🔻آخرین نفس! ✍فریده دیبا (مادر فرح ) در خصوص پایان زندگی محمدرضا پهلوی چنین روایت می کند: 🔸دکتر "فانی یز" به محض رسیدن به قاهره شکم شاه را گشود و حدود دو لیتر چرک و مایعات را از آن خارج کرد و در کمال تعجب به ما گفت جراح قبلی (دکتر دوبیکی امریکایی) مقادیری از کبد و لوز المعده سرطانی شده را در شکم بیمار جا گذاشته است و این نمی تواند سهوی باشد! او همچنین خبر تکان دهنده دیگری هم داشت لوزالمعده چرکی شده و وضع خطرناکی به خود گرفته است! از 28 تیر ماه شاه کم کم به اغما فرو رفت. هر ساعت بی هوشی او عمیق تر می شد و دست او از دنیا کوتاه تر. از پزشکانی که بالای سر محمدرضا بودند پرسیدم آیا امیدی هست؟ آنها گفتند نه .به اغماء رفتن شاه به معنای حرکت او در سرازیری است! 🔸شاید هنوز خجالت می کشیدند که کلمه مرگ را به زبان بیاورند اما همه ما می دانستیم پایان کار شاه نزدیک است. محمدرضا در ساعت نه صبح 27 ژوئیه 1980 (5مرداد1359) از دنیا رفت. وقتی شاه در گذشت من، فرحناز هفده ساله، اردشیر زاهدی، مارک مرس، دخترم فرح، اشرف و امیر پورشجاع بالای سرش بودیم. روز تابستانی بسیار گرمی بود. خبر مرگ شاه در صدر اخبار جهان قرار گرفت. برخلاف آنچه که امریکایی ها فکر میکردند مرگ شاه باعث آزادی گروگان ها نشد و دیپلمات های امریکا همچنان در اسارت ماندند. 📚 منبع : دخترم فرح؛ فریده دیبا