eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
903 دنبال‌کننده
28هزار عکس
11.3هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان ششم ⁉️چرا من هستم؟ چرا این دین را برگزیدم؟ من مى خواستم با کمک کامل ترین دین ها به زندگى واقعى برسم. من به قرآن باور دارم، در پرتو نور آن، راه زندگى خود را پیدا مى کنم. قرآن، کتاب زندگى است. ✨در آیه 24 سوره انفال چنین مى خوانم: ☝️(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ...). 💠«اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى من و پیامبر، شما را به سوى چیزى فرا مى خوانیم که به شما زندگى مى بخشد، ما را اجابت کنید». ⁉️این که من عاشق آن هستم و براى ادامه آن تلاش مى کنم، چیست؟ آیا زندگى، همان زنده بودن است؟ آیا خوردن و آشامیدن و بهره بردن از لذّت هاى حیوانى، معناى زندگانى است؟ ✅زنده بودن، یک حرکت افقى است، از گهواره تا گور، امّا زندگى یک حرکت عمودى است، از زمین تا اوج آسمان ها ! 👌خدا انسان را آفرید و در او حسّ را قرار داد، زنده بودن هیچ گاه، انسان را سیر نمى کند، انسانى که فقط زنده است، همواره به دنبال چیزى مى گردد، گمشده انسان، همان زندگى است. 🌹خدا به فرشتگان دستور داد تا بر آدم(علیه السلام) سجده کنند، او انسان را گل سر سبد جهان قرار داد، این ارزشِ انسانى است که زندگى را یافته است. ☝️من باید نداى قرآن را جواب بگویم، باید به سوى ایمان بروم تا به زندگى واقعى برسم، کسى که ایمان به خدا ندارد، زندگى واقعى ندارد، براى همین است که او به پوچى و تباهى مى رسد. ✨✨✨ ✨قرآن در آیه 97 سوره نحل از «حیات طیّبه: زندگى خوش»، این گونه سخن مى گوید: ☝️(مَنْ عَمِلَ صَالِحًا... فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً...). 💠هر کس که مؤمن باشد و عمل نیکو انجام بدهد، خدا به او زندگى خوش عطا مى کند. ⁉️دوست دارم بدانم آن چیست؟ ⁉️آیا زندگى خوش این است که مؤمن به بلاها و سختى ها گرفتار نشود و زندگى راحتى داشته باشد؟ مؤمنان زیادى را مى شناسم که در ، بلا و سختى زندگى مى کنند، آنان به تو ایمان دارند و عمل شایسته انجام مى دهند، پس معلوم مى شود « » چیز دیگرى است. ✍باید مطالعه و تحقیق کنم... ✨✨✨ ☝️روزى امام صادق(علیه السلام) این آیه را خواند و سپس چنین فرمود: «خدا به مؤمنان عطا مى کند». 👌زندگى خوش همان زندگى با قناعت است، این سخن قرآن بسیار عجیب است، مؤمن کارهاى نیک زیادى انجام مى دهد، خدا در این دنیا به او، یک پاداش مى دهد و آن هم قناعت است ! اگر چیزى در این دنیا بهتر از قناعت بود، خدا آن را به مؤمن مى داد. ✅ ، بزرگترین ثروت است. خیلى ها ثروت بسیار زیادى دارند، امّا باز هم حرصِ ثروت بیشتر را مى زنند. آن همه ثروت به آنان آرامش نداده است، زیرا مالِ دنیا مانند آب دریا، شور است، انسان هرچه بیشتر از آن بنوشد، تشنه تر مى شود. اگر کسى قناعت داشته باشد، به کم سیر مى شود و انسان حریص هرگز از مال دنیا سیر نمى شود.⚠️ ❣این جمله چقدر زیباست: «اگر در دنیا چیزى بهتر از قناعت بود، خدا آن را به مؤمن مى داد». ✅انسان ها حریص هستند و هرگز روى آرامش را نمى بینند، خدا مى خواهد مؤمنان زندگى خوشى را داشته باشند پس قناعت را به آنان مى دهد، این کار خداست، همه کس نمى تواند قناعت داشته باشد، قناعت هدیه ویژه خدا به مؤمنان است. 💠انسان امروزى به دنبال است، آرامش، گمشده اوست، امّا این انسان نمى داند با ثروت بیشتر به آرامش نمى رسد، آسایش و آرامش، میوه قناعت است. ⁉️قناعت چگونه به دست مى آید؟ وقتى من به این آگاهى برسم که دنیا وسیله است نه هدف، آن وقت به قناعت رسیده ام. کسى که دنیاى مادى را هدف خود قرار داده است، تلاش مى کند تا در این هدف به اوج برسد، براى همین حرص بیشتر دارد، ولى کسى که حرکت به سوى خدا، هدف اوست، از دنیا بهره مى گیرد، دنیا را وسیله اى بیش نمى بیند، به قدر نیاز از آن استفاده مى کند و هرگز حرص نمى ورزد، او منتظر است تا هر چه زودتر از این قفس دنیا آزاد شود و به جوار رحمت خدا پر بکشد. ... 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان هفتم قسمت1⃣ 👌ندایى در درون من است، من هم مانند دیگران نیاز به دارم، وقتى تاریخ انسان را مى خوانم مى بینم که انسان ها همواره به دین توجّه داشته اند و به دنبال اى بوده اند، آنان آرامش خود را در جستجو کرده اند. ✅سخن « » مرا به فکر وامى دارد، او همان کسى است که کتاب «تاریخ تمدن» را نوشته است. او براى نوشتن این کتاب، تحقیق کرد و به سفرهاى مختلف رفت و تمدن هاى بشرى را کاوش نمود. ✨مهمترین جمله این کتاب یازده جلدى او این است: «دین، ساخته نیست، بلکه سازنده آن، انسان است». 💠این است که مرا به سوى خدا مى خواند، خدا علاقه به یکتاپرستى را در نهاد همه انسان ها قرار داده است. فطرت، همان نهاد و حقیقت انسان ها مى باشد. آیا به نداى فطرت خویش، گوش فرا مى دهم؟ هر کس از فطرت خویش جدا شود به پوچى مى رسد و به راستى که چه زندان تاریکى است این پوچ گرایى! ✨✨✨ ✅وقتى خدا انسان را آفرید، به او استعداد و عقل و هوش عطا کرد، از او پیمان گرفت تا این استعدادها را در راه صحیح به کار ببرد، خدا فطرت انسان را پاک آفرید و از او خواست تا به نداىِ فطرت خود گوش فرا دهد و به سوى زیبایى ها و روشنى ها برود و از تاریکى ها پرهیز کند. ✨✨✨ ☝️قرآن در آیه 30 سوره «روم» از فطرت، چنین سخن گفته است: 💠(فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا...). 