eitaa logo
فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
467 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1هزار ویدیو
29 فایل
پایگاه حفظ و نشر آثار مسجد الزهرا سلام الله علیها کوهپایه جلسه هفتگی صبح های جمعه دعای پرفیض ندبه - انجمن مهدیه(عج) مراسمات مذهبی و اعیاد دینی هیئت حضرت فاطمه الزهرا(س) ارتباط با ادمین کانال @Smrbk77 @sayyed_Ali_84 @mhbk13788
مشاهده در ایتا
دانلود
نور از کاینات می بارد یا که نقل و نبات می بارد تا سحر بر سر زمین از عرش لوح سبز برات می بارد بارش رحمت الهی بین جلوه های صفات می بارد گوش جان باز کن که از ملکوت نغمه های حیات می بارد تا فرو بارد از افق برکات بفرستید تا سحر صلوات جان اندوه بر لب است امشب آن شب قدر ، امشب است امشب درِ میخانه ی جنون باز است جام مستی لبالب است امشب نور در نور و سور در سور است بزم شادی مرتب است امشب دل موسی بن جعفر ، آباد است غرق در ذکر یارب است امشب نجمه خورشید در بغل دارد روح امید در بغل دارد هر طرف عطر آشنا آمد هدیه از جانب خدا آمد علی سوم از تبار علی که پس از مرتضی رضا آمد در رگ وحی ، نور جاری شد نفس و نفس انما آمد خاتم معرفت در انگشتش شرف الشمس اولیا آمد آمد و ضامن غریبان شد قبله ی عشق در خراسان شد هشتمین مقتدا امام رضا شرط ایمان ما امام رضا ای که خورشید می شود هر روز خاکبوس تو یا امام رضا سنگ با یک اشاره ی تو طلا دردها را دوا امام رضا بر سر سفره ات نشسته فقیر ای غریب آشنا امام رضا حرم پاک تو بهشت من است مِهر تو مُهر سرنوشت من است کمیل کاشانی
آخر صفرالمظفر سالروز رحلت جانگداز پیامبر اکرم ، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه ، شهادت جانسوز امام حسن مجتبی و امام رضا علیهم السلام را به محضر امام زمان(عج) و تمامی شیعیان جهان تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم. @Fadak_mzk
السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئوفِ الَّذِی هَیجَ أَحْزَانَ یوْمِ الطُّفُوفِ احساس می کنم که همین‌جاست جنتم هر وقت در حریم تو گرم زیارتم هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف این است آرزوی من این است حاجتم آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا من صید مبتلا‌شده ی این ضمانتم یک سال می شود که به مشهد نیامدم یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم خلوت‌گُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم یک شب سری بزن به من و کنج‌عزلتم در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا در ماجرای عاشقی‌ات درس عبرتم گندم‌به‌دست..،گوشه ای از بارگاه تو با جبرئیل های حرم گرم صحبتم گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم... شکر خدا کبوتر بام کرامتم وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس پس خوش‌به‌حال من که در این مُلک،رعیتم جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم خورشید عالمِین،همین گنبد‌ِ طلاست بر بام تو دمیده شود صبح دولتم من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم من سالیان سال کنار تو راحتم کُلِّ عشیره..،نان‌خور موسی بن جعفریم قربان این گداشدنِ با‌اصالتم ای مهربان‌تر‌ از پدرم! دوست‌دارمت... از کودکی همیشه تو کردی حمایتم مُهر تو مُهر نیست..،مسحیایِ طوس ماست صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند با چای حضرتی‌ست فقط اوج لذتم محشر، شفیعِ گریه‌کنانِ تو فاطمه است زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم کامل‌ترین عبادت من نام حیدر است ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست... در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی... من محو در تجلیِ این بی نهایتم سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است عمریست داده ای به همین راه عادتم نُطقم کنار پنجره‌فولاد باز شد با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم ای عُهده‌دار مجلس عطشان کربلا! من آن حسین‌گویِ دمِ دربِ هیئتم تو روضه‌خوان آن لب سرنیزه‌خورده ای من سینه‌چاکِ لطمه‌ی ذکر مصیبتم یَابْن‌َالشَّبیب‌گُفتنِ تو می کُشد مرا... گفتی:که زخم خورده‌ی آن هتک حرمتم ▪️ یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند
خـــواب دیدم شبی میانِ حَرَم عشق را بی اجازه می خواندم دســت در دســتِ پنجره فولاد داشتم شـــعرِ تازه می خواندم چشـــم در چشـــمِ گنبدش بودم داشت خورشید بر جهان میریخت آسِــمان هم به گریــه می افتـاد آسِــمان روی آسِــمان می ریخت گوشه ای از حیاطِ خلوتِ صحن پیـــرمـردی میـــانِ راز و نیـــاز گریه در گریه زیرِ لب می گفت : ما غریب ایم ای غریــب نـــواز ما غریــب ایـــم ... کودکانـم را بیمـــه کردم فقط به اسـمِ شـما بعدِ یک حــادثه فَلَج شده است پسـرِ کوچک ام  "  غلام رضا  " گوشـه گوشـه کنایه هـا گفتند : هان چه شد معجزه کجاست خدا چاره ی کار دســـتِ جرّاح است پس چه شد بیمه ی امام رضا ؟ به همه گفته ام چه می دانیـد رویِ این زخم ، التیام رضاست اشک ، سرمایه ی فقیران است بیمه ی ما فقط امـام رضاست اشک هایم ندیده اند هنـــوز آشنایـی شکیــب تـــر از تـــو چه غروبی غریـب تر از مـــن چه طلوعی طبیـب تر از تـــو آمـــدم بــاز هم امـام رضـــا چاره ی حلِّ مشکلم باشـــی کاش می شد که ضامنِ آهو ضـامنِ آهـــوی دلـم باشـــی سینـــه ام را جَلا بـده آقـــا درد دارم ،  دوا بــــده آقـــا سمتِ باب الجـواد آمده ام پـــسـرم را شِفــا بـده آقـــا ناگهان آسمان به هم پیچـید باد و باران به هم امان دادند نـور در نـور شد حیاطِ حَـرَم رویِ گلدسـته ها اذان دادند معـــجـــزه اتّفــاق افــتـاد و باز هم قـــدرتِ امـام رضـــا لحظه ای بعد ویلچــر بود و پسری که بلنـــد شـد از جــا آسِـمان اشـــکِ شوق بارید و در و دیـوار یا رضـــا گـــفتند ابـرها هم به سجــده افتادند قطره قطره رضا رضـا گفتند خواب هم ناگهان پرید از خواب و  من از سرنوشـت رانـده شدم مثلِ هردفعه رأسِ ساعتِ هشت باز هـم از بهشـــت رانـده شدم باز هم لایــقت نبـــودم و این ســیـــنــه ام را به درد آورده ولی آقا نشانه ی خوبی ست مـــادرم " شُــله زرد "  آورده نـــذر دارد برایتان هر سـال روزِ میــلادتـــان دعـــا دارد زعفرانـی به رنگِ راز و نیاز بینِ هر کاسه یک رضا دارد نـــذر کرده مرا به اسمِ شـما که فقط شاعـرِ شـما باشـــم گفتــه از راه دور هم گاهـی می شود زائــرِ شـما باشـــم پس من امروز زائرت هستم ای برایـم عزیـز تر از جـــان السّلامُ علیـک حضرتِ عشق " السّلامُ علیـک یا سلطان "