⚜️صلی الله علیک یا بنت الحسین علیه السلام یا رقیه
.
.
🔻 در شماره ۱۹۶ ماهنامه فکه میخوانیم:
💠پرواز؛ به وقت عید
شهید حاج محمد پورهنگ به روایت برادرش حسین پورهنگ
.
سری دوم یا سومی که برمیگشت دخترهایش هفت هشت ماه داشتند و دیگر پدرشان را میشناختند. در فرودگاه به من گفت : "داداش حسین، خیلی سخته آدم تو این موقعیت و این سن و سالی که #بچه ها دارند، اونا رو رها کنه و بره. #بهانه گیری #دخترها رو این بار بوضوح حس کردم، اما در برابر #حضرت_زینب سلام الله و اهل بیت این #دلتنگیا مهم نیست، باید دل را کند و رفت..."
.
.
🔴با ارسال عدد یک به شماره ۰۲۱۷۷۹۸۲۸۰۸ به جمع خوانندگان #فکه بپیوندید.
✅ www.jannatefakkeh.com
🆔 @fadak44
#روایت_فدک
#شهید_محمد_پورهنگ #شهید_طلبه
#ماهنامه_فکه
#خادمین_شهدا_فدک ⚘
🔺🔺🔺
سوم دی سال ۹۴ بود. ماموریتمان تمام شد. در الحاضر مستقر بودیم. صبح تلفنم زنگ زد. گفت: "برای #نماز ظهر حاجی میاد پیشتون". پرسیدم: "حاجی کیه!! ما حاجی زیاد داریم!" اسمی نبرد، گفت: "حاجی بزرگه..". ظنام رفت به سمت حاج قاسم، اما مطمئن نبودم. با خودم گفتم نهایتا، یا خودش هست یا یک نفر رده پایینتر. هماهنگ کردم بچهها بروند برای نگهبانی و کنترل. آن منطقه احتمال #ترور زیاد بود. نگران بودم که هر کسی که هست، سلامت بیاید و برگردد.
نیم ساعت از اذان گذشت. کسی نیامد. #نماز_جماعت را که خواندیم، #حاج_قاسم از در وارد شد. سلام و علیک گرمی کرد. بچه ها آرزوی دیدنش را داشتند، دورش حلقه زدند. دوباره نماز خواندیم. اینبار به حاج قاسم #اقتدا کردیم. نماز را که تمام کرد، همانجا چرخید به سمت جمعیت. اجازه خواستم به عنوان فرمانده گزارشی از حماسه بچههای #مازندران و شهدای لشکر ۲۵ بدهم. از عملیاتهای اخیر گفتم و ۶ شهیدی که داده بودیم.
فیلم معروفی که از سردار هست و چشمان زیبایشان که رو به بالا نگاه میکنند، آن فیلم برای همان لحظه هست که داشتم گزارش میدادم. بچهها اجازه گرفتند برای خواندن متن در رسای #حضرت_زینب سلام الله علیها. حاجی اشک میریخت. او هر محوری که سر میزد بیست دقیقه بیشتر نمیماند، اما شور و شوق بچه ها را که دید یک ساعتی پیشمان ماند. رزمندهای دست بالا برد و گفت: "#سردار_دوست_داریم_در_رکابت_باشیم...". حاجی لبخندی زد و گفت: "خب بیاید، #ما_منتظر_حضور_شماییم". رزمنده گفت: "آخه اگه الان برگردیم میزارنمون تو نوبت. میگن سه ماه چهار ماه دیگه. ما میخوایم وقتی بریم استراحت. دوباره بدون تشریفات اداری برگردیم منطقه". حاج قاسم لبخندی زد و گفت: "مجوز شما دست بی بی زینب کبری و حضرت رقیه سلام الله علیها است، از خودشون اذن حضور بخواید"...
💠 به نقل از سردار حمیدرضا رستمیان، فرمانده وقت لشکر ۲۵ کربلای مازندران
#سردار_شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_عبدالرحیم_فیروزآبادی #شهید_روح_الله_صحرایی #شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی #شهید_محرمعلی_مرادخانی #شهید_محمد_شالیکار #شهید_اسماعیل_خانزاده
🆔 @fadak44_ir
🍂✨سالروز شهادت شهید #مدافع_حرم محمد اتابه
💌 فرازی از وصیتنامه #شهید_محمد_اتابه
• #شهادت در قاموس #اسلام کاریترین ضربات را بر پیکر #ظلم و #شرک و #الحاد میزند و خواهد زد و تاریخ اسلام این را ثابت کرده است.