👌«فطرت انسان ها، سرشار از عشق به یکتاپرستى خلق شده است و هیچ کس نمى تواند در فطرت انسان، تغییرى ایجاد کند. ✅آرى، خدا در انسان نور فطرت را قرار داد و استعداد درک حقیقت توحید و یکتاپرستى را عنایت کرد، همه انسان ها داراى روح توحید هستند، فطرت آنان بیدار است و با آن مى توانند خدا را بشناسند و به سوى او رهنمون شوند. ❌درست است که شیطان هر لحظه انسان را وسوسه مى کند و او را به راه گمراهى مى کشاند، امّا آمادگى براى قبول راه خدا در وجود همه وجود دارد. خدا در همه انسان ها، حسىّ درونى را به امانت گذاشته است که آن حس، آن ها را به سوى خوبى ها و زیبایى ها فرا مى خواند. ✨نور فطرت مى تواند سبب رستگارى انسان ها شود، در واقع، این نور، سرمایه ارزشمندى براى انسان است. پیامبران با توجّه به این سرمایه، انسان ها را به سوى خدا فرا خواندند. ✨✨✨ ⁉️این سؤال مهمى است: خدا نور فطرت را چه زمانى در نهاد انسان ها قرار داد؟ کجا و چه زمان؟ ✨بار دیگر سراغ قرآن مى روم، آن را با دقت مطالعه مى کنم، جواب را در آیه 172 سوره «آل عمران» مى یابم: ☝️(وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آَدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ...). 💠این آیه از روزى سخن مى گوید که خدا از پشتِ فرزندان آدم، همه فرزندان آن ها را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت. خدا در آن روز به آنان چنین گفت: «آیا من پروردگار شما نیستم؟». ✅آنان همه گفتند: «آرى، ما گواهى مى دهیم که تو پروردگار ما هستى». ⁉️آن روز چه روزى بود؟ ⁉️خدا چه زمانى خود را به همه انسان ها معرّفى کرد و از آنان اعتراف گرفت؟ ... 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان هفتم قسمت2⃣ ☝️زراره، یکى از یاران امام (علیه السلام) بود، او همین سؤال را از آن حضرت پرسید و گفت: ⁉️ــ آقاى من! این آیه از چه روزى سخن مى گوید؟ آن پیمان مقدّس در چه زمان و مکانى بوده است؟ ✅ــ اى زراره! خدا همه فرزندان آدم را از پشت او بیرون آورد، آنان مانند ذرّه هاى کوچکى بودند. خدا در آن روز، خودش را به آنان معرّفى کرد. ✨✨✨ 👌اکنون متوجّه مى شوم که این آیه از چه روزى سخن مى گوید: ✅روز میثاق بزرگ، عالَم ذرّ. 👌قبل از این که خدا انسان ها را خلق کند، آنان را به صورت ذرّه هاى کوچکى آفرید و با آنان سخن گفت، آنان خدا را شناختند. 💠در آن روز همه، خدا و پیامبران را شناختند و به آن اعتراف کردند. آن روز، روز میثاق بزرگ بود. ⁉️به راستى هدف خدا از این کار چه بود؟ ❌خدا مى خواست انسانها در روز قیامت نگویند:«ما از این توحید بى خبر بودیم». ❌کسى که پدر و مادر او بت پرست است و او هم از پدر و مادر خود پیروى کرده است، خدا در روز قیامت او را به عذاب گرفتار مى سازد. اگر چنین کسى در روز قیامت به خدا بگوید:«من نادان بودم، من از پدر و مادرم پیروى کردم و نمى دانستم یکتاپرستى چیست»، آیا خدا براى او پاسخى دارد؟ ☝️آرى، جواب خدا روشن و واضح است، خدا در آن روز میثاق، نور فطرت را در وجود همه قرار داد و به همه، استعداد درک توحید و یکتاپرستى را عنایت کرد. ✅خدا در عالم ذرّ، خودش را به همه معرّفى کرد و از همه گواهى گرفت، خدا در وجود انسان ها، حسىّ دورنى را به امانت گذاشت تا آن ها را به سوى یکتاپرستى رهنمون سازد. 🔷عالم ذرّ، عالَمى برتر و والاتر از این جهانِ خاکى بود. (عالَمى که به آن مَلَکوت مى گویند و از جنس دنیاىِ فرشتگان است). 🔥سخن کسى که در روز قیامت مى گوید من نادان بودم و پدر و مادرم، بت پرست بودند، رد مى شود، زیرا او نداى فطرت خویش را شنید و آن را انکار کرد، او به خاطر این گرفتار عذاب خواهد شد که به نداى فطرت خویش، پاسخى نداد. 👌خدا در این آیه از آن پیمان بزرگ سخن گفت، این پیمان، راز بزرگى است که حقیقت وجودى انسان با آن معنا پیدا مى کند. آرى، خدا این گونه آیات خود را براى مردم بیان مى کند تا در آن فکر کنند، باشد که به سوى حقیقت بازگردند. ✅نور فطرت، همان سرمایه اى است که هر انسانى با خود دارد و همان براى هدایت و رستگارى او کافى است، افسوس که گروهى به نداى فطرت خویش، پاسخ نمى دهند و خود را از سعادت و رستگارى محروم مى کنند. ✨✨✨ ⁉️من از کجا آمده ام؟ در کجا هستم؟ چرا آمده ام؟ به کجا مى روم؟ ✅این چهار سؤال اساسى است که هر انسانى باید پاسخ آن را بداند. کسى که به خدا باور ندارد و فقط زندگى مادى را مى بیند در جواب این سؤالات چه مى گوید؟ او مى گوید طبیعت و ماده کور و کر بر اساس تصادف باعث پیدایش من شده است، همه چیز من این دنیاست، من براى بهره بردن از این دنیا آمده ام و سرانجام به سوى نیستى مى روم. با مرگ به پایان مى رسم و همه چیز تمام مى شود. من از طبیعت آمده ام و به سوى نیستى مى روم. ☝️این نگاه انسان ماده گراست، ولى کسى که دین اسلام را پذیرفته است و به خدا ایمان دارد در جواب این سؤالات چنین مى گوید: 💠من از ملکوت آمده ام. خدا روح مرا در ملکوت آفرید. من به دنیا آمده ام تا توشه برگیرم. دنیا یک وسیله است، من به اینجا آمده ام تا رشد کنم، این هدف از آمدن من به اینجاست. آرمان من، سیر به سوى خداست. من به سوى نیستى نمى روم، من با مرگ به سوى زندگى واقعى مى روم. زندگى آخرت، همان زندگى جاویدان است. من به سوى مهربانى خدا سفر مى کنم.💠 ... 