان،
نگاهمان ...
لقمه هایمان، رفاقتمان
هم بوی شهــــدا بگیرد ...
#شهدا_را_یاد_کنیم_باذکر_صلوات ❤️
══ ⚘ ════ ⚘ ═
@fadaei_hazrat_zahra
══ ⚘ ════ ⚘ ═
#دختــــــــࢪونهـ😍
مےگویَند بَـࢪایـ شِنـاخٺـ دُختࢪ مادَࢪش ࢪا بایَد دید،#مݩ_دختــــࢪ...😊
#فــٰاطِـمَـةَالـْـزَهـْــرٰام♥️
از مــادَࢪم آموخٺِه اَم نامَحـــࢪم بودݩ به چَشݥـ بینا نیښٺـ 👁،مادَࢪ مࢪا اَگــࢪ شِنــاختے تَمامِـ دُخٺَࢪاݩ پاڪِ سَࢪزَمینَمـ ࢪا خواهے شِناخٺـ☺️
#صلے_الله_علیڪ_یا_اُماه❣
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
#چهل_سال_افتخار ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
ایران رتبه چهارم دنیا در تولید علوم ناباروری و باروری
#چهل_سال_افتخار
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•