🔸اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ🔸
موزون سخن گفتن کماکان کار من باشد
شعرم مهم اما اهم کردار من باشد
اخلاق آیینی چنان اشعار آیینی
باید که جاری در من و رفتار من باشد
باید به آنچه می نویسم ملتزم باشم
باید عملکردم چنان گفتار من باشد
از فاطمه تنها به نامش اکتفا کردم
مشی و مرامش حسرت بسیار من باشد
عفت ؛ حیا ؛ آیین همسرداری و ایثار
آموزه های فاطمه اصرار من باشد
وقت تغزل بیشتر از جنس غم گفتیم
ما شاعران از سیره ی زهرا چه کم گفتیم
باید طریق بندگی از او بیاموزیم
تا راه و رسم زندگی از او بیاموزیم
باید که سبک زندگی مان فاطمی باشد
سیر و سلوک بندگی مان فاطمی باشد
زهرا همان که روح و ریحان پیمبر بود
از کودکی آرامش جان پیمبر بود
آن قدر رافت در وجود اطهرش بوده
قبل از تولد هم انیس مادرش بوده
وقتی رسول الله روی لب " فداها" داشت
هجده بهار عمر زهرایش تماشا داشت
تکریم زن در دین ما دیروز معنا شد
روزی که زهرا آمد و ام ابیها شد
نه سال زهرا عشق را اینگونه معنا کرد
با دست خود در را به روی همسرش وا کرد
با هر صدای در به استقبال شوهر رفت
کی در قدم برداشتن از او جلوتر رفت ؟؟
کی با درشتی از سر کینه سخن می گفت !؟
آرام و گرم و با طمانینه سخن می گفت
سرشار بود از حوصله صدیقه ی کبری
کی کرد از چیزی گله صدیقه ی کبری !؟
فکری برای آب و نان بچه ها می کرد
با جان و دل هر روز گندم آسیا می کرد
با سفره های بی خورشت همسرش می ساخت
با عشق اما سفره های ساده می انداخت
با دستپختش کوچه را هم عطر برمی داشت
هنگامه ی تربیت فرزند گل می کاشت
وقتی که مادر دل به کار خانه اش می داد
درسی به زینب دختر دردانه اش می داد
بر قامت دختر خودش چادر برش داده
ام الحیایی مثل زینب پرورش داده
زینب نشسته پای درس اعتقاداتش
دخت امیرالمونین زهراست استادش
گرم از حضور بچه ها صحن حیاطش بود
جبرییل محو زندگی بانشاطش بود
زهرا که جای خود بگویم از حسن جانش
حاتم گدای خانه ی طفل دبستانش
از او حسینش ارث برده اوج احسان را
وقتی نمی زد تازیانه چهارپایان را
در چشم اهل اسمان خیلی عزیزش کرد
تقسیم کار خانه وقتی با کنیزش کرد
از برکت خدمت به روح علم الانسان
خدمتگزار خانه اش شد حافظ قرآن
با اینکه در عالم فقط یک فاطمه ؛ " زهراست"
هم نام این بانو شدن اما خودش زیباست
راضیه و مرضیه اسماء ی برازنده ست
نامی پسندیده همیشه حق فرزند است
عالم گرفت از لحظه ی اول فروغ از او
گوش فلک نشنیده یک حرف دروغ از او
نفس سلیمش دور کرد از وی دو رویی را
ارث از رسول الله برده راستگویی را
در قصه ی شعب ابیطالب صبوری کرد
از رجس و ناپاکی تمام عمر دوری کرد
حرمت برای گفته ی اسلام قائل بود
در نزد نابینا حجابش نیز کامل بود
محراب کنج خانه ی خود را حرم می کرد
از نافله خواندن دو تا پایش ورم می کرد
با لطف خود غم های سائل را که تسکین داد
پیراهن شام زفافش را به مسکین داد
شام زفافش چشم هایش خیس باران شد
با یاد تنهایی قبر خود پریشان شد
در بند زهرا فکر فردا بود در دنیا
راه شهیدان راه زهرا بود در دنیا
زهرا طریقش جز طریق پایداری نیست
در مکتب او جای خفت جای خواری نیست
ما را به راه راست دعوت می کند زهرا
با فعل و تقریرش هدایت می کند زهرا
مدیون زهرا بود هر نسلی حسینی بود
اندیشۀ زهرا در افکارِ خمینی بود
تصویر ما از فاطمه تعریف قرآنی ست
شاگرد درس مکتبش قاسم سلیمانی ست
رزمنده ها را نهضت زهرا به خط کرده
زهرا سلیمانیِ ما را تربیت کرده
ارزش ندارد جان اگر نذر ولایت نیست
پایان راه فاطمیون جز شهادت نیست
باید شناسایی کنیم اهداف دشمن را
باید بشارت داد فرداهای روشن را
سیدعلی مان فتح خیبر می کند فردا
فرزند حیدر کار حیدر می کند فردا
پشت سر او لشگر حق راه می افتد
" حیفا " دگر در چنگ حزب الله می افتد
فردا همه راهی قدس از سمت لبنانیم
در مسجدالاقصی نماز شکر می خوانیم
مشی و مرام صهیونیست از یاد خواهد رفت
حیثیت پوشالی اش بر باد خواهد رفت
راهی برای عده ای یاغی نمی ماند
نامی از اسرائیل هم باقی نمی ماند
بیرون کنیم از منطقه غیر از محارم را
قطعا بگیریم انتقام حاج قاسم را
فردا که شوق هر فلسطینی تماشایی ست
بیت المقدس تا مدینه راهپیمایی ست
دنیا به کام مهدی موعود خواهد شد
صبح فرج وهابیت نابود خواهد شد
در هر خیابان عطر منجی می دمد فردا
آقا علم را دست مهدی می دهد فردا
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#مدح_منقبت_میلادیه
#ولادت_حضـــــــرت_مـــــــادر
#اسعدالله_ایامکم