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان هفتم قسمت پایانی ✅کسى که به روز قیامت باور دارد و زندگى آخرت را هدف اصلى خود مى داند، نگاهش به سختى هاى این دنیا عوض مى شود. او مشکلات را از زاویه دیگر مى بیند. ✍وقت آن است تا این ماجرا را بنویسم: ❌پادشاهى در کشورى حکومت مى کرد، آن پادشاه و بى دین بود. روزى از روزها او بیمار شد، پزشکان دور او جمع شدند و دستور دادند تا ماموران قصر به سمت دریا بروند و یک نوع ماهى را صید کند تا پادشاه از آن ماهى بخورد. ☝️ولى آن فصل، فصل صید آن ماهى نبود، آن ماهى در دلِ دریا زندگى مى کرد. مأموران به سوى دریا رفتند تا شاید بتوانند آن ماهى را صید کنند. ✅خدا فرمان داد تا یکى از فرشتگان آن ماهى را از دل دریا به سمت ساحل بفرستد. بعد از مدّتى، مأموران با دست پُر به قصر برگشتند و پادشاه خیلى خوشحال شد. ❌چند ماه گذشت، یکى از مؤمن نیز به همان بیمارى مبتلا شد، او مى دانست که شفاى او در خوردن آن ماهى است. او خوشحال بود فصل صید آن ماهى است، او چند نفر از دوستان خود را به سوى ساحل فرستاد تا آن ماهى را براى او صید کنند، ولى خدا فرشته اى را فرستاد تا آن ماهى ها را از ساحل دور کند. دوستانِ آن مؤمن، هر چه تلاش کردند نتوانستند آن ماهى را صید کنند و ناامید برگشتند. ‼️فرشتگان از این کار خدا شگفت زده شدند، آن ها با خود گفتند: این چه کارى بود که خدا کرد؟ آن کافر را یارى نمود و آن گونه او را به خواسته اش رساند، امّا وقتى نوبت به بنده مؤمنش رسید، نه تنها او را یارى نکرد، بلکه بلاى او را شدّت بخشید. 👌و خدا این سخن را شنید و راز این کار را براى آنان آشکار نمود. خدا به آنان چنین گفت: «من خداى مهربان هستم و هرگز به بندگان خود ستم نمى کنم، شما دیدید که من چگونه براى آن کافر، شکار ماهى را آسان نمودم، امّا علّت آن را نمى دانید. آن کافر در این دنیا کار خوب و نیکى انجام داده بود، درست است او کافر است، امّا من هیچ کار خوبى را بدون مزد نمى گذارم، من خواستم تا کار خوب او را در همین دنیا پاداش بدهم. او در روز قیامت به خاطر کفرش به عذاب گرفتار خواهد شد. شما آن بنده مؤمن را دیدید که من چگونه مانع شدم تا ماهى را صید کند بدانید که آن بنده خوب من در این دنیا، گناه بزرگى انجام داده بود، من مى خواستم تا با بلایى که در این دنیا مى بیند، آن گناه او را ببخشم. من مى خواستم تا سختى هایى که او به خاطر آن بیمارى مى کشد، کفّاره آن گناهش باشد. اکنون اگر پرونده اعمال آن بنده مؤمن مرا نگاه کنید، هیچ گناهى در آن نمى بینید. او هرگز در روز قیامت به عذاب گرفتار نخواهد شد، زیرا من گناه او را با آن بلایى که به او رساندم، بخشیدم. او در روز قیامت در بهشت مهمان من خواهد بود». 💠وقتى من این ماجرا را خواندم به فکر فرو رفتم. شاید اگر من جاى آن مؤمن بودم، وقتى متوجّه مى شدم که خدا فرشته اى را فرستاده است تا آن ماهى را از ساحل دریا دور کنند به زندگى بدبین مى شدم و به زمین و زمان بد مى گفتم، ولى کسى که از اسرار جهان آفریش باخبر است، هرگز به نمى رسد. این ماجرا راز بزرگى را براى من بیان مى کند. چقدر خوب است که من این ماجرا را هرگز فراموش نکنم!👌 ... 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان هشتم قسمت 1⃣ ✅زندگى وقتى ارزش دارد که از آن، سیر به سوى خدا باشد. آن زندگى که در آن خدا هیچ نقشى ندارد، بى فایده است و سرانجام انسان را به سیاه چال پوچى مى اندازد. 👌براى نجات از پوچ گرایى و رهایى از ناامیدى بهترین راه این است که انسان با ارتباط داشته باشد. اگر کسى خدا را فراموش کند خودِ واقعى اش را از یاد مى برد و از هویت راستینش دور مى شود. ✨قرآن در آیه 19 سوره حَشر چنین مى گوید: ☝️(... نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ). ❌«همانند کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را گرفتار خودفراموشى کرد و آنان خودشان را از یادبردند. ⚠️آرى، کسى که خدا را فراموش کند، در دام لذّت ها و شهوت ها غرق مى شود و هدف از آفرینش خود را فراموش مى کند و از رحمت خدا دور مى شود. 🌱🌱🌱 ⚠️به سر بردن در جهانى که از خدا تهى است، نتیجه اى جز ندارد، فقط اعتقاد و باور به خداست که مى تواند به زندگى انسان معنا و مفهوم بدهد. 👌یک مسلمان که به قرآن باور دارد، آفرینش جهان را امرى بیهوده نمى پندارد، او در همه رویدادهاى جهان، نظم و هماهنگى مى بیند، او جهان را هدفمند مى بیند. ☝️همه ذرّات جهان تسبیح گوى خدایند، پس انسان خود را با جهان غریبه و بیگانه احساس نمى کند. انسان در جهانى کر و گنگ قرار نگرفته است، بلکه او در جهانى است که از شعور و آگاهى پر است، چنین انسانى دیگر از درون خود احساس تنهایى و غربت نمى کند و به سوى پوچى نمى رود. ✨در آیه 191 سوره آل عمران از زبان مؤمنان آمده است: ☝️(رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا...). 💠«خدایا! تو این جهان را بیهوده نیافریدى...». ✅آرى، قرآن به مؤمنان آموزش مى دهد تا درس یکتاپرستى را از نظام طبیعت بیاموزند. خدا از کسانى که دوستشان دارد، سخن مى گوید، به راستى آنان چه کسانى هستند؟ ⭕️آنان اهل فکر و اندیشه اند، در آسمان ها و زمین، همچنین در گردش شب و روز نشانه هایى از قدرت خدا را مى یابند. ❣آنان در همه حال خدا را یاد مى کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین مى اندیشند، آنان این گونه با خدا سخن مى گویند و مناجات مى کنند: «بارخدایا ! تو جهان هستى را بیهوده، خلق نکردى، آفرینش این جهان از روى حکمت بوده است تا دلیلى براى قدرت و عظمت تو باشد. بارخدایا ! تو از هر عیب و نقصى به دور هستى، از تو مى خواهیم تا ما را از آتش جهنّم در امان بدارى». 🌱🌱🌱 🌞به آسمان نگاه مى کنم، خورشید را مى بینم: 💠خورشید بیش از 5 میلیارد سال قبل خلق شده است و در هر ثانیه، چهار میلیون تُن از وزن خود را به انرژى تبدیل مى کند. با این وجود خورشید مى تواند بیش از 5 میلیارد سال دیگر نورافشانى کند. ‼️خورشید، مرکز منظومه شمسى است. خورشید با تمامى منظومه شمسى، در کهکشان راه شیرى قرار دارد. 200 میلیون سال طول مى کشد تا خورشید بتواند مدار خود را دور بزند، خورشید تاکنون تقریباً 25 بار این مسیر را طى کرده است. ☝️در کهکشان راه شیرى بیش از 100 میلیارد ستاره وجود دارد. این کهکشان با همه این ستارگان در حال حرکت در مدار خود است و هر ثانیه 300 کیلومتر از مدار خود را طى مى کند. قدیمى ترین ستاره کهکشان راه شیرى بیش از 6 هزار میلیارد سال عمر دارد. در جهان میلیون ها کهکشان وجود دارد. 👌در آسمان ستاره اى هست که مى تواند هشت میلیارد خورشید را درون خود جاى دهد. نام این ستاره «وى. یو» مى باشد، در زمان قدیم به آن «کلب اکبر» مى گفتند. ✅این ها گوشه اى از عظمت جهان است، وقت آن است که این سخن را تکرار کنم: «بارخدایا ! تو جهان هستى را بیهوده، خلق نکردى، آفرینش این جهان از روى حکمت بوده است تا دلیلى براى قدرت و عظمت تو باشد». ... 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان هشتم قسمت پایانی ✨قرآن در آیه 24 سوره حشر چنین مى گوید: ☝️(یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضِ). 💠«هر آنچه در زمین و آسمان ها مى باشد، تسبیح خدا را مى گویند». ✅آرى، آسمان، زمین، ماه، خورشید، درختان، کوه ها... همه خدا را حمد و ستایش مى نمایند، آنان از قوانین تو در آفرینش، فرمان بردارى مى کنند. 👌هر به اندازه درجه وجودى خود، داراى است و در دنیاى خود و به زبان خود، خدا را ستایش مى کند و او را به پاکى مى ستاید، ولى من از درک حقیقت آن ناتوانم. ☝️موجوداتى مثل ماه و خورشید و کوه و درخت، همسو با بهره وجودى خود، درکى از خدا دارند، البته درک آن ها با درک وجودى انسان، قابل مقایسه نیست، خدا انسان را با درک و آگاهى بالایى آفرید، امّا به موجودات دیگر به اندازه خودشان، بهره اى از درک و شعور داد. ‼️هر آنچه در جهان وجود دارد، مخلوق و آفریده خداست. مخلوق یعنى نقص و کمبود ! ✅همه موجودات مى فهمند که کمبود دارند و به خدا نیاز دارند، وقتى موجودى نقص هاى خود را مى فهمد، خدا را از آن نقص ها پاک مى داند. در واقع، او درک مى کند کمبود دارد و براى ادامه حیاتش به خدا نیاز دارد و خدا بى نیاز است. این معناى تسبیح اوست. 🌀وقتى موجودى، وجود خود را درک مى کند، مى فهمد که خدا این وجود را به او داده است، آن موجود درک مى کند که وجودش از خدا سرچشمه گرفته است، این معناى حمد اوست. ⭕️وقتى من قرآن را باور داشته باشم، نگاه من به جهان عوض مى شود، همه ذرات جهان تسبیح گوى خدایند، پس من خود را با جهان، غریبه و بیگانه احساس نمى کنم. 🌱🌱🌱 👌یک مسلمان، زندگى را با باور به خدا معنا مى کند، او هرگز خود را در جهان رها شده نمى بیند، او بى هدف آفریده نشده است، او مى داند از کجا آمده است و به کجا مى رود. آرمان زندگى، سیر به سوى خداست. او مى داند که باید چه کند و چه راهى را در پیش گیرد تا به هدف خود برسد. 💠قرآن در آیه 156 سوره بقره، آرمان بزرگ انسان را بیان مى کند و از زبان مؤمنان چنین مى گوید: ☝️(إنّا لّله و إنّا إلیه راجِعُون). 💠«ما همه از آنِ خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم». 👌آرى، این هستىِ ما از خودِ ما نیست، خدا این هستى را به ما داده است، مرگ ما هم به دست خداست، هر وقت که خدا بخواهد روح ما را از این دنیاى خاکى به اوج آسمان ها مى برد. ما با مرگ تولّدى دوباره مى یابیم و از زندان دنیا آزاد مى شویم. به سوى مهربانى خدا پر مى کشیم و اوج مى گیریم. 🔷من بار دیگر این جمله را تکرار مى کنم: ✨إِنَّا لِلَّهِ: 💠«ما از آنِ خداییم». ✅امام سجّاد(علیه السلام) این آیه را براى ما این گونه معنا مى کند: «هستى ما، مالِ خدا است. ما از آنِ خدا هستیم». 👌خدا مالک همه جهان است، ما از خود هیچ نداریم، او ما را آفریده است و مالک ما مى باشد. ✨وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ: 💠«ما به سوى خدا بازمى گردیم». ❌باید دقت کنم: خدا مکان ندارد، او بالاتر از همه مکان ها مى باشد، او بود که مکان را آفرید، پس «بازگشت به سوى تو» چه معنایى دارد؟ ☝️روح از این دنیاى خاکى نیست، روح ما از دنیاىِ غیب است. خدا روح ما را در آنجا آفرید و سپس ما را به این دنیا آورد تا امتحانمان کند. ✅وقتى که مرگ فرا رسد، روح، از این دنیاى خاکى به اوج آسمان ها پر مى کشد. ما بار دیگر به سوى دنیاىِ بالا مى رویم، به سوى دنیاىِ معنا پرواز مى کنیم. 💠آن دنیا، مقام والایى دارد و هیچ کجاى دیگر به شرافت آنجا نمى رسد، بازگشت به دنیاىِ معنا، همانند بازگشت به سوى خداست ! 👌آرى ! خدا در بالاى آسمان ها و در عرش خود، مکان هاى مقدّسى را قرار داده است، وقتى روح ما به آن مکان ها پرواز کند و اوج گیرد، همانند این است که به سوى خدا آمده ایم. ... 