eitaa logo
فدائیان رهبر
2هزار دنبال‌کننده
45هزار عکس
35.4هزار ویدیو
180 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔹✨شب بود. در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به مداحی کرد.صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس بود! 🔸✨بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد. 🔹✨آن شب از خواب ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، این ها مجلس را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم! 🔸✨هر چه می گفتم: حرف بچه ها را به دل نگیر، تو کار خودت را بکن، امافایده ای نداشت.آخر شب برگشتیم مقر، دوباره خورد که: دیگر مداحی نمی کنم!ساعت یک نیمه شب بود.خسته و کوفته خوابیدم. 🔹✨قبل از صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد. چشمانم را به سختی باز کردم. چهره ی بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو الان موقع اذانه. 🔸✨من بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی دونه یعنی چی؟! البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد، از اذان بیدار می شود و مشغول نماز📿. 🔹✨ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن کرد. بعد هم مداحی (علیها سلام)! 🔸✨اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه ی بچه ها را جاری کرد. من هم که دیشب خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیش تر تعجب کردم! ولی چیزی نگفتم. 🔹✨بعد از خوردن به همراه بچه ها به سمت برگشتیم. بین راه دائم در فکر کار های عجیب او بودم.ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا خواندم 🔸✨گفتم: خب آره، شما قسم خوردی که... پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن.بعد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشب به چشمم نمی آمد، نیمه های شب کمی خوابم برد. 🔹✨یکدفعه دیدم وجود مقدس (علیها سلام) تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی خوانم، . هرکه گفت بخوان تو هم بخوان دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به کردن ادامه داد. 📚منبع/کتاب سلام بر ابراهیم/ص 190
📆 روز ترویه و توطئه‌ی ترور امام حسین علیه‌السلام و حرکت آن بزرگوار از مکه به عراق؛ ( ۸ ۶۰ ق) 🌹خطبه‌ی اباعبدالحسین صلوات‌الله‌علیه به هنگام خروج از مکه‌ی مکرمه ♦️ حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام در فرمایشی از خودشان خبر دادند. همین‌که موسم حج نزدیک شد و حجاج گروه گروه وارد مکه شدند، در اوایل ماه خبر رسید که یزید بن معاویه، را در ظاهر امیر و سرپرست حاجّ قرار داده ولی در واقع به او مأموریت داده که هر کجا توانستی، هر نقطه‌ای امکان داشت، امام را ترور کن. پس این مصیبت جدید وارد شده بر حاجیان ما (شهادت حجاج در ) مبدأ آن مال آن‌جاست، مبدأ آن یزید بن معاویه و مأمورین او هستند که برای ترور وارد مکه می‌شوند نه برای حج و عمره و عبادت!. به امام خبر رسید که یک چنین تروری در انتظار شماست؛ لذا حضرت تصمیم گرفت که احترام خانه‌ی مکه را به خاطر او نشکنند، حریم مکه‌ی معظمه از زمان ساخته شدنش به دست حضرت (علیه‌السلام)، خدا این خانه را خانه‌ی خودش فرموده، طواف را طواف عرشی قرار داده، مردم را برای بندگی به آن‌جا دعوت کرده نه برای کشتار و آزار مردم!. این بود که حضرت دریغ داشت که این کار درباره‌ی او انجام بگیرد و حریم خانه‌ی خدا شکسته شود. بنابراین تصمیم گرفت که روز سه‌شنبه هشتم ذی‌الحجة از مکه خارج بشود. آن‌وقت در بین و افرادی‌که در همراهش بودند، آن‌ها را جمع کرد و صحبت از مرگ کرد!. فرمود: «الحمدلله و ماشاءالله و لا قوة الا بالله و صلی الله علی رسوله»؛ کلاسِ درس مرگ از این‌جا برای مردم گشوده شد؛ «خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة». در هیچ عبارت و شعری پیدا نمی‌شود که کسی این‌طور مرگ را عزت و آبرو داده باشد. می‌فرماید: اگر بخواهیم لباس مرگ را برای خودمان تشبیه کنیم، در مردها چنین چیزی نیست، ولی در خانم‌ها و دوشیزگان وقتی یک گردن‌بند طلایی از پدر یا در موقع ازدواج به آن‌ها می‌رسد، افتخار به آن می‌کنند، لذت می‌برند و زینت قرار می‌دهند. «خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة» برای انسان چنین گردن‌بندی اسباب آبرو، اسباب زینت، اسباب راحتی، به نام مرگ خدا قرار داده. «و ما اَولهَنی اِلی اَسلافی»؛ نمی‌دانید چه چیزی در باطن من موج می‌زند از علاقه‌ی به مادرم ، از علاقه‌ی به پدرم، از علاقه‌ی به جدم، و برادرم! می‌خواهم پرواز کنم!؛ «ما اَولهَنی اِلی اَسلافی اشتیاقَ یعقوبَ اِلی یوسفَ»؛ فقط در مردها می‌توانم یک مرد پیدا کنم، مثال بزنم، آن هم جدایی یعقوب از یوسف است. چقدر یعقوب جدایی کشید تا چشمانش از بین رفت و سفید شد؟! «خُیِّرَ [خیِرَ] لی مَصرعاً»؛ یک جایگاهی به نام افتادنْ‌گاه برای من فراهم شده! «انَا لاقیهِ»؛ باید بروم آن‌جا بیفتم!. آن‌جا کجاست؟ آن‌جا گودی قتله‌گاه است!. پس نظر من این است که من دارم پرواز می‌کنم به سوی محبوب‌های خودم. خروج من الآن از مکه و بیابان‌ها در ظاهر آواره شدن است، ولی من رو به مقصد خود دارم حرکت می‌کنم. «کأنی باَوصالی، تتقَطَّعُها عُسلانُ الفَلواتِ»؛ مثل این‌که دارم می‌بینم گرگ‌هایی به من حمله کرده‌اند و دارند ماهیچه‌های من را با دندان‌هایشان تکه‌تکه از من جدا می‌کنند!. «بین النواویس وکربلاء فیملان منی اَکراشاَ جوفا و اجربةً سُغَّبا. لا محیص عن یوم خط بالقلم، رضی الله رضانا اهل البیت»؛ همین‌که خدا برای ما یک نقشه‌ای قرار داده، ما به چشم خود قبول داریم به سوی او پرواز می‌کنیم. وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین ۹۴٫۷٫۲۳ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
⚠️ 🔥 آتشی نمی‌سوزاند  را . . . 🌊 و دریایى غرق نمی کند  را . . . 🔹مادری ،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان "نیل" می سپارد ، تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش 🔸دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند، سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد ! مکر زلیخا زندانیش می کند، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند 💠 از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختی؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ، و خدا نخواهد ؛ . . . ✅ او که یگانه تکیه گاه من و توست 💕❤️💕 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀 🌹 🌹 همیشه آیه‌ را زمزمه میکرد ‌گفتم : آقا این آیه برای محافظت در مقابل دشمنه اینجا که دشمن نیست ! نگاه معنا داری کرد گفت : دشمنی بزرگتر از هم وجود داره؟! بارها در وسوسه های شیطان ، این جمله حکیمانه آقا را با خود مرور می کردم تا به جمله زیبای برخورد کردم که فرموده اند : دشمن ترين دشمنانت ، نفس شیطان درونی توست اَعْدی عَدُوّك نَفْسُكَ الَّتي بَيْنَ جَنْبَيْكَ. 🍁🍂🍁🍂
