#خاطرات_شھـدا📜🎈
روزۍ "رسول" بھ پایگاه بسیج آمده بؤد تا مادرش ࢪا صدا کند خاطࢪم هسٺ ڪلاس چھارم یا پنجم دبستاݩ بود پشت پرده اتاق ایستاده بود و صدا مۍزد "یا الله یا الله یا الله".🎈
آمدم بیرون به ࢪسول گفتم بیا داخل تو هنوز دهنت بوے شیر میدهد به ما نامحࢪم نیستی، اما #ࢪسوݪ داخل نیامد من هم چادر و رؤسری را برداشتم تا عکس العمل او را ببینم ناگھان دیدم رسول فرار ڪࢪد و قیـد مادرش را هـم زد‼️
♡شھیدࢪسؤلِخݪیلۍ♡
✨ #شبتون_شهدایی ✨🌙
#خاطرات_شھـدا📜
مادر بزرگ شهید
جهاد مغنیه می گفتند:↓↓
مدٺ طولانے بعد شـهادتش اومـد به خوابـم
بهشگفتم: چــرا دیر ڪردی؟😞
منتظـرټ بودم!
گفت: دیر ڪردیـم...
طول ڪشید تا از بازرسۍها رد شدیـم...🙃
گفتم : چه بازرسے؟!
گفت:بیشتر از همه سر بازرسے #نماز وایستادیم...
بیشتر از همه درباره
نمـاز صبـح میپرسـیدن...😥🍂
✨ #شبتون_شهدایی ✨🌙
#خاطرات_شھـدا📜🎈
[همسر سرداࢪ شهید حاج هادی ڪجباف
( از شهدای مدافع حـرم حضـرت زینب سلاماللهعلیها) نقل میکند]
در دیداری ڪه با #حضرتــ_ماهـ 🌙 داشتیم، آقا پرسیدݩد: آقا محمد ازدواج کردی؟ بچھ داری؟
محمد در جوابِ سوالِ آقا گفت: بله! یڪ فرزند دارم...
حضرت آقا فرمودند: چرا یکی؟!!!
بچه حزباللهیها باید زیاد بچه داشته باشند!!!.🙃
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
≡°
#خاطرات_شھـدا📜🎈
مهدۍ عٰاشق حضࢪت علي اڪبر(ع) بود(:
و حٺۍ زمانے ڪه شهيد شد به خواب عمه اش كه دࢪ فراق او بۍ تاب بود آمد🍃
و به او توصيه كرد از مادࢪِ حضرت علۍ اكبر(ع)كمك بخواه و صـبور باش
عمھاش تعࢪيف مےكند كہ بعد از اين خواب احساسِ آرامش عجيبے به او دست داده است و ديگر دࢪ فراق مھدے مانند قبل بۍ قراري نمے كند..💔🍃
🌹 #شهیدمهدۍصٰابرے🕊
✨ #شبتون_شهدایی ✨🌙