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان نهم ☝️انسان باید مسیر زندگى خود را کند و به خود به سوى کمال و رستگارى برود. در مکتب قرآن، انسان با تصمیم و انتخاب همراه است، او باید دست به انتخاب بزند تا به هستى خود ارزش ببخشد. ✅این قانون خداست، او هرگز کسى را به راه ایمان مجبور نمى کند، خدا همه را به راه ایمان دعوت مى کند و به این مسیر راهنمایى مى کند، اما این انسان است که باید راه خود را انتخاب کند. ✨قرآن در آیه 3 سوره انسان چنین مى گوید: ☝️(إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا). 💠«من راه هدایت را به انسان ها نشان دادم، پس گروهى شکرگزار من شدند و گروهى هم راه کفر را برگزیند». 👌آرى، خدا به انسان اختیار داد و از او خواست تا راه خودش را انتخاب کند، خدا راه هدایت را به انسان نشان داد و حقّ را براى او آشکار کرد. اگر خدا اراده کند که همه مردم ایمان بیاورند، همه ایمان مى آورند، امّا آن ایمان دیگر از روى اختیار نیست، بلکه از روى اجبار است و ایمانى که از روى اجبار باشد، ارزشى ندارد. خدا اراده کرده که انسان به اختیار خود ایمان را برگزیند. ✅وقتى خدا به انسان ها داد، طبیعى است که انسان ها به دو گروه تقسیم مى شوند: گروهى شکر نعمت هاى خدا را به جا مى آورند و مؤمن مى شوند و گروهى هم نعمت هاى خدا را کفران مى کنند و راه کفر را برمى گزینند. 🌱🌱🌱 ⭕️هنر انسان در این است که اختیار دارد، مى تواند راه درست را انتخاب کند، اگر انسان رستگار شود، به اختیار خودش بوده است و این زیبایى انسان است. ❌فرشته نمى تواند معصیت و گناه کند، او اصلاً شهوت ندارد، نیازهاى جسمى ندارد، امّا در انسان، هم غریزه ها و هوس ها وجود دارد و هم شوق پرواز به سوى خدا.👌 ✅انسان موجودى است که با اختیار خود راهش را انتخاب مى کند، آن که در اوج جوانى، از نگاه به نامحرم روى برمى گرداند، او از هزاران هزار فرشته برتر است، زیرا او دارد و از گناه دورى مى کند، امّا فرشته که اصلاً نمى داند شهوت چیست، براى همین است که انسان، گل سرسبد هستى است، او به اختیار خود از زشتى ها دورى مى کند و به سوى زیبایى ها مى آید. 👌شکوه انسان در اختیار اوست، وقتى قرار است انسان، موجودى آزاد و مختار باشد، طبیعى است که گروهى از انسان ها، راه زشتى ها را انتخاب مى کنند و در روى زمین فساد مى کنند، ولى همه زیبایىِ انسان در اختیار اوست، معناى انسان در اختیار است، اگر خدا اختیار را از انسان بگیرد، خوب بودن انسان، دیگر ارزشى ندارد. ❣خدا دوست داشت که انسان را خلق کند تا در این دنیاى خاکى، در میان سختى ها و بلاها، راه خوبى ها را انتخاب کند، اگر ظلم و ستمى را ببیند با آن مبارزه کند. ⚠️درست است بر اساس اختیار، بعضى از انسان ها ظلم و ستم مى کنند، امّا باز همین انسان خواهد بود که همه هستى خود را در راه مبارزه با ظلم و ستم ها فدا خواهد نمود، آن انسانى که مى تواند راحت زندگى کند، آسوده باشد، از همه چیز خود مى گذرد و راه آزادى و آزادگى را برمى گزیند و با ظلم و ستم مبارزه مى کند و از فرشته بالاتر مى شود. 🌱🌱🌱 💠مسلمان باید به گونه اى زندگى کند که امروز او، نسبت به دیروز او از ارزش بیشترى برخودار باشد، مسلمان باید هر روز به سوى کمال گام بردارد. ❌این سخن امام (علیه السلام) است که فرمود: «کسى که دیروز و امروزش، مساوى باشد، ضرر کرده است». ☝️انسان باید همواره به ارزیابى زندگى خود بپردازد، او باید از هر چیز بیهوده، دورى کند و نسبت به لحظه هاى زندگى بى تفاوت نباشد. ❌امام (علیه السلام) فرمود: «کسى که هر روز به محاسبه خودش نپردازد، از ما نیست». ⁉️من باید هر روز فکر کنم که آیا به هدف خود نزدیک تر شده ام؟ آیا در مسیر کمال هستم یا این که به بیراهه مى روم و هدف را فراموش کرده ام؟ ... 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان دهم ⁉️خدا جهان را براى چه آفرید؟ او از این کار چه بود؟ ✅او جهان را براى انسان آفرید، انسان گل سرسبد هستى است. خدا همه چیز را براى این آفرید تا انسان از آن بهره بگیرد و به رشد برسد، ولى سؤال این است که خدا انسان را براى چه آفرید؟ ✨قرآن در آیه 36 سوره قیامت چنین مى گوید: ☝️(أَیَحْسَبُ الاِْنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى). 💠«آیا انسان خیال مى کند که آفرینش او بدون هدف بوده است؟». 👌من دوست دارم بدانم هدف از خلقت من چه بوده است. از مدت ها قبل یک حدیث را شنیده بودم. این حدیث مى گفت که خدا چنین گفته است: ☝️«کُنْتُ کَنزاً مَخفیّاً فَاَحبَبتُ اَنْ اُعرَفَ فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَىْ اُعرَفَ». 💠«من یک گنج مخفى و پنهان بودم، خواستم شناخته شوم، پس مخلوقات را آفریدم». ⁉️من خیلى به این سخن فکر کردم. آیا خدا وجودى پنهان و مخفى بوده است؟ آیا خدا براى آشکار شدن، نیاز به آفرینش هستى داشته است؟ یکى از اسم هاى خدا «ظاهر» است، به راستى چه چیزى در جهان هستى از خدا مى تواند آشکارتر و بدیهى تر باشد؟ ✅من باور دارم که خدا، بى نیاز است و به هیچ چیز نیاز ندارد، اما از این حدیث فهمیده مى شود خدا نیاز داشته که ظهور کند و آشکار شود تا مخلوقات او را بشناسند. آیا چنین چیزى را من مى توانم قبول کنم؟ آیا خدایى که نیاز به شناخته شدن دارد را مى توان پرستش کرد؟ ❌این حدیث در هیچ کتابى تا قرن دهم هجرى ذکر نشده است. این حدیث به دست ساخته شده است. بعضى از دانشمندان شیعه به ساختگى بودن این حدیث اشاره کرده اند. ❌از طرف دیگر، اگر دقت کنیم، متوجه مى شویم این حدیث ساختگى است، زیرا کلمه «مخفى» در این حدیث ذکر شده است: «کُنْتُ کَنزاً مَخفیّاً». ‼️عجیب است: در زبان عربى اصلاً استفاده نشده است! کلمه «مخفى» یک واژه فارسى است! معلوم است کسى که این حدیث را ساخته است یک فارسى زبان بوده است و خواسته است یک حدیث بسازد، ولى توجّه نداشته است که کلمه «مخفى» اصلاً در زبان عربى استفاده نمى شود. 🌱 ✨قرآن کتاب زندگى و نسخه کمال سعادت من است، من سؤال هاى اساسى خود را باید از قرآن بپرسم. ✅قرآن را سه چیز بیان مى کند: 💠1 - بندگى. 💠2 - امتحان. 💠3 - رحمت. ✍اکنون به بررسى این سه هدف مى پردازم: ⭕️هدف اول: ✨در آیه 56 سوره ذاریات چنین مى خوانم: ☝️(وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ اِلاَّ لِیَعْبُدُون). 💠«جنّ ها و انسان ها را آفریدم تا مرا عبادت و بندگى کنند». ✅من مى دانم خدا بى نیاز است، او خداى روزى دهنده و صاحب قدرت است، اگر بندگان را به عبادت خود مى خواند، براى این است که آنان به کمال برسند. 👌آرى، سعادت و رستگارى بندگان در این است که او را عبادت کنند و به فرمان او گوش دهند، خدا پیامبران را فرستاد تا راه بندگى را به همه نشان دهند، البتّه او هیچ کس را مجبور به ایمان نمى کند، او به همه ما اختیار داد و ما باید خودمان راه خود را انتخاب کنیم. ⁉️به راستى چیست؟ آیا بندگى فقط نماز خواندن است؟ ❌شیطان سال هاى سال، خدا را عبادت کرده بود، او دو رکعت نماز خواند که چهار هزار سال طول کشید. ‼️یک نماز او، چهار هزار سال طول کشید! پس چرا این نماز، سبب رستگارى او نشد؟⁉️ ⚠️شیطان نماز خواند، اما «بندگى» نکرد. اگر او بندگى خدا را مى کرد، حتما سعادتمند مى شد. هدف از خلقت رسیدن به این بندگى است. ‼️اگر من هزاران سال، نماز بخوانم و روزه بگیرم، معلوم نیست که به «بندگى» برسم! 👌 عمل با اخلاص همراه با درک اهمیت. 👌وقتى کارى را انجام مى دهم باید نیّت من، تنها رضایت خدا باشد، نه ریا و خودنمایى. اگر نماز مى خوانم یا به فقیرى کمک مى کنم، باید فقط خشنودى خدا را در نظر بگیرم و قصد من ریاکارى نباشد، کسى که کارى را براى ریا انجام مى دهد، از رحمت خدا دور مى شود. 💠گاهى پیش مى آید که من بین دو راهى مى مانم، دو کار خوب در مقابل من است، من آن دو کار را براى خدا مى خواهم انجام بدهم و هر دو کار هم در دین سفارش شده است، در اینجا باید کارى را که مهم تر است و اهمیّت بیشترى دارد، انجام دهم. ☝️اگر من لب دریا باشم و صداى اذان را بشنوم، از طرف دیگر، فریاد کمک کسى را بشنوم که دارد غرق مى شود و کمک مى خواهد، باید به کمک او بروم. اگر در آن لحظه نماز بخوانم، بندگى نکرده ام، خدا از من مى خواهد که جان یک انسان را بر نماز مقدّم بدارم. ✅وقتى نیّت خود را خالص نمودم، از ریا دورى کردم و با توجّه به احکام دین، راه رسیدن به خدا را تشخیص دادم، باید به اهمیّت کارى که انجام مى دهم توجّه کنم، آن وقت است که «بندگى» کرده ام. ... 🍃🌸🍃🌱🍃🌸🍃
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان دهم قسمت پایانی 💠هدف دوم: امتحان ✨در آیه 7 سوره هود چنین مى خوانم: ☝️(وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ... لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا). 💠«خدا آسمان ها و زمین را آفرید و هدف او این بود تا بندگان را امتحان کند که اعمال کدام یک از آنان بهتر است». ⁉️این براى چیست؟ 👌هیچ چیز براى خدا مخفى نیست، وقتى معلّمى از شاگردش امتحان مى گیرد، مى خواهد بداند او چقدر رشد کرده است، امّا خدا که به همه چیز آگاه است و از همه چیز باخبر مى باشد، خدا بدون امتحان هم مى داند بندگانش در چه سطحى از کمال هستند. امتحان گرفتن براى رفع ابهام نیست، خدا از بندگان امتحان مى گیرد تا استعدادهاى آنان شکوفا شود و انسان ها خودشان را بهتر بشناسند. ⁉️اکنون این سؤال مطرح مى شود: امتحان خدا چگونه است؟ ✨در جواب باید آیه 155 سوره بقره چنین را ذکر کنم: ☝️(وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ...). ✅«و من شما را با بلاهایى همانند و و ها امتحان مى کنم...». 👌آرى، خدا انسان را به این دنیا آورده است تا به کمال برسد و براى همین خدا کارى مى کند تا همه استعدادهاى انسان شکوفا شود، یکى از راه هاى شکوفایى استعدادها، سختى ها و بلاها مى باشد. ✅خدا همه را به سختى مبتلا مى کند، پیامبران بزرگ خویش را هم به صحنه آزمایش مى آورد و از آنان سخت ترین امتحان ها را مى گیرد. ⭕️یادم نمى رود سالها پیش وقتى که به روستایى رفته بودم، کشاورزى را دیدم که مشغول کشت گندم بود. من هم هوس کشاورزى کردم، او به من مشتى گندم داد و قرار شد آن ها را بکارم. ❌چند هفته گذشت، بار دیگر به آن روستا رفتم، به سراغ گندم هاى خود رفتم، دیدم که گندم ها سبز نشده اند، امّا همه گندم هایى که آن کشاورز کاشته بود، سبز شده اند، آنجا گندم زارى زیبا شده بود، رنگ سبز آن دلنوازى مى کرد. ⁉️نگاهم به گندم هاى خودم دوخته شده بود، چرا گندم هاى من سبز نشده بودند؟ چه رازى در میان بود؟ 