• پسرم، عزیز دلم امیرحسین جانم:
خیلی دوستت دارم، زیبایی نگاهت و چشمانت هیچ گاه فراموشم نمی شود. پسرم بابا رفت که #حضرت_زینب (س) تنها نماند.
خانم زینب (س) در #کربلا تنها ماند و در کربلا ماها نبودیم ولی حالا چی!...
اکنون کربلای دیگر آغاز شده اگر من بازم جا بمانم در آن روز حساب در برابر مولایم و پروردگارم و معبودم چگونه سر را بالا بگیرم، آن هم با دستی خالی و بدون توشه …
• فرزندم امیر حسین بابا، آنگونه رفتار کن که خداوند دوست دارد و میپذیرد و تابع ولایت باش که انسان بی ولایت، پوچ است و توشهای به همراه ندارد.
• بر همه واجب است مطیع فرمایشات مقام معظم رهبری که همان #ولایت_فقیه میباشد، باشند. چون #دشمنان_اسلام کمر همت بستند تا #ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان را بشکنید و ولایت باقی بماند.
▫️ولادت: ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ | شهرستان گوراب زرمیخ، گیلان
▫️شهادت: ۹ آبان ۱۳۹۵ | حلب سوریه
🌱 @fadak44_ir
✨ وقتی الگو زینب است
اگر الگوی زن، زینب و فاطمهی زهرا سلامالله علیها باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز.
▫️ #رهبرانقلاب | ۷۰/۰۸/۲۲
🌻💛 ولادت #حضرت_زینب (س) و #روز_پرستار مبارک باد
🌱 @fadak44_ir
دو رکعت نماز به روح #حضرت_زینب (س) هدیه کنید و در مشکلات و گرفتاری ها به این بانو توسل کنید.
#آیت_الله_ناصری ✨
🌱 @fadak44_ir
لحظات آخر عمر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود که #حضرت_زینب سلاماللهعلیها را به خود فراخواند و وصایایی را به او نمود که در ضمن آن وصایا فرمود:
«وقتی که دیدی برادرت #حسین علیهالسلام در کربلا تنها مانده و یار و یاوری ندارد، پس در آن موقع به نیابت از من زیرِ گلویش را ببوس...»
«... روز #عاشورا نیز به وقت وداع سیدالشهداء علیهالسلام، زینب کبری سلاماللّهعلیها پیش آمد و عرضه داشت:
ای برادر! به من اجازه بفرما سینه و زیر گلویت را ببوسم، آن حضرت سینه و زیر گلویش را نمایان کرد و زینب کبری سلاماللّهعلیها پیش آمد و آنجا را بوسید،» سپس رو به سمت مدینه کرد و صدا زد:
یا أُمّاه، هذه الأمانةُ قد أدَّیتُها!
«ای مادرجان! این امانت شما را من به جا آوردم.»
سیدالشهداء علیهالسلام فرمود:
«آن امانت چه بود؟
زینب کبری سلاماللّهعلیها عرضه داشت: ای برادرم! همانا وقتی که شهادت مادرمان فاطمهالزهراء سلاماللهعلیها نزدیک شد به من فرمود:
ای زینب! سینه و حفره گلویت را برایم نمایان کن.
پس من نمایان نمودم سینه و حفره گلویم را و مادرمان آنجا را بوسید.» سپس به من فرمود:
«این بوسه امانتی است از سوی من به جانب برادرت حسین علیهالسلام، پس هنگامی که برادرت حسین را در کربلا تنها و بیکس دیدی،»
«دیدی که طلب یاری میکند ولی کسی به او یاری نمیرساند، دیدی که پناه میخواهد ولی کسی به او پناه نمیدهد، دیدیکه آب طلب میکند ولی کسی به او آبی نمیرساند، دیدی که که هیچ یاور و رفیقِ دلرحمی ندارد، پس به نیابت از من سینه و زیر گلوی او را ببوی و سپس ببوس...»
📖 #بحرالمصائب / ج۵، ص۷۴
▪️@fadak44_ir