eitaa logo
فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
432 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
688 ویدیو
29 فایل
پایگاه حفظ و نشر آثار مسجد الزهرا سلام الله علیها کوهپایه جلسه هفتگی انجمن مهدیه(عج): صبح های جمعه - دعای پرفیض ندبه ارتباط با ادمین کانال @Smrbk77 @sarbk8413 @mhbk13788 پایگاه اطلاع رسانی فدک را در اینستاگرام و ایتا دنبال کنید ...
مشاهده در ایتا
دانلود
فدای ذرّه ذرّه خاکِ پایت شب جمعه ست! دلتنگم برایت یکی را زائرِ شش گوشه کردی یکی را کُشت داغِ کربلایت!
دارم به فرج گرایشی بی وقفه شد کارِ دلم نیایشی بی وقفه تا یک شبه در امر ظهورت آقا ایجاد شود گشایشی بی وقفه! شاعر:
به مناسبت اولین سالگرد شهادت هست نامت تا ابد در ذهن ایران جاودان دوستت داریم و یارت میشویم از عمق جان با دلی آکنده از عشق و امیدی بیکران باز هم عرض سلامی خدمت سردارمان حالمان بد نیست! امّا نیست خیلی خوب هم حاج قاسم رفتی و بسیار شد ظلم و ستم ننگ بر ذات خرابش! مرگ بر نامش مدام با وقاحت کرد در حقّت جنایت را تمام میشود تنها به دستِ مرگ، رفع اتهام در هراس افتاده جانِ قاتلت از انتقام خوب میداند که جانش نیست دیگر در امان سخت ترسیده است از تولیدِ موشک هایمان منتظر بودی و گفتی غیر از این دلخواه نیست وای بر آنکه از این دلدادگی آگاه نیست شک ندارم هر که شد همراهِ تو گمراه نیست تا تماشای امام عصر(عج) خیلی راه نیست خونِ تو برداشت تا حدّی موانع از ظهور روز فتح قدس نزدیک است! چشم فتنه کور مانده در گوشش صدایت، غرقِ آهنگت شده محو اخلاص تو و ایمانِ یکرنگت شده مرد بودی! بیقرار شیوۂ جنگت شده سوریه گمکرده دارد سخت دلتنگت شده حُمص می بوسد پیاپی ردّ پاهای تو را اشک می ریزد!...نمیگیرد کسی جای تو را داغ دید و بعد تو درگیر قیل و قال شد از غم تو گریه کرد و ملتی بدحال شد رهبرم تنها شد و در جانمان جنجال شد بیقراری های ما از داغ تو یکسال شد حاجت ما والسلام نیست در قاموس ما بهتر از این حسن ختام بال پرواز تو را داد و زدی بر آسمان نفس را کشتی و دل دادی به عشقی بی نشان این چه سرّی بود که در سیرۂ تو شد نهان یادبودت میشود با فاطمیّه همزمان سال ها رزق شهادت را میان هر دعا خواستی از مادر سادات بین روضه ها فتنه شعله ور شد و دور و برت آتش گرفت سوختی! پرپر زدی، بال و پرت آتش گرفت ذکر یازهرا(س) گرفتی معبرت آتش گرفت اینچنین شد که شبانه پیکرت آتش گرفت شد اجابت حاجتت، گفتی: سلام ارباب من بر زمین، با پیکری غرق به خون، دور از وطن اشکمان جاریست از داغ تو؛ بی رنگ و ریا بعد تو ماندیم در آشوب این دنیا رها رفتی و ما را سپردی دست انواع بلا بسته شد بعد از تو ای سردار؛ راه کربلا خون دل خوردیم! تا آن لحظه های آخرین ناممان امسال شد: جامانده های اربعین میشود شب های جمعه داغ تو جانسوزتر کربلایی میشویم از نام تو با چشم تر تو فقط از حال هجران دیده ها داری خبر غبطه بر حال شهیدان میخوریم و هر سحر- -میرساندی کاش با تعظیم و عرض احترام محضر اربابمان از جانب ما یک سلام سیدالعطشان بگو! داغ لبالب را بیین در کنار آب دریا خشکی لب را ببین گریه کن سردار! جسم نامرتب را بیین نیزه باران شد تن ارباب! زینب(س) را ببین خوب فهمیدی غمش را در حرم با حالِ زار مانده اشکت در غروبِ زینبیه یادگار! 🔸شاعر:
