eitaa logo
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
9.3هزار دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
11.3هزار ویدیو
516 فایل
°• ❀﷽ ﴿مولاعلے(علیه السلام): هماناعفیف وپاڪدامݧ فرشتہ اےازفرشتہ هاست♥‌°﴾ . همھ چیزصلواتیست |میهمان مادَرماݧ حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)هسٺیم . خادم : 📩|| @Farmandehh313 تبادلاٺ: 📋| @khademha شعبات: 🛒🛍 @Organic_saraye_bamboo@aramehaye_Jan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 💔 بَزم روضه هاتو با دنیا🌍عوض نمےڪنم از دنیاےبـےحسین،خدا مےدونہ بیذارم💔 اے نعم الامیر من👑 جانم جانم جانم جانم اےنعم الامیر من💌جانم جانم جانم جانم ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra
🌿 •)نمےذاریم ڪہ بہ این حرم جفا شہ✌ قصہ سوریہ مثل ڪربلا شہ💔 مگه بچہ شیعہ ها مرده باشن ڪه💪 حرم سہ سالہ💚آماج بلا شہ🌊(• ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra
قسمت5⃣1⃣کتاب بیامشهد👇👇😊
ڪتاب (بیا مشهد) ⃣1⃣ 🍁 شهیدے ڪه امام زمان بهش گفت بیا مشهد شفا بگیر ✨✨✨✨✨✨✨✨ بسمـ الله الرحمن الرحیمـ «در حوزه» راوی : آقای ادیب و... سال ۱۳۶۳ طلبه شدم. چون دیر رسیدم به امتحانات حوزه، دیگر پذیرش نکردند. خلاصه رفتیم مدرسه رسول اکرم و آنجا امتحان گرفتند و بالاخره ما پذیرفته شدیم. اوایل سال یه طلبه لاغر نسبتاً بلند قامت و نحیف و تکیده به نام آقای علی سیفی وارد مدرسه شد و خدمتش رسیدیم. اولین ویژگی که همه متوجه شدند این بود که ایشان صبح ها اذان می‌گفت. البته خودش قبل از نماز بیدار بود و مشغول تهجد، ولی وقتی اذان می‌گفت، به نظر ما آدما که هیچ، در و دیوار مدرسه رو هم سوی خدا می‌برد. علی آقا صدای محزونی داشت. اصلا بدن آدم به لرزه در می‌آمد. بار اول و دومی که شنیدم برایم تازگی داشت. اصلا مبهوت مانده بودم که این چکار می کنه، به قدری صدای اذان گفتن آقای سیفی دلنشین و محزون بود که همه، سحر منتظر بودند صدای اذان علی سیفی رو بشنوند. آدمی بود به شدت اخلاقی، در عین حال با نشاط و این خیلی جالب بود. یک کلمه غیبت تو کارش نبود. علیه کسی حرف نمیزد حرفی که کسی رو آزار بده نمیزد. اما در عین حال باهمه شوخی و خنده و با نشاط و مهربون بود. مثلا یادمه مریض شدم، سرما خورده بودم تا اومد دید تو حجره موندم و نرفتم سر کلاس، آمد آرام نشست بالای سر من و گفت: « بالام قربان اولوم» 🔵⚫️⚪️🔴 خلاصه با لهجه شیرین چقدر به من محبت کرد. بعد گفت:« آش میزارم برات» خیلی آدم دردمندی بود وقتی از مشکلات جامعه می‌گفت اشک می‌ریخت. یعنی به پهنای صورتش اشک می‌ریخت. یه مدتی هم کردستان بود. برای مردم کُرد خیلی دلش می‌سوخت ایشان به جای اینکه صحنه های درگیری و ابعاد نظامی را برای ما بگه اشک می‌ریخت و می‌گفت: شاهد بودم که توی اون درگیری ها مردم غیر نظامی چه آسیبی دیدند خیلی روح لطیفی داشت. خب اهل شور بود و اهل شعور بود اهل خدمت بود. واقعا ساده و بی ریا به همه خدمت می‌کرد. اصلا رو زمین بند نبود. چون جسمش هم سبک بود، تو راه رفتنش سرعت داشت. خلاصه آرام احساس می‌کرد این موندنی نیست ایامی که از جبهه می‌آمد فقط جسمش در اینجا بود گویا تمام وجودش را در جبهه جا گذاشته بود و این حال او، گاه در کلاس های درس او را لو می‌داد. کلاس تمام می‌شد اما سیفی در فکر عمیقی بسر برده بود. تمام هوش و حواسش به جبهه بود. او علیرغم مهر و محبت فراوانی که داشت، اما تمام وجودش تذکر بود. ناخواسته وقتی او را میدیدم یاد خدا در من زنده میشد. هرگاه لازم می‌دید با زبانی بسیار دلسوزانه تذکر لسانی میداد . و از آنجایی که خود عامل بود و از روی مهر و دلسوزی تذکر میداد، واقعا تاثیرگذار بود. بسیار ساده و در فقر و محرومیت زندگی میکرد الان که به ذهنم فشار می‌آورم فقط لباس کاموایی آبی کم رنگ با یک شلوار خاکی از او در ذهنم خطور می‌کند. موارد زیاد او را می‌دیدم که ناهار مدرسه را نمی‌گرفت موقع ظهر با یک قرص نان خود را سیر می‌کرد. بعدها شنیده بودم که حتی از حوزه، شهریه هم نمی‌گرفت. منبع :: ↙️ نیمی از کتاب بیا مشهد از انتشارات شهید ابراهیم هادی (همه ی کتاب تایپ نمیشه فقط نیمی از کتاب) ⚠️⚠️⚠️ ❗️❗️تایپ کتابها در مجازی و مطالعه ی رایگان پی دی اف کتابها با اجازه از انتشارات و مؤلف باشه❗️❗️ 📚
🌺 [دستانت✋مانند مادرم گرم🔥است ، من پیش تو هیچ غصه اے در دل خود ندارم☺ و از همنشینے با تو شڪرگذار پروردگارم هستم🤲🏻🦋] ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra
حرفے ..سخنے.. اطلاع بدید👇🍀 🦋{ @farmandeh_114 }•••
دࢪبَند‌معبود‌بودݩ..؛ اسیري ‌آزادانه ایہ! هَمین‌قدࢪ پاردوڪس!..😃✨🌸 ♨️با مناجات شعبانیه ، دربَند خداباش.. (: ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra
••• "ڪاش‌‌نفسمون‌میذاشتـــــ یہ‌جورۍزندگۍمی‌ڪردیم ڪه‌سال‌دیگہ‌همین‌موقع بہ‌مـادرامون‌میگفتن :) 🕊 ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra
✨ فــی قَلبـی مَحڪـومِھ حُبُڪِ حسین... سوگندبہ‌نامَت‌ڪه‌توآرامِ‌منی❤️ ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra
عِشـْـْـْق♥️ دَرْ ݪݕخݩڋِ ٺُ(:♡ خُݪاصِہ مےۺۊڋ ځۻږٺ عۺڨ...(:∞ 🌿° 🎈° · · ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra
🌿 °❄°در این روزگار غریب😔در شهرے ڪہ گناه آن را آلوده ڪرده 💔پناه مےبرم به چادرم ، یادگار حضرت مادر❤و عمه جان زینب 💜 میدانم شهادت روزی من نمےشود😭 ولےمےتوانم از این یادگار💝به خوبـےمراقبت ڪنم🌱°❄️° ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra
🍀 ما رو هم‌ دعا کن🤲🏻 حرف شما بیشتر خریدار داره...🌱 ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra