میشه بگین برای چی از کانال میرین😐
قبل رفتنتون لطفا دلیلشو بگین😒
اخه ما این همه زحمت می کشیم بعد بدون دلیل می رین😢 اخه کانال ما کجاش اشکال داره بگین اگه اشکال داره
یه کانال غیر مذهبی هر لحظه پُر میشه یه کانال مذهبی هم هر روز خالی تر میشه😔
اگه نظری دارین به ای دی های در بیوی کانال بگین لطفا😊🙏
#یاعلی
تاكيدحضرت زهرابردرك غروب جمعه🌅
💠🌺حضرت فاطمه ( سلام الله علیها)شنیدم
💠 پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى فرمودند:
☀️اِنَّ فِى الْجُمْعَةِ لَساعَةٌ لا یُراقِبُها رَجُلٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فیها خَیْرا اِلاّ اَعْطاه… وَقالَ هِىَ اِذا تَدَلّى نِصْفُ عَیْنِ الشَّمْسِ لِلْغُروبِ… وَکانَتْ فـاطِمَةُ علیهاالسلام تَقُولُ لِغُلامِها: اِصْعَدْ عَلَى الضَّرابِ ـ الظراب ـ فَاِذا رَأَیْتَ عَیْنَ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّى لِلْغُرُوبِ فَاءَعْلِمْنى حَتّى اَدْعُوَ؛
☀️در روز جمعه ساعتى است که هرکس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب شود
✅، و آن زمانى است که نیمى از خورشید غروب کرده باشد..
💠🌺حضرت فاطمه علیهاالسلام براى درک آن ساعت به خدمتکارش مى گفت:
❗️بر فراز بلندى برو و هرگاه دیدى نیمه خورشید غروب نمود مرا خبر کن تا دعا کنم..
📚معانى الاخبار:399
💞🍃💐💞🍃💐💞🍃💐💞🍃
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
#دعاے_توسل_میخوانیم 💛 دوستان عزیزے که تازه اومدن خوش اومدن☺قدمتون روےچشم😊 پست بسیار مهمے داریم راجب
#دعاےتوسل_مےخوانیم 🌟
#هرروز_قرائت_مےکنیم 💛
#التماس_دعا_براےخادماےکانال 🍂
مخصوص حاجت هاےمهم..
برات ڪربلا..
بیمارسرطانے خوب شده..
و..
هدایت شده از چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
در حسرت تو خون شده چشم نگارها🍁
ای انتظار آخر چشم انتظار ها⭐
ای آشنا تر از همه، این دیده کور باد🍂
نشناخته اگرچه تو را دیده بارها 😭
شب بخیـر امام مهربانم🌹
صلوات براےسلامتےآقاواماممون🌸🍃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌠
#التماس_دعا_براےخادماےکانال🍃
#کمپین_نمازشب_خوانها😊
#شبتون_خدایے💛🌟
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#هر_روز_قرائت_میکنیم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دعا عهد
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
#التماس_دعا
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
💙چقدرصبح رادوست دارم
نفس عمیق میکشم
💙وبایک بسم الله
روزم راآغاز میکنم
💙وبه شکرانه هر آنچه
خدایم داده
💙شادم ومهربانی میکنم
الهی به امیدتو
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
هدایت شده از علیرضا پناهیان
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹اگر واقعا عاشقی، پس ترسات کو؟
🔻 مگه خدا ترس داره؟!
➕پاسخ تند امیرالمومنین به جوانی که میگفت از خدا میترسم!
#تصویری
@Panahian_ir
#حدیث
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
پیامبر (ص) فرموده اند:
هنگامى كه بندگان در پيشگاه خدا
مىايستند، آواز دهندهاى ندا دهد :
آن كس كه مزدش با خداست برخيزد
و به بهشت رود.....!
گفته مى شود:
چه كسى مزدش با خداست؟
مى گويد:
"بخشندگان و گذشت كنندگان از مردم."
مولای متقیان
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
✨گذشت، اُوج بزرگواريهاست.✨
مرداب به رود گفت :
چه کردی که اینقدر زلالی؟؟!!!
رود گفت : گذشتم!