سید ابراهیم یک ملت! هشتمین رئیس جمهور ایران! ✍️ بغض نوشته‌ای از سرکار خانم عاطفه خرمی امروز میخواهم با شما سخن بگویم و برایتان چند سطری بنويسم از تمام روزهای سخت و شیرین این‌ سه سال! از همان ۱۴۰۰ ... از تمام لحظه هایی که یکریز از شما میگفتیم و مینوشتیم و در برابر همه آن ناامیدانی که میگفتند:"این جماعت سراپا یک کرباسند"، کارنامه روشن تان را عَلَم میکردیم و میگفتیم این "مرد" به اعتبار چنین سابقه ای، با همه فرق می‌کند! سید عزیز ایران! میدانید که دوستتان داریم، به اعتبار اعتماد امام‌ سفر کرده مان به شما در قلع و قمع آدمکشان منافق دهه ۶۰! به اعتبار سال‌ها سر تعظیم‌ ساییدنتان در بارگاه امام رئوف! به اعتبار تمام روزهایی که آواره کوه و دشت و بیابان می‌شدی، در کوران سیل و طوفان به راه میفتادی تا رنج مردمانت را از نزدیک لمس کنی! به اعتبار اینکه هیچوقت فرصتی برای "ریلکس"کردن در استخر فرح و قایق سواری در "لتیان" و لم دادن در صندلی گرم و نرم ریاست جمهوری به خودت ندادی! به اعتبار درافتادنت با اژدهای هفت سر مفسدین اقتصادی! به اعتبار اینکه در زندگی خودت و اطرافیانت یک‌نقطه سیاه نه! خاکستری هم نیفتاد که اگر بود، پیراهن عثمانش می‌کردند! عزیز سفر کرده ملت! میدانید که دوستتان داریم به اعتبار دفاع جانانه تان از ساحت کتاب وحی، پیش چشم‌ تمام دنیا! به اعتبار برافراشتن تصویر عزیز ایران در خاک کشور قاتلش! به اعتبار لبخندهایی که به لبهای خشکیده کارخانه ها بازگرداندی! به اعتبار نجات کشور از مهلکه کرونا! به اعتبار رِکورد صادرات غیر نفتی در تاریخ ایران ! به اعتبار بازگرداندن اعتماد رفته این ملت! به اعتبار گذارت از دوران ننگین دیپلماسی ذلت به شکوه عضویت در "بریکس"و "شانگهای"و ... به اعتبار... نه اینها که گفتم عددی نیستند...! ما دوستتان داریم، به اعتبار ساده زیستی تان، ولایت پذیری تان، شجاعت و صراحت لهجه تان، به اعتبار تقوای تان حتی در میدان مناظره با رقبای بی تقوا! دوستتان داریم، به اعتبار بوسه حاج قاسم بر پیشانی تان... رئیس جمهور دوست داشتنی! ! راستش را بخواهید، از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، حس میکنم اگر به غیر از شهادت میرفتید، حق مطلبتان ادا نمیشد! سید! بخدا خسته شدیم بس که این سه سال با کورها و کَرها و گُنگ ها درافتادیم و با زبان آمار و اخبار، شرح دادیم که شوخی نیست آواربرداری از ویرانه ای که دار و دسته باندبازان و از خدا بیخبران به سید ما تحویل داده اند! خسته شدیم‌ بس برایشان توضیح دادیم که تو لحظه ای در راه خدمت، از پا نمی‌نشینی! اما در عوض، جماعتِ همیشه گزافه گو یا نماز شب خواندنت در هواپیما را تمسخر کردند یا جملات پدرانه ات را یا ... بگذریم ... حرف زیاد است اما بیش از این، بغض و اشک امانم نمیدهند...! فقط سید! خوب شد که شهید شدید! پیکر سوخته شما در ارتفاعات ،پاسخ همه آن تهمتها و تمسخرها و طعنه ها شد! از این‌ به بعد فقط استراحت کنید ! آقای ! فقط استراحت... اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سیده خانم مادر داغدیده رئیس‌جمهور مظلوممان هست، به ما جوانان توصیه می‌کند پشت هم باشید، از عمق جان صدا می‌زند آی مهدی جان من چه شد😭