💠نزد کشاورز رفتم تا برایم بگوید چه اتّفاقى افتاده است، او گفت: تو گندم ها را درست زیر خاک قرار ندادى، گندمى که زیر خاک نباشد، جوانه نمى زند. ✅این سخن کشاورز مرا به فکر فرو برد، اگر مى خواستم که هر گندم به هفتصد گندم تبدیل شود، باید خاک روى آن مى ریختم، گندم باید تاریکى را تجربه مى کرد، این تاریکى براى او خیر و برکت بود، همه گندم هایى که زیر خاک قرار گرفتند، اکنون سبز شده اند و به زودى خوشه هاى زیبایى خواهند داد. 👌آن روز فهمیدم که بلاها و سختى هاى این دنیا هم برایم است، اگر من در این سختى ها و بلاها قرار نگیرم، هرگز استعدادهایم شکوفا نمى شود، ترس و گرسنگى، زیان مالى، داغ عزیزان، بیمارى و... همه براى این بود که من شکوفا شوم. 💠هدف سوم: رحمت ✨در سوره هود آیه 118 و 119 چنین مى خوانم: ☝️(وَ لاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ) (إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَ لِذَ لِکَ خَلَقَهُمْ...). 👌در اینجا خدا از پیامبر مى خواهد که وقتى پیام توحید را براى مردم بیان کرد، دیگر کار نداشته باشد آنان ایمان مى آورند یا نه، پیامبر باید کار خودش را انجام بدهد، خدا انسان ها را آزاد آفریده است و آنها به اختیار و انتخاب خود، ایمان مى آورند یا کافر مى شوند. ✅براى خدا هیچ مانعى وجود نداشت تا مردم را به اجبار، مؤمن قرار دهد، ولى ایمانى که از روى اجبار باشد، ارزشى ندارد. ایمانى ارزش دارد که انسان از روى اختیار و با آزادى، آن را انتخاب کند. این قانون خداست. انسان ها باید خودشان ایمان را برگزینند، و براى همین همیشه بین انسان ها اختلاف خواهد بود مگر گروهى که خدا آنان را مورد رحمت خود قرار دهد و آنان در مسیر حقّ اختلافى نخواهند داشت. ✨به این جمله دقت مى کنم: (وَ لِذَ لِکَ خَلَقَهُمْ...). 💠«و خدا بندگان را براى پذیرش رحمت و هدایت آفریده است تا به سوى حقّ رهنمون شوند و ایمان بیاورند». ❣این جمله هدف از خلقت را رحمت و مهربانى خدا معرفى مى کند. 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان دهم قسمت پایانی ✅تا اینجا دانستم که قرآن، از خلقت را سه چیز دانسته است: ، ، . 👌اصل این سه هدف به یک هدف باز مى گردد و آن « » مى باشد. خدا جهان را براى انسان آفرید و انسان را براى کمال. کمال انسان این است که راه بندگى خدا را بپیماید. خیلى ها ادعا مى کنند بنده خدا هستند، خدا انسان ها را با سختى ها امتحان مى کند. این امتحان براى این است که هر کس، ظرفیت وجودى خویش را بشناسد. وقتى کسى در امتحان خدا موفق و سربلند شد، خدا او را به کمال واقعى اش مى رساند، این کمال فقط با رحمت و مهربانى خدا امکان دارد. مقام والایى که خدا در قیامت به مؤمنان مى دهد، جلوه مهربانى و لطف اوست. 💠پس من به این دنیا آمده ام تا رشد کنم و به کمال برسم، من راه بندگى را باید بپویم، امتحان شوم، بعد از موفقیت در امتحان، مهربانى مخصوص خدا شامل حال من مى شود و من به سعادت ابدى و جاویدان مى رسم و به اوج قله کمال خود، صعود مى نمایم. 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان یازدهم ❌وقتى سخن کسانى که به فلسفه پوچى رسیده اند را مى خوانم، مى بینم که درد آنان چیزى جز بلاها و مصیبت ها و ناکامى ها نبوده است، آنان آرزوهاى خود را بر باد رفته دیده اند و خود را از دست داده اند و در اوج فشارها و سختى ها، دشمنِ زندگى شده اند! 👌کسى که با فرهنگ آشنا شد به سختى ها جور دیگر نگاه مى کند، آرى، چشم ها را باید شست... ✅اکنون مى خواهم از زاویه دیگرى به بلا و سختى ها نگاه کنم، من تولدى دوباره یافته ام، من به حقیقت بزرگى دست پیدا کرده ام، کاش مى توانستم این سخنان را با صدایى رسا براى همه بگویم تا بدانند من به دنیا، انسان و بلا، چگونه نگاه مى کنم... ☝️من به این دنیا آمده ام تا به برسم، خدایى که مرا آفریده است مرا براى کمال بیشتر به این دنیا آورده است، او براى من برنامه دارد، من باید به برنامه او راضى و خشنود باشم، از یأس و ناامیدى و نفرت سخن نگویم، باید در سختى ها هم به رضاى او، راضى باشم و با او انس بگیرم و او را دوست داشته باشم.💞 🌱🌱🌱 💠انسان به این دنیا آمده است تا به سوى کمال برود، دل او از همه جهان هستى بزرگ تر است، امّا او شیفته دنیا مى شود، انسان آمده است تا حرکت کند، انسان مسافر است، دنیا منزل و مقصد او نیست، او باید چند روزى در اینجا بماند، توشه اى برگیرد و برود. ⁉️با انسانى که عاشق دنیا شده است، چه باید کرد؟ چگونه باید او را از خمارى دنیاطلبى نجات داد؟ ✅جواب این سؤال یک کلمه بیشتر نیست: « ». 👌بلا، همچون تازیانه اى است که بر روح انسان مى خورد و او را از خواب غفلت بیدار مى کند، خدا از روى مهربانى، بت هاى انسان را مى شکند، لیلى ها را از او مى گیرد تا انسان به راه بیفتد، حرکت خود را فراموش نکند، این بلاها و رنج ها، براى بیدار کردن انسان است. ✅انسان آمده است که برود، نیامده است که در این دنیا بماند، بلا که از راه مى رسد، دل انسان از دنیا جدا مى شود، شتاب رفتن مى گیرد. 🌱🌱🌱 💠وقتى پدرى فرزندش را دوست دارد با دقّت برنامه واکسن زدن کودکش را پیگیرى مى کند، او حواسش را جمع مى کند، مبادا وقت واکسن زدن کودکش بگذرد. واکسن درد دارد، امّا پدر خودش کودکش را به درمانگاه مى برد تا به او واکسن بزنند. ❌کودک وقتى این رفتار پدر را مى بیند، گریه مى کند، انتظار ندارد که پدر با او این گونه رفتار کند. او پیش خود مى گوید: «پس مهربانى پدرم کجا رفت». وقتى کودک بزرگ شد مى فهمد که آن واکسن زدن، نشانه مهربانى پدر بود. ⚠️خدا مى داند که دل من اسیر دنیا مى شود، من براى خود بت مى سازم و مشغول آن مى شوم، خدا بلایى را مى فرستد تا من بیدار شوم و من ناراحت مى شوم و صبر خود را از دست مى دهم و مى گویم: «پس مهربانى خدا کجاست؟». 