با وجود من عجین هستی و با غمت عجینم چشم پوشیدم از عالم که فقط تو را ببینم دردمندم! برسان نسخه ای از گوشۂ چشمت تویی آخرین امیدم ای طبیبِ دلنشینم مسجد و قبله و سجاده خودِ کعبه؛ تویی تو برده عشق تو به غارت؛ دل و هوش و عقل و دینم فتنه بر پا شده اما به هوایت ایستادم شبهه تأثیر ندارد به خدا که در یقینم «یا أباصالحِ» عالم مددی! که دور از تو نفْس ِ طغیان زده میزند پیاپی به زمینم بدَم اما به تماشای تو محتاجم و گاهی کاش در خیمۂ تو قدرِ نگاهی بنشینم تا شکوفا بشود بر لب تو صد گلِ لبخند باید از باغ ارادت گل نرگسی بچینم شب لیلة الرغائب به تو اختصاص دارد همه آرزوی من هستی و مشتاق ترینم! 🔸شاعر:
امشب دلم لبریز احساسی جدید است آقا غلامت در دو عالم روسفید است ذکر قنوتم «یا جواد ٱلاجودین» شد دادی مرادم را اگر این دل مرید است انداختم حرز تو را بر گردن خود عشق تو در نزدیکی ِ حبلُ ٱلورید است نقش نگینت بود "نِعمَ ٱلقادرَ ٱللّه"* این افتخار ِ سنگ زیبای حدید است دستان پر مهرت مرا محتاج کرده با دست خالی رد کنی؟! از تو بعید است ذریّهٔ دردانهٔ سلطان طوسی گفتیم در وصفت: شهید إبن شهید است باب ٱلجواد مشهدم را دوست دارم آنجا برای قفل حاجاتم کلید است مولای گندمگون؛ نقاب از چهره بردار نه! برنداری! چشم بعضی ها پلید است از علم بی حدّ تو مأمون غرق حیرت در محضرت علّامه از خود ناامید است جانم فدای جای جای کاظمینت نذر تو چندین آیه قرآن مجید است- یاسین و ٱلرحمن و حمد و قل هوَ ٱللّه می آیم و هنگامهٔ وعده وعید است إذن از تو میخواهم مدد از مادر تو پابوسی ات وٱلله که عید سعید است خادم فراوان داری اما چند سالی ست ذکر لبم؛ -ایکاش ما را می خرید- است تفسیر حُسن عاقبت یعنی همین که؛ پایینِ پایت مرقد شیخ مفید است 🔸شاعر:
رسید از عرش، ذکرِ «لافتی» با خلقت حیدر دعایِ «ربّنا» شد «آتنا» با خلقت حیدر به عشقش بابِ آمرزش به روی عاصیان شد باز دو چندان شد تبِ «إغفر لَنا» با خلقت حیدر از آن روزی که انگشتر به سائل داد فهمیدم سریعاً خلق شد خیلِ گدا با خلقت حیدر به جایِ ذکر یونسیّه، یونس یاعلی(ع) میگفت به روی نیل؛ موسی زد عصا با خلقت حیدر «قسیم النّار والجنّه»! چه شیرین است این جمله بهشت از مرزِ دوزخ شد جدا با خلقت حیدر ملائک، عالم و آدم، زمین و آسمان خواندند... همه «نادعلی» را یکصدا با خلقت حیدر برای دردمندان در نجف تأسیس شد امشب- پس از ایوان-طلا، دارالشفا با خلقت حیدر أمیرالمؤمنین! قرانِ ناطق! قبلۂ سیّار! بنا شد مروه و سعی و صفا با خلقت حیدر پیمبر(ص) محض ِ اثباتِ خودش شقّ القمر کرد و چه شقّ الکعبه ای کرده خدا با خلقت حیدر! 🔸شاعر:
دلشوره داشتی و برادر نداشتی بعد از حسین(ع) سایۂ بر سر نداشتی داغت عظیم بود و دل کوه را شکست صبرت جمیل بود و برابر نداشتی در کربلا، بلا به سرت آمد آنچنان جز تیر و نیزه خاطره دیگر نداشتی گفتی میانِ گریه که ای شمرِ(لع) بی حیا در قتلگاه...کاش که خنجر نداشتی می سوختی از اینکه؛ از آن دستِ بی عقیق وقتِ وداع؛ بوسه چرا برنداشتی میسوخت خیمه ها و به کوریِ چشم بد جلباب بود! اگر چه که معجر نداشتی دور و برَت نگاهِ علی اکبری نبود عباس ِ غیرتی و دلاور نداشتی مرهم نداشت داغِ دلت! بغض کردی و... غم داشتی؛ نوازش ِ مادر نداشتی جانت به لب رسید! که دنیایِ بیوفا ماندن نداشت! چونکه برادر نداشتی! 🔸شاعر:
میرسد از هر طرف زائر مدام از راهِ دور سهم من در حدّ یک عرضِ سلام از راه دور نیستم دور ضریحت؛ در خیالم باز هم - - میروم گم میشوم در ازدحام از راه دور در طوافت می دوَم با پای شعرم هفت بار تا کمی زائر شوم با احترام از راه دور اشک می ریزد دلم؛ از شوق پرپر می زند دور گنبد؛ بر فراز پشت بام از راه دور آیهٔ «وٱلکاظمینَ ٱلغَیظ» راه و رسم توست کاش دریابی مرا در این مقام از راه دور حضرت باب ٱلحوائج هستی و تا زنده ام میگذاری مهربان! سنگ تمام از راه دور بارها با چشم خود دیدم سپردی از کرم زخم هایم را به دست التیام، از راه دور "بُعد منزل نیست" اما در حرم حالم خوش است گر چه میدانم نظر دارد امام از راه دور 🔸شاعر:
