🌺
💠 #یا_حلیم
سلام خدای مهربانم
تو را #حلیم خواندند یعنی بسیار صبور 🌺
وقتی خطایی از من سر می زند صبر می کنی تا متوجه بشم و برگردم 💔
بهم فرصت دادی تا جبران کنم
تو را سپاس مهربان خدای من ❤️
روزم را با نام زیبایت آغاز میکنم
الهی به امید تو 🌺
@fadayiane_banoye_damshgh
🔘
#خدا_باهات_حرف_داره
📎 آیات ۹۹-۱۰۱ سوره ی یوسف به سرانجام كار يوسف و یعقوب با برادرانش اشاره دارد.
🌾 سرانجام كار يوسف و يعقوب و برادران با فرا رسيدن كاروان حامل بزرگترين بشارت از مصر به كنعان و بينا شدن يعقوب، کنعان غرق در سرور و شادى شد.
👈اكنون طبق توصيه يوسف بايد اين خانواده به سوى مصر حركت كند، مقدمات سفر فراهم گشت ،گوئى یعقوب ازنو، جوان شده است!
⚜قران میگويد: هنگامیكه وارد بر يوسف شدند، يوسف پدر ومادرش را در آغوش فشرد. سرانجام شيرينترين لحظه زندگى يعقوب، تحقق يافت و در اين ديدار و وصال كه بعد از سالها فراق، دست داده بود، لحظاتى بر يعقوب و يوسف گذشت كه جز خدا هيچكس نميداند آن دو چه احساساتى داشتند.
🌾 سپس يوسف به همگى گفت در سرزمين مصر قدم بگذاريد كه به خواست خدا همه، درامنيت كامل خواهيد بود كه مصر در حكومت يوسف امن و امان شده بود.
🌾 هنگامى كه وارد بارگاه يوسف شدند، او پدر و مادرش را بر تخت نشاند.
⚜ عظمت اين نعمت الهى و عمق اين موهبت و لطف پروردگار، آنچنان برادران و پدر و مادر را تحت تاثير قرار داد كه همگى در برابر او به سجده افتادند.
👈 در اين هنگام يوسف ، رو به سوى پدر كرد و عرض كرد پدرجان !
اين همان تاويل خوابى است كه در خردسالى ديده بودم.
مگر نه اين است كه در خواب ديده بودم خورشيد و ماه ، و يازده ستاره در برابر من سجده كردند.
ببين همانگونه كه تو پيش بينى مى كردى خداوند اين خواب را به واقعيت مبدل ساخت و پروردگار به من لطف و نيكى كرد، آن زمانى كه مرا از زندان خارج ساخت.
👈 سپس اضافه كرد خداوند چقدر به من لطف كرد كه شما را از آن بيابان كنعان به اينجا آورد بعد از آنكه شيطان در ميان من و برادرانم فساد انگيزى نمود
سپس رو به درگاه مالك الملك حقيقى نموده ، مى گويد: پروردگارا! بخشى از يك حكومت وسيع به من مرحمت فرمودى و از علم تعبير خواب به من آموختى
پروردگارا! تو ولى و ناصر و مدبر و حافظ من در دنيا و آخرتى مرا مسلمان و تسليم در برابر فرمانت از اين جهان ببر و مرا به صالحان ملحق فرما.
💠پیام صفحه ۲۴۷ قرآن
@fadayiane_banoye_damshgh