🦋🌱
🌱
.
| #رسم_شیدایـے |
.
.
* همسر شهید میثمے: هادے و حسین، دوفرزند کوچکمان، دعوایشان شده بود، موهاے هم را مے کشیدند، گفت: «آماده شان کن ببرمشان بیرون.» یک ساعت بعد کہ آمد، دیدم سَرِ دو تاے آنها را کچل کرده است. گفت: نمے خواهم [من کہ نیستم و در جبهہ هستم] تو حرص بخورے!؟»
* همسر شهید دقایقے: یک بار سر یک مسئله اے با هم بہ توافق نرسیدیم، هر کدام روے حرف خودمان ایستادیم، او عصبانے شد، اخم کرد و لحن مختصر تندے به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب کہ برگشت، همان طور با روحیہ باز و لبخند آمد و بہ من گفت: «بابت امروز صبح معذرت مے خواهم.» مے گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگے بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند.»
.
📌| #شهید_میثمے |
📌| #همسر_شهید |
💕💕💕