بشر امروز مسخ شده است و فکرش زامبی زده است؛ بشریت برای نجات یافتن از این ویروس کشنده نیاز به یافتن نور و فکری شفاف دارد که سرچشمه زلالی باشد از حقیقت و معنویت.
فرهنگ اجتماعی و اقتصادی که از غرب سرازیر شده است جهان امروز را زامبی کرده است می رود که تمام این هفت میلیارد نفر انسان روی زمین را مسخ نموده و نابود کند؛ از این حیث تنها تکیه گاهی که بشر در مقابل خود می بیند جریان انقلاب اسلامی ایران است؛ زیرا زبان اسلام منطبق بر فطرت انسانهاست (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا). وقتی الگویی توانست منطبق بر فطرت انسان ها عمل کند اینجاست که انسانها صرف نظر از دین، رنگ، نژاد و قومیت میآیند و با آن همراه میشوند.'
📝بنیانگذاران این جشن شیطانی، قوم اروپایی «سلت» بودند که سالها پیش از میلاد مسیح در ایرلند و شمال فرانسه زندگی میکردند. سلتیها در این مراسم، دور هم جمع میشدند و آتش میافروختند و برای دستیابی به برکت فراوان (دام و غله) اولین فرزند خانواده را قربانی میکردند. مردم این قوم باور داشتند که در این شب، جادوگران سوار بر جاروی خود، در آسمان پرواز میکنند و زنان با شیطان رابطه جنسی برقرار میکنند و در این بین شیطان شیپور مینوازد و ارواح خبیث بر بلندای تپهها با جادوگران به رقص و پایکوبی میپردازند.
در زمانی زندگی میکنیم که این نادیده گرفتن بعد روحانی و معنوی انسان، در بین پایهگذاران فکری تمدن غربی این تمدن را با چالشی بزرگ رو به رو کرده که تا به امروز جوابی کامل برای آن پیدا نشده است. انسان غربی هر روز هرچه بیشتر از پوچ بودن و تهی بودن خود آگاه میشود و هر روز بیشتر و بیشتر برای غلبه بر این احساس ترسناک پوچ بودن از هر چیز برای خود دستآویزی فراهم میکند که این پوچی را نه درمان بلکه به طور موقت فراموش کند.
#استاد_حسن_عباسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #اختصاصی #جذاب
دکتر حسن عباسی؛ #هالووین و #اربعین!
فکر بشر امروز زامبی زده است!!!
#نشر_حداکثری
#معلم_انقلابی
آتشِ نذری
دیشب، دور از چشم آفتاب، هوا از بس سرد شده بود که نازکبدنانی چون من، رسما داشتند میلرزیدند! آنقدری که خانمم ملحفهپیچم کرد! نزدیکای عمود ۸۰۰ اما آتش مختصری دیدم که گرمابخش جماعتی شده بود! صندلی چیده بودند گرد آتش و ولو برای دقایقی داشتند گرم میشدند و از سوز شدید هوا، خلاص! از یکیشان پرسیدم؛ «این آتش کار کیست؟!» درآمد؛ «پسرکی عراقی برایمان راهش انداخت و روشنش کرد! پسرک میگفت؛ «مادرم مرده و پدرم هم زمینگیر است، پس هیچچیز برای نذری نداشتیم تا اینکه دیدم امشب هوا خیلی سرد کرده! رفتم و کلی چوب و هیزم جمع کردم از بیابانهای اطراف تا هم شما گرمتان شود و هم ما اجری از خدمت به زوّار حسین برده باشیم!» باورت میشود؟! باورت میشود که پسرک داشت گریه میکرد، وقتی داشت از نذری گرمش سخن میگفت؟!» آری برادر! در دم و دستگاه سیدالشهدا، هر کرامتی باورم میشود...
#امام_حسین
#زیارت_اربعین
#نجف
#کربلا
#آتش
#نذری
#حسین_قدیانی