👌هنگام بلا به خدا اعتراض مى کنم، در حالى که خدا به خاطر این که مرا دوست داشت به بلا مبتلایم کرد، من خیال مى کردم به این دنیا آمده ام تا بتى بسازم، عاشق لیلى شوم و... دنیا مرا به خود مشغول کرده بود. وقتى من دلباخته دنیا شدم چگونه باید درمان شوم؟ من چگونه باید به راه برگردم؟ ❌من اسیر دنیا شده بودم، پول، ریاست، قدرت و شهرت دنیا، آرزوى من شده بود. این عشق به خاک و خاکى ها، بیمارى من بود. ⚠️خدا مرا دوست داشت، ناگهان کاخ آرزوهایم را خراب کرد و بلا را برایم فرستاد و ناله من بلند شد که مهربانى خدا کجاست؟ ❌من در فکر ساختن این دنیا بودم و خدا در فکر ساختنِ من! او بزم مرا به هم زد و بت آرزویم را شکست، شاید من برخیزم و بیدار شوم. او با دست هاى مهربانش، آرزوهاى مرا خراب کرد تا آباد شوم، او بت هاى مرا شکست تا من بزرگ شوم. 🌱🌱🌱 👌وقتى پدر کودکش را براى واکسن زدن مى برد، کودک این کار را نشانه خشم پدر مى داند ولى وقتى او بزرگ مى شود، مى فهمد که این کار، نشانه بود. ❌وقتى بلا فرا مى رسد، گاه من این بلا را نشانه خشم و ستم خدا مى دانم و اینجاست که دیگر هیچ انسى با خدا نخواهم داشت، گاه من آن بلا را نشانه مهربانى او مى دانم و بلا را تازیانه راه مى یابم، اینجاست که به زندگى به گونه اى دیگر مى نگرم، با خدا انس مى گیرم و از کار او خشنودم، مى دانم او با بلا مرا از خطر بزرگى نجات داد، او مرا از عشق به دنیا جدا نمود و مرا متوجّه راه نمود، من به اینجا آمده ام که توشه برگیرم، نیامده ام که بت بسازم و به آن دل خوش گردم، دیر یا زود، مرگ من فرا مى رسد، فرصت من محدود است، من باید از خواب غفلت و خمارى عشق دنیا بیدار مى شدم، این بلا بود که مرا هشیار کرد و مستى دنیا را از من گرفت، البته همیشه بلا براى نجات از خمارى عشق دنیا نیست، گاهى یک نفر بلا مى کشد تا دیگران از تاریکى ها نجات پیدا کنند، نمونه آن، بلاى امام حسین(علیه السلام) است. ... 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان یازدهم قسمت پایانی ⁉️من در این دنیا به دنبال چه هستم؟ 💠خوشى و راحتى. ☝️من به این دنیا آمده ام تا پخته شوم، بلا و سختى ببینم و از عیب ها و نقص ها پاک شوم، من مسافرى هستم، آمده ام بروم، هیچ چیز در دنیا ثابت نمى ماند، بهار مى آید و مى رود، پاییز هم مى آید و مى رود، بناىِ دنیا بر اساس تغییر است، من هم در حرکت هستم، این ها با خوشى و راحتى نمى سازد. ✅وقتى من خودم را شناختم، راهم را شناختم، به استعداد خود ایمان آوردم، راه خود را شناختم، سختى ها و را هدیه اى مى دانم که مرا از خودم و از دنیاىِ خودم جدا مى کند و نقص ها و عیب هاى مرا به من نشان مى دهد، هر بلایى که سراغم مى آید، ضعفى را برایم آشکار مى کند و زمینه رهایى از اسارت ها و دل بستگى ها مى گردد و مرغ روح مرا آزاد مى کند. 👌این گونه است که انسان در بلاها فقط نمى کند،بلکه به مرحله اى بالاتر مى رود، او مى گردد، در اوج بلاها، زبان به شکر خدا باز مى کند، زیرا او بلا را نعمت مى بیند، چه چیز بهتر از نعمت رهایى! ⁉️آیا انسان فقط با بلا مى تواند از دنیا دل بکند؟؟؟ 🌱🌱🌱 💠زیارت «عاشورا» را مى خوانم، به حسین(علیه السلام) و یارانش سلام مى دهم، و در پایان چنین مى گویم: ✨اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ حَمدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِم... 🍃خدایا! تو را سپاس مى گویم همانند کسانى که در این مصیبت ها، شکرگزار تو بودند... ‼️به راستى این جمله چقدر معنا دارد! ✅حسین(علیه السلام) و یاران باوفایش در اوج بلاها و سختى ها، شکرگزار خدا بودند، آنان از مرحله صبر در بلا عبور کردند و به مرحله شکر در بلا رسیدند. ⁉️ از خواندن زیارت عاشورا چیست؟ براى چه امام صادق(علیه السلام) از شیعیانش مى خواهد هر روز این زیارت را بخوانند و در پایان آن، به سجده بروند و این جمله را بخوانند؟ ✅آیا کسى راز زیارت عاشورا را درک مى کند؟ این زیارت، درس بزرگى براى من دارد، من باید به مرحله اى برسم که بلا و مصیبت را نعمت ببینم! اگر من به این نقطه برسم، زندگى چقدر برایم زیبا مى شود! با این نگاه مى توان در سختى ها، آرام بود! ❌اهل دنیا در راحتى ها هم رنجورند، آسایش ندارند، ثروت فراوانى براى خود جمع کرده اند امّا ترس جدایى در وجودشان رخنه کرده است، آنان مى دانند که باید روزى همه این ثروت ها را بگذارند و بروند، امّا کسى که معرفت کسب کرده است در اوج سختى ها، آرام است، او در سختى است امّا راحتى و آرامش را تجربه مى کند. ☝️آرى، دوستان خدا در دنیا هیچ هراس و ترسى به دل راه نمى دهند، آنان دل به لطف خدا بسته اند و با او دوست شده اند، از دنیا دل کنده اند و به او دل بسته اند، آنان نه از آینده ترسى دارند و نه از گذشته اندوهى. آنان به مقام رضا رسیده اند، از خدا خشنودند و خدا هم از آنان خشنود است. 🌱🌱🌱 ‼️مگر این قلم مى تواند از ننویسد؟ اینجا دیگر جاى سکوت نیست! ❌من باید راز کربلا را بیابم! افسوس که براى حسین(علیه السلام) گریستم، امّا ندانستم راه حسین(علیه السلام) چه بود و او مرا به کدامین زندگى فرا خواند... 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