فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذر عجیب مرد عراقی
از زبان حامد عسکری💔✨(:
#حسین_جان
『@fadaiie_rahbar』💚🕊
میگفت تا بچه شیعه به این درک نرسه که
بزرگترین مصیبت و مشکلش؛ نبود و غیبتِ امامِ
زمانشه و برایِ این مشکل -مضطرِ- واقعی
نباشه، هیچی درست نمیشه!
#تلنگر✨
『@fadaiie_rahbar』💚🕊
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاداش عجیب سلام دادن به امام حسین علیهالسلام و لعن قاتلینش
موقع نوشیدن آب❤️🩹✨
حاج مهدی توکلی👤
صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
السلام علیکم و رحمهالله و برکاته
『@fadaiie_rahbar』💚🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥معامله من با امام حسین(ع) این بوده که گفتم آبرو بخر!
«علیاکبر قلیچ» در برنامه «منتهی»:
🔹معامله همیشه دوسر دارد؛ فروشنده و خریدار. من چه کسی باشم که بخواهم با امام حسین(ع) معامله کنم که مثلاً با خودم بگویم امسال فلان کار را برایتان انجام دادم شما برای من جبران کنید!
🔹معامله من با امام حسین(ع) این شکلی بود که گفتم آبرو بخر! من هرکاری از دستم برمیآید نسبت به امام حسین(ع) عرضه میکنم.
#حسین_جان
『@fadaiie_rahbar』💚🕊
•اُمــــیـــــــدُ الــمهــدي❤️🌱•
شما ادمین کانال نیستی رفیقی،رفیق با معرفت..❤️✨(: رفیق با سعادت مون کربلا هستن و واسه مون دعا کردن..
Amir Kermanshahi - Refigh Ye Rooz Miad.mp3
4.22M
یادت نره رفیق منو بین موکب ها
یادت نره رفیق منو بین زائرا💔✨(:
#حسین_جان
•اُمــــیـــــــدُ الــمهــدي❤️🌱•
شما ادمین کانال نیستی رفیقی،رفیق با معرفت..❤️✨(: رفیق با سعادت مون کربلا هستن و واسه مون دعا کردن..
توی سرزمین عشق
بجای ما هم هواشو نفس بکشید🫀✨(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 این سفر، سفر عادی نیست!
🔸 اربعین، از اسرار عالم هستی..
#حسین_جان
『@fadaiie_rahbar』💚🕊
‹❤️🩹🪴›
بہیکۍازرفقاگفتم؛
منکہکربلانرفتماما
توکہرفتۍیکمبرامتوصیفشکن
بگوچجورجاییہ؟
لبخندۍزدوبادلتنگۍگفت:
-بهشت:)
#حسین_جان
『@fadaiie_rahbar』💚🕊
•اُمــــیـــــــدُ الــمهــدي❤️🌱•
••• عمر سعد با حیله گری مردم را قانع میکند که حسین از دین برگشته و او از بیعت نکردن با یزید قصد شکست
•••
کودکان از سوز تشنگی بی تابی می کنند و رخساره آنها ، دل هر بیننده ای را می سوزاند.
ابن حُسین همْدانی،نزد امام می آید و میگوید:
مولای من! اجازه بدهید بروم و با عمر سعد سخن بگویم.شاید بتوانم او را راضی کنم تا آب را آزاد کند..
امام با نظر او موافقت میکند و او به سوی لشکر کوفه میرود و به آنها میگوید:من میخواهم با فرمانده شما سخن بگویم.
او را به خیمه عمر سعد میبرند و او وارد خیمه میشود،اما سلام نمیکند.عمر سعد از این رفتار او ناراحت میشود و به او میگوید:چرا به من سلام نکردی،مگر مرا مسلمان نمیدانی؟
•••
ابن حصین همدانی در جواب میگوید:«اگر تو خودت را مسلمان میدانی چرا آب فرات را بر خاندان پیامبر بسته ای؟آیا درست است که حیوانات این صحرا از آب فرات بنوشند اما فرزندان پیامبر لب تشنه باشند؟ در کدام مذهب است که آب را بر کودکان میبندند؟»
عمر سعد سر خود را پایین میندازد و میگوید:«میدانم که تشنه گذاردن خاندان پیامبر حرام است اما چه کنم ابن زیاد به من این دستور را داده است باور کن که من در شرایط سختی قرار گرفته ام و خودم هم نمیدانم چه کنم؟ آیا باید حکومت ری را رها کنم.حکومتی که در اشتیاق آن میسوزم.دلم اسیر ری شده است به خدا قسم نمیتوانم از آن چشم بپوشم.
•••
اینجاست که ابن حصین همدانی باز میگردد در حالی که میداند سخن گفتن با عمر سعد کار بیهوده ای است. او چنان عاشق حکومت ری شده است که برای رسیدن به آن حاضر است به هر کاری دست بزند