eitaa logo
فدائیان رهبر
2هزار دنبال‌کننده
47.7هزار عکس
38.2هزار ویدیو
205 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴5 عضو شورای شهر بابل دستگیر شدند ♦️از 9 عضو شورای شهر بابل، ‌5 عضو به علت تخلفات اقتصادی دستگیر شدند که نخستین جلسه رسیدگی به موارد مطروحه اعضای شورا در یکی از شعبات دادگاه کیفری استان امروز برگزار و در این جلسه پنج عضو شورای شهر حضور داشتند. ♦️‌افراد دستگیر شده در مرحله تحقیق و بازجویی قرار دارند،
🔴پاسخ کیهان به پروانه سلحشوری که در مجلس به بهانه نطق پیش از دستور بیانیه سیاسی خوانده بود: اگر موشک‌ها نبودند تو را به عنوان برده به شیوخ آل سعود می‌فروختند.
🔴اعضای مجلس خبرگان رهبری، پیش از ظهر امروز و در پایان اجلاسیه‌ این مجلس، با امام خامنه ای دیدار می‌کنند
🔴کدام استان ها بیشترین احتکار را داشتند؟ ♦️سخنگوی سازمان تعزیرات حکومتی : براساس ارزش ریالی، مهمترین پرونده های ما در رده اول مربوط به آهن و میلگرد بود که استان های آذربایجان شرقی، اصفهان و کرمانشاه بیشترین تخلفات را در این حوزه دارا بودند. ♦️ لوازم خانگی، برنج و اقلام خوراکی و لوازم یدکی خودرو در رده های بعدی قرار دارند که استان های تهران، آذربایجان شرقی، اصفهان، کرمانشاه و فارس در این حوزه بیشترین تخلفات را دارا هستند.
🌷 🔹✨شب بود. در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به مداحی کرد.صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس بود! 🔸✨بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد. 🔹✨آن شب از خواب ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، این ها مجلس را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم! 🔸✨هر چه می گفتم: حرف بچه ها را به دل نگیر، تو کار خودت را بکن، امافایده ای نداشت.آخر شب برگشتیم مقر، دوباره خورد که: دیگر مداحی نمی کنم!ساعت یک نیمه شب بود.خسته و کوفته خوابیدم. 🔹✨قبل از صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد. چشمانم را به سختی باز کردم. چهره ی بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو الان موقع اذانه. 🔸✨من بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی دونه یعنی چی؟! البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد، از اذان بیدار می شود و مشغول نماز📿. 🔹✨ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن کرد. بعد هم مداحی (علیها سلام)! 🔸✨اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه ی بچه ها را جاری کرد. من هم که دیشب خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیش تر تعجب کردم! ولی چیزی نگفتم. 🔹✨بعد از خوردن به همراه بچه ها به سمت برگشتیم. بین راه دائم در فکر کار های عجیب او بودم.ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا خواندم 🔸✨گفتم: خب آره، شما قسم خوردی که... پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن.بعد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشب به چشمم نمی آمد، نیمه های شب کمی خوابم برد. 🔹✨یکدفعه دیدم وجود مقدس (علیها سلام) تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی خوانم، . هرکه گفت بخوان تو هم بخوان دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به کردن ادامه داد. 📚منبع/کتاب سلام بر ابراهیم/ص 190