🔴آمریکای فریبکار
🔹🔸رفتار آمریکا با کرهشمالی، چین، ژاین و کره جنوبی، نشان داد که فریبکاری در ذات آمریکا نهفته است.
♦️مایک پمپئو برای اخذ رای اعتماد از سنای آمریکا، بشدت به یک برگ برنده نیاز داشت. وی طی یک سفر محرمانه، راهی پیونگ یانگ شد و با وعدههای نسیهای که هرگز نقد نشد، مقدمات آزاد سازی سه زندانی آمریکایی در کره شمالی را فراهم کرد. از طرف دیگر ترامپ نیز برای خروج از برجام، نیازمند یک مانور دیپلماتیک بود تا خروج از توافق هستهای با ایران را پوشش دهد. در همین رابطه واشنگتن، شرق آسیا را برای عملیات فریب استراتژیک انتخاب کرد. ترامپ خود را راغب به دیدار با رهبر کره شمالی نشان داد و همزمان جنگ تجاری با چین را نیز آغاز نمود تا در یک نبرد محاسباتی، با یک تیر چند نشان را هدف قرار داده باشد. آمریکا با این عملیات فریب، ابتدا مقامات کره شمالی را مجاب به تخریب مرکز آزمایشهای هستهای خود نمود و سپس چینیها را وادار به خرید 200 میلیارد کالا از ایالات متحده کرد.
♦️دولت آمریکا پس از آنکه اهداف خود را محقق شده یافت؛ میز بازی در برابر کره شمالی و چین را به هم زد تا نیمه دوم عملیات فریب استراتژیک را برای دوشیدن ژاپن و کره جنوبی آغاز کند. بدعهدی آمریکا و گمانهزنی در مورد اقدامات متقابل کره شمالی و چین، زمینه ساز جنگ ادراکی با ترفند پیونگ یانگ هراسی و پکن هراسی در شرق آسیا میشود و این مهم، دوشیده شدن بیشتر ژاپن و کره جنوبی را فراهم میسازد.
✍ #رضا_سراج
@fadayiane_banoye_damshgh
🔴«خمینی علیه خمینی»؟!
✍ قسمت اول
🔹جریان نفوذ و فتنه در بازآفرینی سناریوی «ترمیدور انقلاب» به دنبال چیست؟
🔹با گرمترشدن تنور انتخابات، به تدریج استراتژیهای انتخاباتی و فراانتخاباتی جریانهای داخلی و نیز سناریوهای امتداد نظام سلطه آشکارتر میشود و میتوان به طور تقریبی نقشه راه دشمن را در رویدادهای چندماه آینده کشور ترسیم کرد.
به نظر می رسد نظام سلطه با بهرهگیری از تجارب به دست آمده در مداخلات پیشاانتخاباتی و پساانتخاباتی ادوار گذشته امیدوار است بتواند با استفاده حداکثری از جریان نفوذ و فتنه و سوءاستفاده از نامها و عناوین مورد احترام، چالش جدیدی را علیه منافع ملی ایران به راه اندازد.
بر این اساس سناریوی «خمینی علیه خمینی» که بازیگر میدانی آن عوامل جریان نفوذ و فتنه خواهند بود در سه پرده به صورت ذیل قابل احصاء خواهد بود:
1⃣ پرده اول، بازی فریب و بازی اصلی:
در چارچوب پرده اول سناریوی «خمینی علیه خمینی» باید یک چهره شناخته شده و منتسب به یک خاندان مورد احترام مردم وارد صحنه انتخابات شود و علی رغم آنکه به دلیل فقدان شرایط حداقلی رجل سیاسی در وی احتمال عدم احراز صلاحیت ایشان بالاست با کمک ابزارهای رسانهای تلاش میگردد توجه افکار عمومی و فضای سیاسی کشور به وی معطوف شود تا هم هزینه اعلام عدم احراز صلاحیت وی بالا رود و نیز موج اجتماعی برساخته پیرامون ایشان (در مدلی شبیه سال 92) به یک کاندیدای بدیل منتقل گردد. در این شرایط فضای انتخاباتی کشور به شدت متأثر از جنجالها بر سر عدم احراز صلاحیت وی شده و موضوعات اصلی مردم همچون مشکلات معیشتی و نارساییهای موجود به حاشیه رفته و کاندیدای بدیل غربگرایان (که در واقع بازی اصلی را پیش می برد) از پیچ پرسش و مطالبات افکار عمومی در خصوص وضع موجود به سلامت عبور خواهد کرد و در مسیر رسیدن پاستور قرار میگیرد.
2⃣ پرده دوم، دوقطبیسازی:
در این چارچوب، جریان نفوذ و فتنه امیدوار است با فشار اجتماعی و تهدید به کاهش مشارکت در انتخابات، شورای نگهبان را به عقب نشینی از رعایت حداقلها در بررسی صلاحیت نامزدها وادار ساخته و نظام را مجبور به پذیرش فردی کند که علی رغم شناخته شده بودن و انتساب به یک خاندان مورد احترام مردم، فاقد تجربه سیاسی و اجرایی است. غربگرایان امیداورند در صورت تنازل شورای نگهبان از موازین قانونی، بتوانند یک دوقطبی بسیار پرحجم و تمام عیار را در حوزههای فرهنگی و سیاسی (با موضوعاتی همچون آزادیهای اجتماعی، مذاکره، رفراندوم، فتنه 88 و ...) به راه بیاندازند تا باز هم مسأله اصلی مردم که کوچکشدن روزبهروز سفره آنها در اثر سوءتدبیر و سوءمدیریت است به حاشیه رفته و فضای انتخابات به سود جریان غربگرا شکل یابد. با توجه به تجربه سال 1388، در صورت شکست نامزد جریان غربگرا احتمال آشوبهای پساانتخاباتی نیز دور از انتظار نخواهد بود.
3⃣ پرده سوم، آشوب پیشاانتخاباتی:
در پرده سوم از سناریوی «خمینی علیه خمینی» جریان نفوذ و فتنه به خوبی میداند که احتمال عدم تنازل شورای نگهبان از موازین قانونی و طبعاً عدم احراز صلاحیت نامزدهای فاقد سابقه اجرایی و سیاسی بالاست. از سویی روشن است که اکنون مردم «غربگرایان» را مسببان وضع موجود و عامل اصلی نابسامانی معیشت خود می دانند و از این رو تحقق سناریوهای اول و دوم با چالشهای جدیای مواجه است. لذا محتمل است در صورت اعلام عدم احراز صلاحیت نامزد این جریان و عدم امیدواری به کسب نتیجه در پای صندوق آرا، به بهانه اعتراض به رد صلاحیت نامزد، آشوب را در مرحله پیش از انتخابات کلید بزنند. همزمانی آشوب احتمالی با مذاکرات هستهای و فشار خارجی غرب از یک سو و فعال کردن گسلهای نارضایتی (ناشی از سوءتدبیرهای موثر بر معیشت مردم و سلامت جامعه، حوادثی چون آبان 98 و ...) دشمن را امیدوار میسازد که بتواند در درجه نخست از برگزاری انتخابات در موعد مقرر جلوگیری کند و ثانیاً جمهوری اسلامی ایران را وادار به پذیرش شروط تحمیلی نظام سلطه نماید.
🔻ادامه دارد...
✍ دکتر #رضا_سراج