🔴خیلی دور،خیلی نزدیک !!
🚨آیا این مرد را می شناسید⁉
🚫در یکی از تابستان ها که #مدرسه ها تعطیل بود به پدرم اصرار کردم که میخواهم #شاگرد یکی از #لباس_فروشی ها باشم، خیلی اصرار کردم
🚫انگیزه من داستانی داشت چون کسانی که برای خرید میآمدند بعد از خرید به شاگردها #«انعام» میدادند.
آنقدر اصرار کردم تا پدر پذیرفت و من هم در یک مغازه لباسفروشی مشغول کار شدم.
🚫از #همان_ابتدا، کار من در مغازه لباسفروشی گرفتن همین #انعام بود!
🚫بعد از مدتی صاحب مغازه فهمیده بود که 👈«من جز گرفتن انعام کار دیگری انجام نمیدهم»، 😳😳
به همین دلیل #عذرم_را_خواست!
📚منبع: کتاب گذری در تاریخ (خاطرات دکتر #علی_اکبر_صالحی ) ، ص۲۴ / انتشارات وزارت خارجه
#العاقل_یکفیه_الاشاره
🌸🍃🌸⛔🌸🍃🌸
https://sapp.ir/fadak.ir 🔛فدک