ریسه بندان کن، علیِ مرتضی(ع) بابا شده نیمۂ ماهِ خدا شیرخدا بابا شده میرسد امشب رطب از دستهای جبرییل روزه دارن! حیدرِ آل کسا، بابا شده حُسنِ مطلق رونمایی شد؛ حسن(ع) لبخند زد چون أمیرالمؤمنینِ شیعه ها بابا شده گفت امشب قلعۂ خیبر به تیغِ ذوالفقار باخبر هستی که شاهِ لافتی بابا شده؟! سفرۂ افطار با ذکر«حسن(ع)جان» پهن شد جانِ عالم؛ حضرت مشکل گشا بابا شده در فضیلت نیست امشب کمتر از شبهای قدر چون به یُمنِ مجتبی(ع) بابایِ ما بابا شده هست ذکر «یاعلیُ و یاعظیم ِ» اهل بیت(ع) سائلان خواندند او را «یاکریم اهل بیت(ع)» کوثر امشب صاحب دردانۂ أطهر شده حضرت أم أبیها حضرتِ مادر شده عرشیان و خاکیان و سائلان و عاصیان در کنار دست های کوچکش محشر شده چشم و ابرویش به حیدر رفته و دل می برَد قلبِ زهرا(س) بیقرارِ دومین حیدر شده شد نبی(ص) غرق سرور و شادمانی پدر- باعث آرامش ِ روز و شبِ دختر شده قوم و خویشیِ پیمبر(ص) باعلی(ع) شد بیشتر حالِ اصحابِ سقیفه بیشتر مضطر شده جاهلی هم سنگ آورده برای امتحان دید اما وقت رفتن صاحبِ گوهر شده هست آقایم کریم إبن کریم و تا ابد از تمام دست و دل بازانِ عالم سر شده دید دستِ خالی ام را داد عیدیِ مرا از میانِ جمعیت؛ زهرا(س) صدایم زد بیا... آمدم! نوکر شدم از برکت نام ِ حسن(ع) دام را انداخت؛ دل افتاد در دام حسن(ع) ابر و باد و ماه و خورشیدش تماشایی تر است فرق دارد آسمانِ آبیِ بام حسن(ع) با جزامی هیچکس دمخور نشد جز مجتبی(ع) همنشینی با ضعیفان هست پیغام حسن(ع) مرد شامی را به جای ناسزا لبخند گفت عاشقم! دیوانه ام کرده ست اسلام حسن(ع) نام او کام مرا طعم عسل داده ست و کاش... لحظه ای شیرین شود از نام من کام حسن(ع) در خیالاتم صدایش را تصور میکنم نسخۂ آرامشم شد لحن آرام حسن(ع) میشود صحن و سرایش بازسازی با ظهور میشوم در آستانش جزء خدام حسن(ع) شک نکن یکروز میگیرم برات کربلا از کنار پنجره فولادِ باب المجتبی(ع)! 🔸شاعر:
محمد(ص) آمد و نورٌ علی نور است همراهش علی(ع) یک سمت و آن سو حضرتِ زهرای دلخواهش حسن(ع) محکم گرفته مهربان؛ دستِ حسینش(ع) را قدم برداشت و رویید گل ها بر سرِ راهش خدا دلدادۂ این پنج تن بود و سفارش کرد که بی وقفه بگردد دورشان، خورشید با ماهش مسیحیانِ نجران آمدند اما عقب رفتند پیمبر(ص) بود و خانوادۂ از غیب آگاهش هراس افتاده بر جانِ کلیسا، میزند ناقوس ترک خورده صلیبِ سنگی از اندوهِ جانکاهش علی(ع) بر هم گره اندازد ابرو را، همین کافیست که عیسی میرسد بیتاب و سرگردان به درگاهش خدا داده به زهرا(س) آنچنان اعجاز که والله به ویرانی مبدّل میکند یک آهِ کوتاهش پسرهای علی(ع) هم که اگر نفرین کنند ای وای... زمین می مانَد و کوهی که نه! آری بخوان کاهش مبادا لحظه ای بیرون بیاید از غلاف خود امان از ذوالفقارِ مرتضی(ع) و خشم گهگاهش! 🔸شاعر:
@shere_aeini آمدی و منعکس شد نورِ حق دور و برت عالم آمد عاشقانه با ادب در محضرت خوش به این اصل و نسب! بابابزرگت شد حسین(ع) خورده نان از دستِ آقای کریمان مادرت باقر العلم النبی بودی و با ذکرِ علی(ع) میگذارد تاجِ دانش را پدر روی سرت آسمان آمادهٔ ثبت احادیث تو شد جرعه جرعه موج زد! شد آب دریا جوهرت دور تو گشتند و آخر صاحب فتوا شدند تا شدند علامه ها شاگردِ پایِ منبرت در کنار مهربانی بسکه داری معرفت میرسد هر بار سائل میشود عاشقترَت دستهایت رفت بالا با مناجات و درست در همان ثانیه می بخشید دستِ دیگرت حرفهایش رفت از یادش! به تو دلبسته شد هر کسی آمد به دیدارت برای مشورت گفته ای این را به آنکه شد به عشقت مبتلا تا دم آخر تو با من باش؛ با من محشرت! 🔸شاعر: