eitaa logo
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
9.4هزار دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
9.5هزار ویدیو
427 فایل
°• ❀﷽ ﴿مولاعلے(علیه السلام): هماناعفیف وپاڪدامݧ فرشتہ اےازفرشتہ هاست♥‌°﴾ . همھ چیزصلواتیست |میهمان مادَرماݧ حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)هسٺیم . خادم : 📩|| @Farmandehh313 تبادلاٺ: 📋| @khademha شعبات: 🛒🛍 @Organic_saraye_bamboo@aramehaye_Jan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 وضــع غــــذاپخـتـنـم دیدنـے بود😑بـراش فسنـــجـاݧ درسـت کـردم چہ فسنجانے! گردوهــارادرسـتہ انداختہ بودم توے خورش🙄آنقـدر رب زده بودم کہ سیاه شده بـود.بــرنـج هـم شـورشور😶 نشـست سـرسفـره دل تودلم نبـود😥غـــذایــش راتـاآخرخـورد😐بعـــدشـروع کـردبہ شوخـے کـردݧ کہ(چـون توقره قروت دوست دارے بہ جاے رب قره قروت ریختہ اے توغـذا😅)چنـدتـااسـم هـم براے غـذایـم ساخـت:ترشـکی،فسنجون سیاه.😐😄 آخـرش گفـت:خداروشـکر.🙂دستت دردنکنہ💚 ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
🌹 گفت:مـن تنـها نیومدم خواستگارے!💐 با مادرم حضـرت زهرا اومدم😊 منم نامردے نکردم🙄 گفتم: منم به شما بله نگفتم😐 من به مادرتـون حضرت زهرا بله گفتم☺️😅💚 🌸 ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#عاشقانہ_شُهدا اهمیت بسیاری به حجاب می داد☺️👌 و حتی در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود « اگر خدا لطف کرد و #شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه #بی‌حجابی ها و آنها که ترویج بی حجابی می کنند را در آن دنیا خواهم گرفت☝️☝️☝️» حتی نحوه تزئین ماشین عروسی‌مان🚗 به گونه ای بود که قسمت شیشه جلو سمت عروس را دسته گل چسبانده بود💐😍☺️ و به این شکل گل ها مانع دیده شدن من در ماشین بودند.😌😌 برای آقا جواد مهم بود که به مجالس شادی حلال برود☝️ و مراسم عروسی خودمان با مولودی خوانی طی شد😊و خاطرم است که برخی می گفتند، عروسی جواد به مجلس ختم صلوات شبیه است😁 ولی برای جواد مهم کاری بود که برای خداپسند باشد و برایش صحبت های مردم اهمیت نداشت.🍃 تربیت فاطمه را به من سپرده بود و می گفت از تربیت دخترمان شانه خالی نمی کنم ولی مادر بهتر می تواند دختر را تربیت کند👌و از همان دو سالگی به فاطمه یاد داده بود که با روسری و #چادر بیرون برود.☺️👌❤️ شهیـد مدافـع حـرم #جـواد_محـمدے ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
♥️ ناهارو خونه ی پدرش بودیم🍽 همه دور تا دور سفره نشسته بودن و مشغول خوردن غذا،🙂 رفتم تا از آشپزخانه چیزی برای سفره بیارم..چند دقیقه طول کشید برکشتم دیدم همه نصف غذاشونو خوردن!😕 ولی آقا مهدی دست به غذاش نزده تا من بیام شروع کنیم❤😊 همسر ❤️ ㄟ♡ㄏʝσɨŋ⇣ •❥| @fadaei_hazrat_zahra |❥•
💕💕💕💕💕 🌹 پـس ازشروع زنـدگـے مشترکـماݧ💞یـڪ میهمانے گرفتـیم وعده اے ازاقوام رابہ خانہ مـــاݧ🏠دعوت ڪردیم ایݧ اولین مهـمانے بودکـہ بعداز ازدواج مے گرفتیم وبـہ قولے؛هـنـرآشپزے عـروس خانـم مشخص مـے شد|😊😍| اولیـݧ قاشق غـذاراکـہ چشیـدم شـورے آݧ حلقم راسوزاند!|😖😑| ازایݧ کـہ اولین غذاے میہمانے ام شورشده بود،خیلے خجالت ڪشیدم|😓🙈| سفره راکـہ پہݧ ڪردیم،محمدروبہ مہمان هـاگفت:قبل ازاینڪـہ غذاروبخورید،بـایـدبگویـم ایݧ غـذادست پخت دامـاداست|☺️🤵🏻| البتـہ بـایدببخشیدکـہ کمے شورشده اسـت|😅😐| آݧ وقت کمے نـاݧ پنیرسـرسفـره آوردوبـاخنده ادامہ داد:البتـہ اگـہ دست پختم رانمے توانید،بخورید،نـاݧ وپنیرهم پیـدامے شـود|😉💚| 🌸🌿 ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
❤️ 🌸بعد از هیئت رایه العباس، با لیوان چای روی سکوی وسط خیابان منتظرم می‌ایستاد.❤️ 🌸وقتی چای و قند را به من تعارف می‌کرد، حتی بچه مذهبی‌ها هم نگاه می‌کردند. 🌸چند دفعه دیدم خانم‌های مسن‌تر تشویقش کردند وبعضی‌هایشان به شوهرشان می‌گفتند: حاج آقا یاد بگیر! از تو کوچیک تره! 🌸ابراز محبت های این چنینی و می‌کرد و نظر بقیه هم برایش مهم نبود. حتی می‌گفت: دیگران باید این کارا رو یاد بگیرن! ‌ 🌸ولی خیلی بدش می‌آمد از زن و مرد هایی که در خیابان دست در دست هم راه می‌روند. می‌گفت:مگه اینا خونه و زندگی ندارن؟ ‌اعتقادش این بود که با خط کش اسلام کار کن. 👌 ‌ 📚قصه دلبری ‌
🙃🍃 پـس ازشروع زنـدگـے مشترکـمان یـڪ میهمانے گرفتـیم؛😇 و عده اے از اقوام را بہ خانہ‌مـــان دعوت ڪردیم😊 این اولین مهـمانے بود کـہ بعد از ازدواج مےگرفتیم و بـہ قولے؛هـنـر آشپزے عـروس خانـم مشخص مـےشد😃 اولیـن قاشق غـذا را کـہ چشیـدم، شـورے آن حلقم را سوزاند!😖 از این کـہ اولین غذاے میہمانے ام شور شده بود، خیلے خجالت ڪشیدم😢 سفره را کـہ پہن ڪردیم، محمد رو بہ مہمان هـا گفت: قبل از اینڪـہ غذا رو بخورید، بـایـد بگویـم این غـذا دستپخت دامـاد است😀 البتـہ بـاید ببخشید کـہ کمے شور شده اسـت😅 آن وقت کمے نـاݧ پنیر سـرسفـره آورد و بـا خنده ادامہ داد: البتـہ اگـہ دست پختم را نمےتوانید بخورید، نـاݧ و پنیر هم پیـدا مےشـود😉 ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♔♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♕
هدایت شده از .لیھا🌱
احمد آقا هر حجابے را قبول نداشت. من روز خواستگاری صداقت، صبوری و خوش‌خلقے مرد زندگےام را مطرح کردم و ایشان هم حجاب و همراهے همسرش در هیئت‌هایے که مےرفت، برایش مھم بود. مےگفت: از ازدواج به غیر از اینکه سنت پیامبر است مےخواهم با همسرم به خدا نزدیك‌تر شوم. به جرئت مےتوانم بگویم که حضور در هیئات و سفرهای زیارتے جزو لاینفك زندگے احمد آقا بود که زمان زیادی را هم به آن اختصاص مےداد؛ دوست داشت همسر آینده‌اش پا به پای او در هیئات حضور داشته باشد. همسر | 🌿 @leaha_ir