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚 نام کتاب: دختر شینا 📖 شماره صفحه: 10 ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ پدرم چوبدار بود. کارش این بود که م
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 نام کتاب: دختر شینا
📖 شماره صفحه: 11
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
من گریه نمی کردم؛ اما برای پدر هم نمی خندیدم. از اینکه مجبور بودم او را دو سه روز نبینم، ناراحت بودم. از تنهایی بدم می آمد. دوست داشتم پدرم روز و شب پیشم باشد. همه اهل روستا هم از علاقه من به پدرم باخبر بودند. گاهی که با مادرم به سر چشمه می رفتیم تا آب بیاوریم یا مادرم لباس ها را بشوید، زن ها سربه سرم می گذاشتند و می گفتند: «قدم! تو به کی شوهر می کنی؟!»
می گفتم: «به حاج آقایم.»
می گفتند: «حاج آقا که پدرت است! »
می گفتم: «نه، حاج آقا شوهرم است. هر چه بخواهم، برایم می خرد.»
بچه بودم و معنی این حرف ها را نمی فهمیدم. زن ها می خندیدند و درِ گوشی چیزهایی به هم می گفتند و به لباس های داخل تشت چنگ می زدند.
تا پدرم برود و برگردد، روزها برایم یک سال طول می کشید. مادرم از صبح تا شب کار داشت. از بی کاری حوصله ام سر می رفت. بهانه می گرفتم و می گفتم: «به من کار بده، خسته شدم.» مادرم همان طور که به کارهایش می رسید، می گفت: «تو بخور و بخواب. به وقتش آن قدر کار کنی که خسته شوی. حاج آقا سپرده، نگذارم دست به سیاه و سفید بزنی.»
دلم نمی خواست بخورم و بخوابم؛ اما انگار کار دیگری نداشتم. خواهرهایم به صدا درآمده
.
.
.
#کپےتنهاباذڪرصلوات 🌟
√|| @fadaei_hazrat_zahra
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚 نام کتاب: دختر شینا 📖 شماره صفحه: 11 ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ من گریه نمی کردم؛ اما برای پدر هم
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 نام کتاب: دختر شینا
📖 شماره صفحه: 12
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بودند. می گفتند: «مامان! چقدر قدم را عزیز و گرامی کرده ای. چقدر پیِ دل او بالا می روی. چرا ما که بچه بودیم، با ما این طور رفتار نمی کردید؟!»
با تمام توجه ای که پدر و مادرم به من داشتند، نتوانستم آن ها را راضی کنم تا به مدرسه بروم. پدرم می گفت: «مدرسه به درد دخترها نمی خورد.»
معلم مدرسه مرد جوانی بود. کلاس ها هم مختلط بودند. مادرم می گفت: «همین مانده که بروی مدرسه، کنار پسرها بنشینی و مرد نامحرم به تو درس بدهد.»
اما من عاشق مدرسه بودم. می دانستم پدرم طاقت گریه مرا ندارد. به همین خاطر، صبح تا شب گریه می کردم و به التماس می گفتم: «حاج آقا! تو را به خدا بگذار بروم مدرسه.»
پدرم طاقت دیدن گریة مرا نداشت، می گفت: «باشد. تو گریه نکن، من فردا می فرستم با مادرت به مدرسه بروی.» من هم همیشه فکر می کردم پدرم راست می گوید.
آن شب را با شوق و ذوق به رختخواب می رفتم. تا صبح خوابم نمی برد؛ اما همین که صبح می شد و از مادرم می خواستم مرا به مدرسه ببرد، پدرم می آمد و با هزار دوز و کلک سرم را شیره می مالید و باز وعده و وعید می داد که امروز کار داریم؛ اما فردا حتماً می رویم مدرسه. آخرش هم آرزو به دلم ماند و به مدرسه نرفتم.
.
.
.
#ادامه_دارد.. ✅
#دخترشینا 🌸🍃
#کپےتنهاباذڪرصلوات 🌟
روزانہ #دوقسمت از رمان زیـــبــ💛ـا و ارزشے دخــتــر شیـ👑ـنا رو براے شما عزیزان قرارمیدیم
ان شاءالله🌸🍃
اگه با روزانه #سه_قسمت موافق هستین مارا خبر کنین 🌟
نظراتےهم داشتین بفرمایین 🌸💐🌹🌻
√|| @fadaei_hazrat_zahra